به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی ساعدنیوز، این مصاحبه در سال 1372 چاپ و منتشر شده و به وسیله خانم شیلا مالکی دیزجی به فارسی برگردانده شده است.این مصاحبه برگرفته از مجله محجوبه است که نشریهای خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی ویژه بانوان به زبان انگلیسی برای خارج از کشور میباشد.
مصاحبهٔ مذکور در ماهنامه خبری و فرهنگی ره آورد دانشگاه در سال 1372 منتشر شده بود.
من خاطرات روشنی از دوران مدرسهام از جمله معلم فرزانه قرآنم، خانم پور رنجبر دارم که گویا اخیراً به رحمت ایزدی پیوستهاند. این خانم محترم و متین معلم قرآن ما بود. آن روزها لباس او منحصر به فرد بود. گرچه چادر سرش نمیکرد اما حجاب کامل اسلامی داشت. مقنعه بلند او تا کمرش میرسید، این خانم شیوه ابداعی ویژهای در تدریس قرآن داشت. چهرهاش که مملو از متانت و وقار بود هنوز جلوی چشمانم هست و هرگز نمیتوانم فراموشش کنم.
من در سال 1343 با ایشان ازدواج کردم، البته این ازواج همانطور که در خانواده مذهبی آن زمان مرسوم بود، صورت گرفت به این ترتیب که مادر ایشان برای خواستگاری به منزل ما آمدند و بعد از مباحثات معمول مراسم ازدواج انجام شد.
ما چهار پسر و دو دختر داریم. همه پسرانمان قبل از انقلاب و دخترانمان بعد از انقلاب (انقلاب اسلامی ایران) به دنیا آمدند.