به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از ایرنا، سریالهای نمایش خانگی بهعنوان یکی از پرمخاطبترین شکلهای رسانهای در جوامع مختلف، تأثیرات قابلتوجهی بر نگرشها و رفتارهای اجتماعی دارند. یکی از موضوعات بحثبرانگیز در این سریالها، نمایش سیگارکشیدن زنان است که میتواند منجر به عادیسازی این رفتار ناسالم شود. سریال «در انتهای شب» یکی از نمونههای اخیر است که با بهتصویرکشیدن شخصیت ماهی در حال سیگارکشیدن، این موضوع را برجسته کرده است.
عادیسازی یک رفتار ناسالم
نمایش سیگارکشیدن زنان در سریالها میتواند به عادیسازی این رفتار ناسالم منجر شود. وقتی یک شخصیت محبوب و قابلاحترام در حال سیگارکشیدن به تصویر کشیده میشود، این رفتار بهتدریج بهعنوان یک عادت عادی و قابلقبول در ذهن بینندگان جای میگیرد. بهویژه، تأثیر این نمایشها بر زنان و دختران جوان که در جستجوی هویت و الگوهای رفتاری هستند، نگرانکننده است.
روایتهای زنان مختلف نشان میدهد که نمایش سیگارکشیدن زنان تأثیرات متفاوتی بر آنها داشته است. از تغییر نگرشها نسبت به سیگارکشیدن تا نگرانیهای خانوادگی و تأثیرات بر فرزندان، این صحنهها میتوانند پیامدهای منفی زیادی داشته باشند. در ادامه، به بررسی نظرات زنان درباره تأثیر شخصیت ماهی بر آنها و عواقب سیگارکشیدن او پرداختهایم.
زهرا، 28ساله، دانشجوی روانشناسی:
«من همیشه به دنبال شخصیتهای الهامبخش در سریالها هستم و ماهی یکی از آنها بود. وقتی او را در حال سیگارکشیدن دیدم، ناخودآگاه این رفتار به نظرم جالب آمد. حتی با اینکه میدانستم سیگارکشیدن چقدر مضر است، اما از دیدن او در آن حالت حس خاصی از استقلال و خونسردی به من منتقل شد. این نشان میدهد چقدر این نمایشها میتوانند تأثیرگذار باشند.»
نسرین، 30ساله، معلم:
«بهعنوان معلم، همیشه سعی کردهام دانشآموزانم را به داشتن زندگی سالم ترغیب کنم. وقتی دیدم ماهی در سریال "در انتهای شب" سیگار میکشد، احساس کردم تمام تلاشهایم در کلاس میتواند بیاثر شود. بچهها تحتتأثیر رسانهها هستند و ممکن است این رفتار را تقلید کنند. این نمایشها باید مسئولانهتر باشند.»
سارا، 24ساله، دانشجوی هنر:
«من همیشه به دنبال الگوهای هنری و خلاقانه در سریالها هستم و ماهی یکی از آنها بود. اما سیگارکشیدن او مرا به سمت این فکر سوق داد که شاید این رفتار بخشی از زندگی هنری باشد. این واقعاً نگرانکننده است که چقدر این نمایشها میتوانند نگرشها و رفتارهای ما را تغییر دهند.»
این روایتها نشاندهنده اهمیت تولید محتواهای مسئولانه و تأثیرگذار است که بهجای ترویج رفتارهای ناسالم، الگوهای مثبت و سالمی را به جامعه معرفی کنند.
تأثیر تصاویر بر رفتار؛ از دیدگاه ارسطو و سقراط تا سریالهای خانگی
دکتر مهدی اسماعیلتبار، نویسنده و روانشناس در گفتوگو با خبرنگار ایرنا به تأثیر عادیسازی سیگار در سریالهای نمایش خانگی بر تغییر نگرشهای اجتماعی پرداخت و گفت: «نمایش مکرر سیگارکشیدن در سریالهای خانگی میتواند بهتدریج نگرش جامعه، بهویژه جوانان و نوجوانان را نسبت به این رفتار تغییر دهد. زمانی که سیگارکشیدن بهعنوان یک عمل عادی و حتی جذاب در داستانهای تلویزیونی و سریالها به تصویر کشیده میشود، احتمال افزایش پذیرش این رفتار در جامعه بیشتر میشود.»
او برای تشریح این موضوع به بررسی دیدگاههای ارسطو و سقراط در مورد تأثیر ادراکات حسی و تصورات ذهنی بر رفتار انسان پرداخته و به تفاوتهای بنیادی این دو فیلسوف اشاره کرد. وی گفت: «ارسطو معتقد بود که انسان آنچه را میبیند، میشنود و تصور میکند، در رفتار خود منعکس میکند. به عبارتی دیگر، دنیای هر فرد همان چیزی است که او میبیند و تجربه میکند، نه آنچه که در ذهنش تصور میکند. این دیدگاه ارسطو با نظریه سقراط که بیشتر بر تصورات ذهنی و درونی انسان تأکید داشت، تفاوت اساسی دارد.»
وی ادامه داد: «در دنیای امروز نیز میتوان مشاهده کرد که انسانها بیشتر به آنچه میبینند و میشنوند اعتماد میکنند. رسانهها، تصاویر و اطلاعاتی که از طریق شبکههای اجتماعی و منابع دیجیتال به مردم میرسد، بیشترین تأثیر را بر باورها و رفتارهای آنان دارد.»
روانشناسی؛ راه نجات تصویرسازی شخصیتهای منفی
اسماعیلتبار با اشاره به چالشهای تصویری در نمایش شخصیتهای منفی در رسانههای تصویری و شبکههای خانگی گفت: «تلویزیون و رسانهها همواره تلاش میکنند تا رفتارهای نادرست و مضر را محکوم کنند؛ اما مسئله اینجاست که چطور میتوان یک شخصیت منفی را به تصویر کشید؟ در دهه 60، مثلاً شخصیتهای منفی ساواکیها بودند که معمولاً بهعنوان افراد خوشتیپ، کراواتی، و سیبیلوی جنتلمن نشان داده میشدند. این نوع تصویرسازی اما بهمرورزمان کلیشهای شد و اکنون با این سؤال روبرو هستیم که چگونه میتوان شخصیتهای منفی امروز را به تصویر کشید؟»
وی افزود: «این مشکل، بهنوعی ناشی از عدم سرمایهگذاری رسانههای خصوصی بر روانشناسی است. بهعبارتدیگر، بسیاری از سازندگان محتوا، دانش کافی درباره روانشناسی شخصیتها و تأثیرات آن بر مخاطبان ندارند. این ناآگاهی موجب میشود که شخصیتهای منفی به شکلی کلیشهای و ناپخته به نمایش درآیند. ما بهنوعی روانشناسی نیاز داریم که بتواند پیچیدگیهای زندگی شبکهای را درک کند و شخصیتهای متنوعتری را بادقت و عمق بیشتری به تصویر بکشد.»
اسماعیلتبار در ادامه تأکید کرد: «رسانهها باید به دنبال راههای جدید و خلاقانه برای نمایش شخصیتهای منفی باشند که نهتنها به جذابیت داستانی کمک میکنند، بلکه تأثیرات روانی و اجتماعی این شخصیتها را نیز بهخوبی به نمایش بگذارند. این امر نیازمند درک عمیقتر از روانشناسی و همکاری نزدیکتر با متخصصان این حوزه است تا پیامهای فرهنگی و اجتماعی به شکلی درست و مؤثر به مخاطبان منتقل شود.»
این روانشناس بهنقد بیتوجهی به روانشناسی و علومانسانی در این حوزهها اشاره کرد. وی بیان کرد: «برای تغییر واقعی در رسانهها و بهویژه در نمایش شخصیتهای منفی، نیازمند تغییر نگرش درونی و توجه بهسلامت روان هستیم. متأسفانه مشکل بزرگ این است که در تولید آثار تلویزیونی و سریالی، بهجای تمرکز بر ابعاد روانشناختی شخصیتها و فهم دقیق رفتارهای انسانی، اغلب تنها بهظاهر و جذابیتهای سطحی توجه میشود.»
بودجه؛ مانع اصلی برای روانشناسی در سریالهای خانگی
اسماعیلتبار با اشاره به کمبود بودجه برای پرداخت به متخصصان روانشناسی، گفت: «تهیهکنندگان و کارگردانان غالباً درگیر مسائل اقتصادی و ناتوان از تخصیص منابع لازم برای مشاورههای روانشناسی هستند. این در حالی است که هزینههای زیادی برای دیگر جنبههای تولید صرف میشود، از جمله لباس و زیبایی، اما به نیازهای روانشناختی و علمی بیتوجهی میشود.»
وی افزود: «این بیتوجهی باعث میشود که شخصیتهای منفی بهدرستی نمایش داده نشوند و الگوهای غلطی در جامعه ترویج یابد. اگر ما به روانشناسی و علومانسانی توجه کنیم و منابع لازم را برای آن اختصاص دهیم، قادر خواهیم بود شخصیتهای پیچیدهتر و واقعبینانهتری را خلق کنیم که به تغییرات مثبت در جامعه منجر شود.»
ضرورت همکاری بین ستاد و تیمهای تولید برای کاهش آسیبهای اجتماعی
اسماعیل تبار با اشاره به اهمیت همکاری و تفاهم میان ستادها و تیمهای تولید تأکید کرد: «ما بهجای اینکه فقط به بیان نواقص و مشکلات بپردازیم، باید راهکارهای عملی برای تغییر محتوا و بهبود وضعیت ارائه دهیم. بهعنوانمثال، در مورد نحوه نمایش شخصیتهای منفی در سریالها، نباید فقط به گفتن اینکه 'این کار را نکن' اکتفا کنیم. بلکه باید راهکارهای ایجابی و کاربردی ارائه دهیم.»
این روانشناس اضافه کرد: «مسئله این است که در تولید سریالها و محتوا، باید یک تیم محتوا ایجاد شود که به تغییرات و آسیبهای اجتماعی بپردازد. ما نباید بهصورت یکسویه فقط به بیان مشکلات بپردازیم؛ بلکه باید راهکارهای عملی ارائه دهیم. بهعنوانمثال، سیگارکشیدن بد است، اما باید برای تغییر این وضعیت و آموزش به مخاطبان، تیمهای تولید محتوا را راهاندازی کنیم تا به طور مؤثر با مسائل اجتماعی برخورد کنند.»
به پیامهای پنهان در سریالها توجه کنیم
اسماعیل تبار به تحلیل و نقد سیگارکشیدن شخصیت ماهی در سریال «در انتهای شب» پرداخت و گفت: «شخصیت ماهی به بنبست و درماندگی عمیقی دچار شد. این نشاندهنده دو آسیب روانی عمده است: افسردگی و اضطراب. به طور مشخص، ماهی در این سریال دچار افسردگی شده و انتقامجویی او نیز از نقصهای روانی ناشی میشود. دلیل این مشکلات این است که او با وجود هزینههای زیاد برای جهیزیه و خانه، هیچ سرمایهگذاری برای درمان روانشناسی نکرده است.»
او تأکید کرد: «نتیجه چنین نادیدهگرفتنهایی، تأثیرات جدی و گستردهای بر جامعه دارد. بهعنوانمثال، در ایام نوروز، هزاران نفر به دلیل حوادث ناشی از مشکلات روانی دچار آسیب یا مرگ میشوند که درصد زیادی از این آسیبها ناشی از اختلالات روانی است. این نشان میدهد که سرمایهگذاری در سلامت روان و روانشناسی باید به همان اندازه اهمیت داشته باشد که هزینههای دیگر در زندگی، مانند مسکن و جهیزیه اهمیت دارد.»
بیتوجهی سینماگران به عواقب سیگار
اسماعیل تبار با بیان اینکه متأسفانه، بسیاری از سینماگران بهدرستی نمیدانند چگونه آسیبهای نشاندادن سیگار را در سریالها کاهش دهند، گفت: «برای جلوگیری از تبلیغ و عادیسازی مصرف سیگار، هر کجا که شخصیت سیگاری در فیلم وجود دارد، باید نشانههایی از بیماری و مشکلات ناشی از سیگارکشیدن به نمایش گذاشته شود. این کار به معنای واقعی سخت است، چرا که باید در فیلم تبعات منفی سیگارکشیدن بهدرستی نمایش داده شود.»
وی افزود: «درگذشته، افراد سیگاری معمولاً بهصورت پنهانی سیگار میکشیدند، اما در حال حاضر شاهد این هستیم که شخصیتهای فیلم به سیگارکشیدن افتخار میکنند و حتی در مقابل خانواده خود سیگار میکشند. نویسنده و کارگردان بهعنوان خالق محتوا باید توجه ویژهای به این نکته داشته باشند که چگونه زشتی را به نمایش بگذارند بدون اینکه آن را الگو قرار دهند. این کار آسان نیست و به همین دلیل توصیه میکنم نویسندگان و کارگردانان در کنار خود روانشناس داشته باشند.»
اسماعیلتبار ادامه داد: «جامعه ایرانی جامعهای هیجانی و احساسی است و مشکل اصلی این است که مردم برای روانشناسی هزینه نمیکنند؛ بنابراین، نویسندگان باید با همکاری روانشناسان به این مرحله برسند که چگونه الگوی منفی را بهدرستی نشان دهند و زشتی را به طور مؤثر به تصویر بکشند بدون اینکه آن را عادی جلوه دهند.»
3 ماه پیش
3 ماه پیش