متن آهنگ نامدگان و رفتگان از محمد اصفهانی
نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان سوی تو میدوند هان ! ای تو همیشه در میان آه که می زند برون از سر و سینه موجِ خون من چه کنم که از درون دست تو میکِشد کمان پیشِ وجودت از عدم ، زنده و مرده را چه غم کز نفس تو دم به دم ، میشنویم بویِ جان پیشِ تو جامه در برم نعره زندکه بردرم آمدمت که بنگرم ، گریه نمی دهد اَمان . . . ای گلِ بوستانسرا از پسِ پرده ها درآ بویِ تو میکِشد مرا وقتِ سحر به بوستان هرچه به گِرد ِ خویشتن مینگرم دراین چمن آینه ضمیرِ من ، جز تو نمی دهد نشان