کریمه یک منطقه سیاه چاله ای نیست، بلکه دقیقاً این منطقه بسیار حساس هم هست و در کانون توجه مجامع بین المللی است. این منطقه کاملاً شفاف است و هر اتفاقی که در این منطقه رخ می دهد توسط رسانه ها بلافاصله مخابره می شود.
ساعدنیوز: دیمیتری کولبا، وزیر خارجه اوکراین جمعه در پیامی توییتری نوشته است: "ما به طور رسمی مکانیسم کاهش خطر را مطابق بند سوم سند وین به جریان انداخته و از روسیه خواسته ایم تا توضیحات مفصلی در مورد فعالیت های نظامی در مناطق مجاور خاک اوکراین و کریمه موقتاً اشغال شده ارائه دهد. از نظر اوکراین، شبه جزیره کریمه به دست روسیه "اشغال" شده است." نکته جالب توجه در این پیام، طرح بحث کریمه اشغالی است که از نظر پوتین یک خط قرمز محسوب می شود. چرا علیرغم علم مقامات اوکراین به قدرت نظامی کوبنده روسیه و حساسیت شدید پوتین به منطقه کریمه که از نظر آنها دیگر جزوی از خاک فدراسیون روسیه است، مقامات اوکراین بر روی مسائل مناقشه برانگیز تأکید دارند؟
میکائیل مدیرروستا: این که کریمه با همه پرسی قانونی به روسیه ملحق شده و امروز بخشی از فدراسیون روسیه است، بحثی است که فقط روسیه و چند کشور همسو با روسیه آن را پذیرفته اند. این در حالی است که الحاق کریمه به روسیه، خط قرمز بسیاری کشورها است. حتی کشور ما هنوز موضع مشخصی درباره این مسأله ندارد و دلیل این امر هم ملاحظاتی است که ما در رابطه با روس ها داریم. الحاق کریمه به روسیه در دوره ای صورت گرفت که وقوع چنین چیزی اساساً غیرقابل تصور بود. از سوی دیگر، کریمه یک منطقه سیاه چاله ای نیست، بلکه دقیقاً این منطقه بسیار حساس هم هست و در کانون توجه مجامع بین المللی است. این منطقه کاملاً شفاف است و هر اتفاقی که در این منطقه رخ می دهد توسط رسانه ها بلافاصله مخابره می شود.
در سال 2014، این منطقه به روسیه ملحق شد. ما در اینجا بحثی را درباره فاعل این الحاق بیان نمی کنیم و جمله را به صورت مجهول بیان می کنیم. اما این واقعیتی است که اوکراین هنوز این منطقه را جزوی از خاک خودش می داند. بنابراین، اعتراض به جدایی بخشی از خاک اوکراین از سوی مقامات این کشور و خصوصاً وزیر امور خارجه اش، امری مسلم است. یکی از عوامل اصلی وقوع این رویداد نیز، ضعفِ نظامی اوکراین در آن مقطع و عدم کنشگری مؤثر از سوی کشورهای اروپایی و غربی بود. این رویداد موجب تضعیف شدید روحیه اوکراینی ها شده است.
اما مطلب دوم در این خصوص مربوط به نوع نگاه پوتین به کریمه است؛ از زمانی که زلنسکی در اوکراین به قدرت رسیده است، اوکراینی ها نقشه هایی را برای فشار آوردن به روسیه جهت بازپس گیری کریمه طراحی کردند. یعنی تلاش اوکراین این بود که بحث کریمه بار دیگر داغ شود. کاری که روسیه کرد این بود که استان های شرقی اوکراین یعنی دونتسک و لوهانسک به کانون توجه تبدیل شوند. به هر صورت، در اینجا یک بازی قدرت در جریان است. کریمه را می توانیم به ماشه تنازعات در منطقه اروپای شرقی و تقابل غرب و روسیه تعبیر کنیم. بنابراین، چه در سطح بیانات سیاسی و چه در سطح تجمیع نیروها یا اقدامات سختی که ممکن است در آینده رخ دهد، مناقشه کریمه تعیین کننده است.
همزمان با آرایش نظامی و تحرکات روی خاک، طبیعتاً برای جلب نظر سراسر دنیا به این کانون بحرانی، فعالیت های گسترده رسانه ای صورت میگیرد. غربیها به صورت هماهنگ در تلاش هستند تا خودشان را حق به جانب جلوه دهند و به اصطلاح توپ را به زمین روسیه بیندازند.
ساعدنیوز: «ینس استولتنبرگ» دبیر کل ناتو روز جمعه درباره بحران اوکراین تاکید کرد، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی از اصول خود از جمله حق کشور ها برای انتخاب متحدان نظامی خود کوتاه نخواهد آمد. آیا این نوع ادبیات تند از سوی مقامات ناتو نشان از تمایل غرب به درگیری نیست؟ چرا چنین رویکرد تهاجمی ای حداقل در سطح بیانات سیاسی در دستور کار قرار گرفته است؟
میکائیل مدیرروستا: طبیعتاً آقای استولتنبرگ به عنوان عالی ترین مقام ناتو روی حرف هایی که می زند، پیشتر برنامه ریزی های دقیقی دارد. یعنی این حرف ها برنامه ریزی شده است. روی جملات کار می کنند. این جنبه رسانه ای این تقابل است. همزمان با آرایش نظامی و تحرکات روی خاک، طبیعتاً برای جلب نظر سراسر دنیا به این کانون بحرانی، فعالیت های گسترده رسانه ای صورت میگیرد. غربیها به صورت هماهنگ در تلاش هستند تا خودشان را حق به جانب جلوه دهند و به اصطلاح توپ را به زمین روسیه بیندازند. طبیعتاً هیچ کس انتظار ندارد که دبیر کل ناتو حق را به روسیه بدهد حتی به صورت تلویحی یا ضمنی. هدف، ایجاد یک هجمه رسانه ای هماهنگ بر علیه روسیه و پوتین است. در این عرصه، آمریکا و انگلیس طلایه دار هستند و در مرحله بعد، فرانسه و در آخرین مرحله مقداری هم آلمان درگیر این مسأله ست. باید روسیه مقصر جلوه داده شود. این اظهارنظر آقای استولتنبرگ نیز در راستای همین سیاست اروپایی ها است. البته وقوع تنش در اروپای شرقی، دلایل خاص خودش را دارد که باز در اینجا پای منافع غرب در میان است.
این یک واقعیتی است که از سال 2014 به این سو، آمریکا در تلاش بوده است تا نگذارد که روسیه به قدرت انتقال انرژی به اروپا تبدیل شود؛ چرا که از نظر آمریکا، این مسأله می تواند به یک اهرم فشار بر روی غرب تبدیل شود.
ساعدنیوز: تحلیل های مختلفی از ریشه های مناقشه اوکراین ارائه می شود و هر یک از این تحلیل ها بر روی موضوعی خاص تأکید دارد. ابتدا ما درباره مناقشه صحبت می کردیم، امروز به نظر میرسد که این مناقشه دیگر به بحران تبدیل شده است و هر آن، امکان دارد که این بحران به یک فاجعه بدل شود. نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟
میکائیل مدیرروستا: این وضعیت کاملاً قابل پیشبینی بود و نکته اینجا است که این ماجرا، به اینجا ختم نمی شود. شاید چند سال در سکوت رسانه ای تنش ها به صورت مویرگی ادامه پیدا کند ولی دوباره بعد از چند سال، این مناقشه باز داغ خواهد شد. در این بحران، نه صد در صد روسیه مقصر است نه صد در صد اوکراین. بحث بیشتر بر سر قدرت اقتصادی و اهر فشار اقتصادی خصوصاً در خصوص تأمین انرژی اروپا از طریق روسیه است. این یک واقعیتی است که از سال 2014 به این سو، آمریکا در تلاش بوده است تا نگذارد که روسیه به قدرت انتقال انرژی به اروپا تبدیل شود؛ چرا که از نظر آمریکا، این مسأله می تواند به یک اهرم فشار بر روی غرب تبدیل شود. البته آمریکا در این مسأله به هیچ وجه، نگرانِ اروپایی ها نیست، بلکه دلنگرانِ منافع خودش است. این مسأله در بیانات ترامپ و بایدن هر دو وجود دارد.
هیچ یک از رؤسای جمهور آمریکا، در این چند دهه به اندازه ترامپ با پوتین همراهی نداشته است. او در کمپین های انتخاباتی اش در سال 2016 که رقیب اش هیلاری کلینتون بود، حتی سخن از "به رسمیت شناختن الحاق کریمه به فدراسیون روسیه" زد. این حرف واقعاً برای جامعه نخبگان آمریکا بسیار گران بود. ولی به هر صورت، ترامپ این حرف را زد. ولی در عمل نتوانست حتی یک کلمه این حرف را به کرسی بنشاند. چرا؟ چون قدرت تصمیم گیری واقعی و مراکز فکر، تصمیم گیری و اندیشه در آمریکا، ترجیح می دهند که مناقشه ادامه داشته باشد و این به نفع منافع آمریکا است.
همین آقای ترامپ که در کمپین هایش حرف از به رسمیت شناختن کریمه می زد، در سخنرانی اش در سازمان ملل به عنوان رئیس جمهور آمریکا، نمایندگان آلمان را خطاب قرار داد، و گفت که خط لوله نورد استریم و انتقال گاز از روسیه به آلمان برای آینده و امنیت آلمان خطرناک است. در همان زمان، تلویزیون چهره خندان نماینده های آلمان را نشان می داد که طبیعتاً این خنده از سر تمسخر آقای ترامپ یا عدم همراهی با ایده او بود.
اما در دوره آقای بایدن، دولت آمریکا تصمیم گرفته است که این مسأله را با سرعت بیشتری حل کند. وابستگیِ اروپا به انرژی روسیه، خط قرمز آمریکا است. چون این مسأله باعث این می شود که روسیه به عنوان قدرت اقتصادی، در زمان خاص خودش، از این طریق، منافع آمریکا را تهدید کند. این در حالی است که اروپا به صورت جدی خواهان استفاده حداکثری از منابع انرژی روسیه است. آلمان در صدر کشورهای اروپایی ای قرار دارد که می خواهند انرژی روسیه را استفاده کنند. آلمان به هیچ وجه موافق تنش با روسیه نیست. شما فقط حجم سلاح هایی که از انگلیس به اوکراین صادر می شود را با مواضع آلمانی ها در این خصوص مقایسه کنید. بحران انرژی در انگلستان در اواخر سال گذشته میلادی یکی از دلایل این سیاست های خصمانه لندن در مواجهه با این مناقشه است.
البته خود انگلیس هم می خواهد از این انرژی استفاده کند ولی به شرط این که مصرف کننده درباره نحوه انتقال و حتی درباره کسانی تصمیم بگیرد که در مسیر انتقال قرار است از این رابطه منتفع شوند. بنابراین، با این فرمول به راحتی می توانید تشخیص دهید که هدف اصلی از ایجاد این مناقشه چیست؟ کنترل آمریکا بر بازار انرژی. هرچند برخی کارشناسان معتقدند که دیگر، بازار انرژی و اقتصاد انرژی تأثیرگذاری گذشته را ندارد ولی من معتقدم که این بحث همچنان تأثیرگذار است.
روسیه در سطح قدرت سخت نظامی بی رقیب است. اگر عقلانیت سیاسی درباره این مسأله به محاق برود، بسیاری از کشورهای اروپایی به زمین سوخته تبدیل می شوند.
ساعدنیوز: جِیک سالیوان شب گذشته اعلام کرد که آمریکایی های حاضر در اوکراین باید ظرف 48 ساعت خاک این کشور را ترک کنند. این در حالی است که روسیه می گوید اخبار حمله احتمالی و قریب الوقوع غلط است. چرا کاخ سفید روی وقوع این فاجعه تأکید دارد؟
میکائیل مدیرروستا: هدف اول، بحث انرژی و کنترل روسیه است. آمریکا از عدم تمایل اروپا به خرید LNG از این کشور ناراحت است. این در حالی است که روسیه در بازار انرژی اروپا یکه تازی می کند و سرمایه گذاری بسیاری در این زمینه کرده است. این روابط اقتصادی نزدیک بین روسیه و اروپا، چنان وابستگی های متقابل و پیچیده ای را به وجود آورده است که جدا کردن دو طرف مثل جدا کردن قطعات به هم چسبیده یک بافت پیچیده سخت است. بنابراین، این وضعیت برای آمریکا قابل تحمل نیست و طبیعتاً حمله رسانه ای به این کشور در دستور کار کاخ سفید است.
از سوی دیگر، روسیه در سطح قدرت سخت نظامی بی رقیب است. اگر عقلانیت سیاسی درباره این مسأله به محاق برود، بسیاری از کشورهای اروپایی به زمین سوخته تبدیل می شوند. گذشته از این، من یک گلایه ای از رسانه های کشورمان دارم. رسانه های داخل کشور ما منتظر ساعت صفر شروع جنگ میان روسیه و اوکراین هستند در حالی که آمریکا چند سال است با حمله به یمن هزاران کودک بیگناه یمنی را به خاک و خون کشیده است و هیچ یک از رسانه های کشور به صورت متمرکز به این مسأله نپرداخته است.
ما در اینجا با یک جنگ رسانه ای طرفیم. شما در اینجا اهمیت رسانه و قدرت آن را دقیق درک می کنید. روسیه اگر بخواهد به تهدیدها واکنش نشان دهد این واکنش سطح بندی دارد. این طور نیست که مستقیم به اوکراین حمله کند و کیف را بمباران کند. اگر روزی چنین اتفاقی افتاد، یقیناً ساختار نظام بین الملل دچار تحولات و دگردیسی اساسی شده است. اگر کار به جای باریک برسد در سطح اول که خُب امروز در جریان است، تهدیدات، بیانیه ها و تجمیع نیروهای نظامی را شاهد می شویم. بهبود روابط با کشورهای نزدیک به ایالات متحده آمریکا به لحاظ سرزمینی. شما سفر رئیس جمهور آرژانتین به مسکو و استقبال گرم پوتین از وی را در نظر بگیرید. در مجامع بین المللی تلاش می شود از حق روسیه در این مورد دفاع کند که این مسأله هم رخ می دهد.
در سطح دوم استان های پیرامونی فدراسیون روسیه؛ 15 جمهوری خودمختار به عنوان حیات خلوت روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برای همین موضوع طراحی شده اند. درباره اوکراین، استان های لوهانسک و دونتسک چنین وضعیتی دارند. اگر حمله ای هم به صورت نظامی و ورود به خاک اوکراین باشد، در همین استان ها رخ خواهد داد. شاید در مرحله بعد، این دو استان لوهانسک و دونتسک به خاک روسیه ملحق شوند. در سطح سوم نهایتاً ممکن است یک فاجعه رخ دهد و به صورت مستقیم کل اوکراین بمباران شود. من بعید می دانم چرا که به اعتقاد من، این مسأله به معنای تغییر و دگرگونی اساسی در نظام بین الملل است.
آقای پوتین یک سیاستمدار عقلائی است. اگر این طور نبود، خیلی وقت پیش باید اروپا هدف موشک های بالستیک روسیه قرار می گرفت. و روسیه از بسیاری از معاهدات بین المللی خارج می شد ولی این طور نشده است. بنابراین، عقلانیت در کرملین حاکم است.
ساعدنیوز: برخی از تحلیلگران پوتین 2022 را با هیتلر 1939 مقایسه می کنند و معتقدند که بلندپروازی های پوتین ممکن است که چنین اتفاقی را رقم بزند. نظر شما در این باره چیست؟
میکائیل مدیرروستا: مسلماً این تحلیل غلطی است. من به شخصیت شناسی اعتقادی ندارم. اما به این مسأله از منظر روانشناسی سیاسی می توان پرداخت. کتاب ها و مقالات متعددی توسط روانشناسان سیاسی درباره پوتین نوشته شده است. آقای پوتین یک سیاستمدار عقلائی است. اگر این طور نبود، خیلی وقت پیش باید اروپا هدف موشک های بالستیک روسیه قرار می گرفت. و روسیه از بسیاری از معاهدات بین المللی خارج می شد ولی این طور نشده است. بنابراین، عقلانیت در کرملین حاکم است.
ما اصلاً نمی توانیم پوتین را با هیتلر مقایسه کنیم. این دو شخصیت از همدیگر تفاوت اساسی دارند و اصلاً شرایط امروز روسیه با شرایط آلمان سال 1939 کاملاً متفاوت است. ما در جهانی زندگی می کنیم که تعاملات پیچیده اقتصادی در آن حاکم است. مرزها در بسیاری از موارد، دیگر معنایی ندارد. بنابراین اقدامات خشن و سخت، اهمیت به مراتب کمتری پیدا کرده اند. شاید تحرکات در مرز اوکراین امروز برای مرئی کردن، تحرکات نامرئی سایبری و رسانه ای غرب بر علیه روسیه است. بنابراین، هر بازیگری در این شرایط مجبور است که عقلانی رفتار کند. بعید می دانم پوتین، مثل هیتلر به تهاجم بیندیشد.
آلمان نازی به دلیل حقارت تاریخی خود تصمیم به احیای خود البته از مسیری نادرست داشت که طبیعتاً با شکست مواجه شد. انحصار و دیکتاتوری حاصل همین حقارت تاریخی ملت آلمان بود. ولی درباره روسیه امروز مردم این کشور ملی گرا و مغرور هستند و چنین حقارتی را ما شاهد نیستیم. بنابراین، بعید می دانم که چنین اتفاقی رخ دهد و دلیل اش به نظر من، همان تعاملات پیچیده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در جامعه بین المللی است که وقوع چنین جنگ خانمانسوزی را غیرمحتمل می سازد.