دولت قبل به دلیل غربگرا بودن، روابط خوبی با آمریکای لاتین نداشت و کم کاری های زیادی در این حوزه صورت گرفت. دولت فعلی خوشبختانه نگاه دیگری دارد و در پی احیاء و گسترش روابط با ونزوئلا و دیگر کشورهای آمریکای لاتین است.
ساعدنیوز: آقای نیکلاس مادورو رئیس جمهور ونزوئلا بعد از دعوت نشدن به اجلاس سران آمریکا در حین برگزاری این اجلاس به تهران سفر کرد. رئیس جمهور مکزیک نیز در واکنش به عدم دعوت از سه کشور آمریکای لاتین به اجلاس سران آمریکا این اجلاس را تحریم کرد. با توجه به سابقه دیپلماتیک حضرتعالی به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در مکزیک، بفرمایید این سفر آقای مادورو به تهران در چه شرایطی رقم خورده است و چرا اساساً ونزوئلا به اجلاس سران آمریکا دعوت نشد؟
دکتر محمد حسن قدیری ابیانه: بسم الله الرحمن الرحیم؛ آمریکایی ها به دنبال اعمال سیاست خودشان در آمریکای لاتین هستند. واشنگتن آمریکای لاتین را حیاط خلوت خودش می داند و به همین دلیل، برای اعمال سیاست های استعماری خود، در آمریکای لاتین دست به کودتا، کشتار، جنگ و تجاوز زده است. چهار ایالت جنوبی آمریکا، جزو خاک مکزیک بوده است و به همین دلیل، بخشی از مردم آمریکا به زبان اسپانیولی سخن می گویند. آمریکا زمانی خودش مستعمره انگلیس بوده است و اساساً روز ملی آمریکا، روز استقلال از انگلیس است! این که ما در ایران روز استقلال نداریم، این یعنی ما هرگز رسما مستعمره هیچ کشوری نبودیم هرچند حکام ما تحت سلطه استعمار بودند و از این بابت، کشور و ملت متحمل مصائب فرآوانی شده است.
آمریکای لاتین دارای جمعیت بالایی است، وسعت زیادی دارد و منابع طبیعی بسیاری در این منطقه وجود دارد. به همین دلایل، آمریکا همواره به خودش حق می داده است تا در امورات داخلی کشورهای آمریکای لاتین دخالت کند، و حتی به فکر مهندسی انتخابات در این کشورها برای تأمین منافع خودش باشد. همان اتفاقی که در ونزوئلا افتاد و خوشبختانه موفق نشد.
سه کشور ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه به اجلاس سران قاره آمریکا دعوت نشدند و رئیس جمهور مکزیک که برای اولین بار از جناح چپ انتخاب شده است، در واکنش به عدم دعوت از این سه کشور، این اجلاس را تحریم کرده است. مکزیک به همراه کانادا تمها دو همسایه ایالات متحده آمریکا است. مکزیک از زمان ریاست جمهوری یک چپ گرا روابط بهتری با ونزوئلا دارد و زمانی که آمریکا، ونزوئلا را تحریم بنزینی کرد، مکزیک اعلام کرد که در صورت درخواست ونزوئلا حاضر است، بنزین ونزوئلا را تأمین کند.
در این سالها، آمریکا تلاش کرده است که زمینه خام فروشی را در کشورهای آمریکای لاتین تقویت کند. به این معنا که این کشورها نیازمند بازار برای فروش نفت خام یا گاز یا هر ماده خام ارزشمند دیگر باشند.
بخش قابل توجهی از افکار عمومی در آمریکای لاتین بر علیه آمریکا است و در بین ملت های کشورهای آمریکای لاتین از آمریکا تنفر وجود دارد. آمریکا هم از این موضوع مطلع است و برای برآورده ساختن منافع خودش، همواره در تلاش بوده تا افرادی دست نشانده را بر این کشورها حاکم سازد. نمونه اش گوآیدو، جوان خودفروخته ای است که می خواست، ونزوئلا را هم تسلیم آمریکا کند ولی این توطئه با شکست مواجه شد.
اگر بخواهیم تحلیلی استراتژیک درباره برنامه های استعماری ایالات متحده در آمریکای لاتین ارائه دهیم باید گفت که کشورهای آمریکای لاتین دارای منابع طبیعی غنی ای هستند؛ اعم از نفت و گاز و دیگر منابع ارزشمند طبیعی مثل مس در شیلی. داشتن این منابع، یک اهرم در دست کشورهای آمریکای لاتین است. کشورهای صنعتی به این منابع نیاز دارند. همان طور که در آموزش جنگ تن به تن به افراد می آموزند که چگونه سلاح را از دست طرف مقابل بگیرند و بر علیه او به کار ببرند، در خصوص کشورهای آمریکای لاتین و دیگر کشورهای جهان سوم، سیاست استعماری آمریکا اینگونه است که تلاش می کند تا این منابع طبیعی را بر علیه خود این کشورها مورد استفاده قرار دهند و با جلوگیری از تولید ثروت آنها را ناچار به فروش نفت خام کنند.
در این سالها، آمریکا تلاش کرده است که زمینه خام فروشی را در کشورهای آمریکای لاتین تقویت کند. به این معنا که این کشورها نیازمند بازار برای فروش نفت خام یا گاز یا هر ماده خام ارزشمند دیگر باشند. این سیاست البته در آسیا و دیگر نقاط هم در دستور کار کشورهای استعمارگر هست و خود ما هم قربانی این سیاست هستیم. نباید در این کشورها تولید ثروت صورت بگیرد. صنایع ثروت آفرین نباید در این کشورها راه اندازی شود. این برنامه در بُعد فرهنگی نیز با قوت تمام دنبال می شود. ترویج فرهنگ اعتقاد به شانس به عنوان عامل موفقیت و تضعیف فرهنگ کار و تلاش، یکی از برنامه های فرهنگی استعمار در این کشورها است.
این موضوعات را ما در ایران هم شاهد هستیم. هرآنچه که به استحکام این ملت ها می افزاید توسط آمریکا تضعیف می شود از جمله فرهنگ کار گروهی، انضباط اجتماعی و تعهد به وعده ها! در این کشورها مثل ایران، به طور مثال، تعهد به وعده ها بسیار ضعیف است. حتی شرکت های بزرگ وعده هایی می دهند و به آن عمل نمی کنند. همین موضوع هزینه زاست. فرهنگ شانس در این کشورها بسیار رایج است. این در حالی است که یک ضرب المثل فرانسوی می گوید که "کسی که به امید شانس زنده است، سال ها است که مرده است".
در ایران نیز به تبع کارهای استعماری و در زمان پهلوی این فرهنگ شانس نهادینه شده است و بعد از انقلاب هم ما در این زمینه بسیار غفلت کرده ایم. یکی از موارد دیگر، ترویج خرید اجناس خارجی است. در این کشورها، خرید اجناس خارجی به نشانه تشخص اجتماعی تبدیل شده است. علاوه بر این، مردم تحت استعمار که فقیر هستند و منابع شان به تاراج می رود، نیازمند یک شادی کاذب اند. به تعبیری نیازمند این هستند که الکی خوش باشند! این جزو فرهنگ عمومی در آمریکای لاتین است. من زمانی که در مکزیک سفیر بودم، خودم از نزدیک این مسأله را شاهد بودم؛ روزی دارند به نام "روز مردگان" در این روز شکلات هایی به شکل جمجمه و استخوان مرده تهیه می کنند و روز مرده ها را جشن می گیرند! همه اینها در راستای تضعیف فرهنگ عمومی و مشغول کردن ملت های منطقه آمریکای لاتین است.
ایران با استفاده از این تجربه ارزشمند خود، به کمک ونزوئلا رفت. مجتمع های تولیدی ثروت آفرین در ونزوئلا راه اندازی شد.
یکی دیگر از موضوعات، عدم اعتنای این مردم به اهمیت پس انداز است. به طوری که وقتی حقوق شان را دریافت می کنند در همان روزهای اول با ولخرجی همه حقوق را خرج می کنند و در ادامه دائماً با مشکل مواجه اند و "نیازمند" هستند. بنابراین، از دیدگاه استعمار نباید در این کشورها تولید ثروت شود؛ خام فروشی باید در دستور کار باشد؛ این کشورها باید بازار مصرف اجناس آمریکایی باشند.
کشوری مثل مکزیک به دلیل وسعت زیادش نیازمند توسعه خطوط ریلی اش است. یک شرکت مکزیکی مسئول این کار بود که آمریکایی ها این شرکت را خریداری کردند فقط برای توقف پیشرفت مکزیک! یعنی با خرید این شرکت خواستند جلوی توسعه راه آهن مکزیک را بگیرند. در مقابل، آمریکا به مکزیک می گوید که اتوبان های خودش را توسعه دهد تا ماشین آمریکایی خریداری شود و در این اتوبان ها رانده شود. وقتی شما در کشوری جلوی تولید را می گیرید، جامعه تبدیل به مصرف کننده می شود. آن هم مصرف کالای خارجی!
ونزوئلا با وجود داشتن بیشترین ذخایر نفت در جهان، مثل بقیه کشورهای آمریکای لاتین تا حد زیادی از تولید ثروت و صنایع ثروت زا محروم مانده بود. چرا که سیاست آمریکا این است که این کشور فقط خام فروشی کند و فرآورده های مورد نیازش را از آمریکا وارد کند! پالایشگاه و پتروشیمی بسیاریداز صنایع دیگر در ونزوئلا وجود نداشت یا خیلی محدود بود. اگر هم داشت باید مونتاژ و نیازمند حضور مهندسان آمریکایی می بود! همان اتفاقی که در ایران پیش از انقلاب رخ می داد. بعد از انقلاب ما این نقص را جبران کردیم و توان مهندسی ما بالا رفت و برای خودمان صنعت مستقل در این زمینه راه اندازی کردیم.
ایران با استفاده از این تجربه ارزشمند خود، به کمک ونزوئلا رفت. مجتمع های تولیدی ثروت آفرین در ونزوئلا راه اندازی شد. حتی مهندسان ونزوئلایی را برای اداره این مجتمع ها تربیت و آموزش داد. البته این یک معامله پرسود برای هر دو طرف بود. ونزوئلا یک کشور نفت خیز است. در خیلی از موارد هم پول احداث این مجتمع ها را هم پیش پیش دریافت کردیم. این نوع همکاری ها دقیقاً برای خنثی کردن تحریم های استعماری آمریکا بسیار حائز اهمیت است. دو کشور مستقل وقتی با همدیگر وارد تعامل می شوند می توانند جبهه واحد در برابر استعمار تشکیل دهند.
روسیه و چین با حجم معاملاتی 120 میلیارد دلار تصمیم گرفته اند که این معاملات را با پول ملی خودشان انجام دهند نه دلار!
البته کشورهای مستقل دیگر در آمریکای لاتین از تجربه ونزوئلا در استفاده از توانایی های ایران علاقه نشان دادند. مردم و دولت ونزوئلا واقعاً به گرمی از کمک های ایران استقبال کردند. همواره خواستار گسترش روابط با ایران بوده اند. به طور مثال، کشتی سفارش می دادند و پولش را پیشاپیش پرداخت می کردند. این وضعیت طبیعتاً خوشایند آمریکا نیست. و همین دلیل عدم دعوت از ونزوئلا به اجلاس سران آمریکا است. زمانی مجتمع های پتروشیمی ونزوئلا با رفتن مهندسان آمریکایی تعطیل شد که ما با اعزام مهندسان ایرانی آنها را اه انداری کردیم. امروز وضعیت فرق می کند. ونزوئلا هم چون ایران تحت تشدیدترین تحریمهای آمریکا قرار گرفت. تحریم بنزینی ونزوئلا کار را به جایی رساند که حتی برای تأمین بنزین آمبولانس با مشکل روبرو بودند. ایران با استفاده از فرصت کرونایی و کاهش مصرف در داخل، بنزین مورد نیاز ونزوئلا را با نرخ جهانی تأمین کرد. ونزوئلا هم در زمان تحریم بنزینی ایران به ایران بنزین صادر کرد.
زمانی چین و روسیه به تحریم های شورای امنیت بر علیه ایران رأی مثبت می دادند ولی امروز خودشان با تحریم آمریکا مواجه اند و به همین دلیل در جبهه ما قرار میگرند و همکاری دولت های تحت تحریم عملاً تحریمهای آمریکا را خنثی می کند. دلار به عنوان پول رایج تجارت بین الملل از چرخه داد و ستد بین این کشورها به تدریج خارج می شود و همین موضوع باعث تضعیف دلار است و سیادت آمریکا را به چالش می کشد. سوئیفت به عنوان چهارراه مبادلات بانک ها در دنیا یکی دیگر از گلوگاه هاست. روسیه سوئیفت مخصوص خودش را راه اندازی کرد تا از این طریق آمریکا را در تحریم بانکی روسیه خنثب کند. روسیه امروز نفت و گاز خودش را به روبل می فروشد و همین موضوع باعث شده است تا علیرغم کاهش صادرات، درآمد روسیه دوبرابر شود. حتی با وجود جنگ در اوکراین، ارزش روبل تا 20 درصد افزایش یافته است.
روسیه و چین با حجم معاملاتی 120 میلیارد دلار تصمیم گرفته اند که این معاملات را با پول ملی خودشان انجام دهند نه دلار! ما هم در بودجه، یورو را جایگزین دلار کرده ایم. خود مقامات آمریکایی، خارج شدن دلار به عنوان ارز تجارت بین الملل را برای آمریکا سم مهلک و مؤثرتر از بمب اتم بر علیه منافع آمریکا می دانند.
امروز خوشبختانه روابط ایران با ونزوئلا در حال گرمتر شدن است. دولت قبل به دلیل غربگرا بودن، روابط خوبی با آمریکای لاتین نداشت و کم کاری های زیادی در این حوزه صورت گرفت. دولت فعلی خوشبختانه نگاه دیگری دارد و در پی احیاء و گسترش روابط با ونزوئلا و دیگر کشورهای آمریکای لاتین است.
آقای مادورو نخستین بار است که به تهران سفر می کند. قبلاً چاوز که به اعتقاد من، ترور بیولوژیک شد، به تهران سفر کرده بود. طبیعتاً تفاهم نامه های بسیاری امضاء خواهد شد و دیدار مادورو با رهبر انقلاب و رئیس جمهور کشورمان اهمیت بسیار زیادی دارد. استقبال گرمی هم از مادورو به عمل آمد. من معتقدم که ونزوئلا دروازه گسترش روابط ما با تعدادی از کشورهای آمریکای لاتین است.
اصولاً برجام مُرده به دنیا آمد. این مُرده هیچگاه زنده نمی شود. تحریم ها نه در زمان اوباما، نه در زمان ترامپ و نه در زمان بایدن، برداشته نشد.
ساعدنیوز: با توجه به همزمانی سفر آقای مادورو با قطعنامه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و دورتر شدن ایران و آمریکا از توافق بر سر احیای برجام، و نیز عدم دعوت از آقای مادورو به نشست سران قاره آمریکا، آیا می توانیم این دیدار را اعلام رسمی "مرگ برجام" قلمداد کنیم؟
دکتر محمد حسن قدیری ابیانه: ربطی میان این دو وجود ندارد. اصولاً برجام مُرده به دنیا آمد. این مُرده هیچگاه زنده نمی شود. تحریم ها نه در زمان اوباما، نه در زمان ترامپ و نه در زمان بایدن، برداشته نشد. من معتقدم که حتی اگر بایدن برجام جدیدی را امضاء کند باز آمریکا به این برجام متعهد نخواهد بود.
خوشبختانه امروز دولت سیزدهم سیاست اقتدار را جایگزین سیاست التماس روحانی کرده است. بی اعتمادی واقع بینانه جایگزین اعتماد کورکورانه دولت قبل شده است.
بنابراین، من معتقدم در این شرایط، با حفظ اقتدار، روابط ما با مجموع کشورهای جهان از جمله کشورهای اروپایی نیز بهتر خواهد شد. یونان وقتی اقتدار جمهوری اسلامی ایران را دید، نفتکش ما را پس داد. امروز ایران قدرتمندتر از گذشته است.
از این جهت ایران به الگوی ملت های جهان تبدیل شده است هرچند دولت هایی دست نشانده بر این ملت ها حکومت می کنند. بنابراین، این اقتدار تأثیر روانی خودش را بر ملت ها دارد.