پنج‌شنبه با شاهنامه فردوسی: منوچهر- بخش 1؛ منوچهر یک هفته با درد بود / پادشاهی منوچهر + متن صوتی و معنی اشعار

  پنجشنبه، 23 اسفند 1403 ID  کد خبر 441358
پنج‌شنبه با شاهنامه فردوسی: منوچهر- بخش 1؛ منوچهر یک هفته با درد بود / پادشاهی منوچهر + متن صوتی و معنی اشعار
ساعدنیوز: در این بخش از مطالب فرهنگ و هنر ساعدنیوز اشعار کهن و شیرین شاهنامه فردوسی بخش آغاز کتاب را مطالعه می کنید همراه ما باشید. روزهای فرد منتظر بخش بعدی شاهنامه باشید.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر سرویس ساعدنیوز، یکی از بزرگ‌ترین حماسه‌های منظوم جهان، کتاب شاهنامه فردوسی، اثر ابوالقاسم فردوسی است. این اثر شامل حدود 50,000 تا 61,000 بیت است و به اساطیر، حماسه‌ها و تاریخ ایران از آغاز، تا حمله‌ی اعراب می‌پردازد. شاهنامه در سه بخش اسطوره‌ای، پهلوانی و تاریخی نگاشته شده و تأثیر عمیقی بر فرهنگ و ادبیات کهن فارسی داشته است. این کتاب به بسیاری از زبان‌های زنده‌ی جهان نیز ترجمه شده است.

درباره‌ی کتاب شاهنامه فردوسی

یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین آثار ادبیات کهن فارسی و یکی از شاهکارهای حماسی جهان، کتاب شاهنامه فردوسی (Shahnameh) است که توسط حکیم ابوالقاسم فردوسی (Ferdowsi)، شاعر بزرگ ایرانی، در حدود هزار سال پیش سروده شده است. شاهنامه به معنای «کتاب شاهان» است و داستان‌های آن به تاریخ و اساطیر ایران باستان می‌پردازد. این اثر عظیم که بیش از 50,000 بیت شعر را در بر می‌گیرد، به زبان فارسی دری نوشته شده است.

نکوداشت‌های کتاب شاهنامه فردوسی

  • محمدعلی فروغی، شاهنامه فردوسی را از گران‌قدرترین و بزرگ‌ترین آثار موجود در تاریخ ادبیات فارسی می‌دانست و معتقد بود که این اثر نه‌تنها هویت ملی ایرانیان را زنده نگاه داشته، بلکه زبان فارسی را نیز از فراموشی نجات داده است. او فردوسی را به خاطر زنده نگاه داشتن تاریخ ملی و ادبیات کهن فارسی، بسیار مورد تقدیر قرار می‌داد.

  • محمدتقی بهار بر این باور بود که ابوالقاسم فردوسی با شاهنامه‌ی خود، قدرت وعزت‌نفس را به ایرانیان بازگرداند. او معتقد بود که این اثر، ریشه‌ی ایرانیان را قوی و آنان را در راه مردی، مردانگی و غیرت استوار ساخته است.

  • مجتبی مینوی معتقد بود که زبان فارسی وسیله‌ای برای استحکام اتحاد و ارتباط ایرانیان است و شاهنامه فردوسی این زبان را چنان غنی و محکم کرده که از فراموشی و نابودی در امان مانده است. او بر این باور بود که شاهنامه، نقش مهمی در حفظ و تقویت هویت ملی ایرانیان ایفا کرده است.

  • حبیب یغمایی بر این باور بود که اگر تمام ثروت ایران از عصر غزنوی تاکنون در یک کفه‌ی ترازو قرار گیرد و شاهنامه فردوسی در کفه‌ی دیگر، شاهنامه ارزش بالاتری خواهد داشت. او معتقد بود که این اثر ارزش و اهمیت بی‌نظیری دارد که با هیچ ثروتی قابل مقایسه نیست و جایگاه ویژه‌ای در تاریخ و فرهنگ ایران دارد.

  • بدیع الزمان فروزانفر، فردوسی را به‌خاطر اخلاق شایسته و پاکی سخن، برتر از دیگر شعرا می‌دانست. او معتقد بود که فردوسی وطن‌پرست بوده و به ایران، عشق بسیاری داشته است. این عشق و شور در آثار او آشکار است و نشان‌دهنده‌ی تعهد و وفاداری این شاعر به میهن و فرهنگ ایرانی است. فروزانفر بر این باور بود که ابوالقاسم فردوسی با شاهنامه‌ی خود، ارزش‌های والای انسانی و ملی را به نسل‌های آینده منتقل کرده است.

شاهنامه فردوسی: منوچهر- بخش 1

فایل صوتی شاهنامه فردوسی؛ منوچهر- بخش 1

هدفون

خلاصه شاهنامهٔ فردوسی؛ منوچهر- بخش 1

منوچهر شاه به مدت یک هفته با درد مواجه بود و چهره‌اش زرد و چشمانش پرآب شده بود. در روز هشتم، هنگام تاج‌گذاری‌اش، همه پهلوانان او را ستایش کردند و خبر شاهی‌اش به همه جا رسید. منوچهر در سخنانی، خود را نیرومند و حکیم توصیف کرد و به عنوان نماینده داد و مهر بر تخت نشسته و به جنگ و بزم اشاره کرد. او تأکید کرد که مظهر فره ایزدی است و تمام دیوان و دشمنان باید از او بترسند.

سپس او به یزدان و داستان‌های نیک می‌پردازد و به حفظ دین و مردمی‌اش تأکید می‌کند. همه نظامیان و پهلوانان او را ستایش می‌کنند و از او دعا می‌کنند تا همیشه در قدرت بماند. منوچهر، خود را تداوم‌دهنده سنت‌های باستانی می‌داند و اطمینان می‌دهد که از این پس، نوبت او در نبردها خواهد بود. در پایان، سام به آرامگاه خود می‌رود و جهان به راه و آیین منوچهر ادامه می‌یابد.

برگردان به زبان ساده

# منوچهر یک هفته با درد بود

دو چشمش پر آب و رخش زرد بود

هوش مصنوعی: منوچهر به مدت یک هفته از درد رنج می‌برد و چشمانش پر از اشک و چهره‌اش زرد بود.

# به هشتم بیامد منوچهر شاه

به سر بر نهاد آن کیانی کلاه

هوش مصنوعی: منوچهر شاه در سن هشت سالگی به تاج و تخت رسید و کلاهی که نماد سلطنت کیانیان بود بر سر نهاد.

# همه پهلوانان روی زمین

بر او یکسره خواندند آفرین

هوش مصنوعی: تمام قهرمانان روی زمین به خاطر او به ستایش و تمجید پرداختند.

# چو دیهیم شاهی به سر بر نهاد

جهان را سراسر همه مژده داد

هوش مصنوعی: وقتی که تاج شاهی را بر سر گذاشت، تمام جهان را به شادی و بشارت پر کرد.

# به داد و به آیین و مردانگی

به نیکی و پاکی و فرزانگی

هوش مصنوعی: به درخواست و انصاف و نجابت و همچنین به خوبی، پاکی و دانشمندی رفتار کنید.

# منم گفت بر تخت گردان سپهر

همم خشم و جنگ است و هم داد و مهر

هوش مصنوعی: من بر فراز تخت آسمان نشسته‌ام و قدرت من به طور همزمان شامل خشم و جنگ، و همچنین عدالت و دوستی است.

# زمین بنده و چرخ یار من است

سر تاجداران شکار من است

هوش مصنوعی: زمین متعلق به من و آسمان همراه و یار من است؛ برتری و قدرت من بر تاجداران و صاحبان قدرت است.

# همم دین و هم فرهٔ ایزدیست

همم بخت نیکی و هم بخردیست

هوش مصنوعی: تمام دین و سعادت از آن توست، همچنین خوش شانسی و نیکی و نیز دانایی و خرد تو را در بر دارد.

# شب تار جویندهٔ کین منم

همان آتش تیز برزین منم

هوش مصنوعی: در شب تاریک تلاش کنندهٔ انتقام هستم و همچنین همان آتش تند و سوزان.

# خداوند شمشیر و زرّینه کفش

فرازندهٔ کاویانی درفش

هوش مصنوعی: خداوند، شمشیر و زره‌ای که مخصوص جنگجویان و پهلوانان است را به عنوان نماد قدرت و افتخار به کاویانیان عطا کرده است.

# فروزندهٔ میغ و برّنده تیغ

به جنگ اندرون جان ندارم دریغ

هوش مصنوعی: به خاطر بارش باران و طوفان، من هیچ نگران و اندوهی درباره نبرد درون خود ندارم، حتی اگر تیغی در کار باشد.

# گه بزم دریا دو دست من است

دم آتش از بر نشست من است

هوش مصنوعی: گاه در بزم دریا، دو دست من را می‌بینم و گاه کنار آتش نشسته‌ام.

# بدان را ز بد دست کوته کنم

زمین را به کین رنگ دیبه کنم

هوش مصنوعی: من افراد بد را از خود دور می‌کنم و زمین را به خاطر کینه‌ای که از آنها دارم، زیبا و رنگین می‌سازم.

# گراینده گرز و نماینده تاج

فروزندهٔ ملک بر تخت عاج

هوش مصنوعی: کسی که پرافتخار و برجسته است، نماینده‌ی قدرت و شکوه سلطنت را که بر تخت عاج نشسته، به نمایش می‌گذارد.

# ابا این هنرها یکی بنده‌ام

جهان آفرین را پرستنده‌ام

هوش مصنوعی: من با وجود داشتن این هنرها، در واقع بنده‌ای هستم که به خالق جهان احترام می‌گذارم و او را پرستش می‌کنم.

# همه دست بر روی گریان زنیم

همه داستان‌ها ز یزدان زنیم

هوش مصنوعی: بیایید همه با هم به یاری کسانی که در حال گریه و ناراحتی هستند بشتابیم و همچنین تمام داستان‌ها و امور زندگی‌مان را به خدا نسبت دهیم.

# کز او تاج و تخت است ز اویم سپاه

از اویم سپاس و بدویم پناه

هوش مصنوعی: از او است که تاج و تخت و سپاه به وجود می‌آید، من به او سپاس می‌گویم و پناهگاه من نیز اوست.

# به راه فریدون فرّخ رویم

نیامان کهن بود گر ما نویم

هوش مصنوعی: در مسیر فریدون با شکوه قدم می‌زنم و نشان از گذشته‌های دور دارم، اگرچه ما تازه و نو هستیم.

# هر آن کس که در هفت کشور زمین

بگردد ز راه و بتابد ز دین

هوش مصنوعی: هر کسی که در هفت سرزمین دنیا سفر کند و از مسیر صحیح دور شود و از دین خود منحرف گردد.

# نمایندهٔ رنج درویش را

زبون داشتن مردم خویش را

هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که درویش، که نماد رنج و سختی است، به خاطر شرایط اجتماعی و فرهنگی مردمش، به نوعی ضعف و زبونی دچار می‌شود. در حقیقت، او تحت تأثیر مشکلات و محدودیت‌های جامعه‌اش قرار گرفته و احساس ناتوانی می‌کند.

# برافراختن سر به بیشی و گنج

به رنجور مردم نماینده رنج

هوش مصنوعی: بلند کردن سر در بلندی‌ها و نشان دادن گنج به مردم رنج‌دیده، نشانه‌ای از رنج و زحمت است.

# همه نزد من سر به سر کافرند

و ز آهرمن بدکنش بدترند

هوش مصنوعی: همه افرادی که با من هستند، برای من مثل کافر هستند و از شیطان بدترند.

# هر آن کس که او جز بر این دین بود

ز یزدان و از منش نفرین بود

هوش مصنوعی: هر کسی که به جز این دین باشد، در نظر خداوند و از نظر درستی و اخلاق بد شده است.

# و زان پس به شمشیر یازیم دست

کنم سر به سر کشور و مرز پست

هوش مصنوعی: سپس با شمشیر به جنگ می‌روم و بر تمام کشور و مرزهای حقیر حمله می‌کنم.

# همه پهلوانان روی زمین

منوچهر را خواندند آفرین

هوش مصنوعی: تمام قهرمانان دنیا بر منوچهر آفرین و ستایش کردند.

# که فرّخ نیای تو ای نیک‌خواه

تو را داد شاهی و تخت و کلاه

هوش مصنوعی: پدر بزرگ خوشبخت تو، به خاطر نیکی و خرد تو، مقام سلطنت و تخت و تاج را به تو اعطا کرده است.

# تو را باد جاوید تخت ردان

همان تاج و هم فرهٔ موبدان

هوش مصنوعی: تو با باد جاودان مانند پادشاهان، تاج و موهبت و بزرگی همانند موبدان را داری.

# دل ما یکایک به فرمان تو است

همان جان ما زیر پیمان تو است

هوش مصنوعی: دل هر یک از ما به دست توست و جان هایمان در پیروزی و وفاداری به تو قرار دارد.

# جهان پهلوان سام بر پای خاست

چنین گفت کای خسرو داد راست

هوش مصنوعی: جهان قهرمان سام به پا خاست و گفت: ای پادشاه، عدالت را برقرار کن.

# ز شاهان مرا دیده بر دیدن است

ز تو داد و از ما پسندیدن است

هوش مصنوعی: من از شاهان به خاطر تو نگریسته‌ام، زیرا انتخاب تو و رضایت ما در گرو دیدن توست.

# پدر بر پدر شاه ایران تویی

گزین سواران و شیران تویی

هوش مصنوعی: تو فرزند پدرهای بزرگ و شاه ایران هستی، و تو انتخاب‌کننده سواران و شیران می‌باشی.

# تو را پاک یزدان نگه‌دار باد

دلت شادمان بخت بیدار باد

هوش مصنوعی: امیدوارم خداوند تو را در حفاظت داشته باشد، دل تو شاد و بخت تو بیدار و روشن باشد.

# تو از باستان یادگار منی

به تخت کئی بر بهار منی

هوش مصنوعی: تو یادگاری از دوران کهن هستی و در حقیقت، زیبایی و شکوه من به تو وابسته است.

# به رزم اندرون شیر پاینده‌ای

به بزم اندرون شید تابنده‌ای

هوش مصنوعی: در میدان جنگ، مولای همیشه پیروز و نیرومندی وجود دارد و در مجالس خوشی و شادی، موجودی درخشان و شاداب به چشم می‌خورد.

# زمین و زمان خاک پای تو باد

همان تخت پیروزه جای تو باد

هوش مصنوعی: زمین و زمان، خدمتگزار تو باشند و همانند تخت سلطنت، مقام و جایگاه تو همواره پابرجا و پیروز باشد.

# تو شستی به شمشیر هندی زمین

به آرام بنشین و رامش گزین

هوش مصنوعی: تو با شمشیر هندی، زمین را شکست داده‌ای، حالا آهسته و با آرامش بنشین و لذت ببر.

# از این پس همه نوبت ماست رزم

تو را جای تخت است و شادی و بزم

هوش مصنوعی: از این به بعد، نوبت ماست که مبارزه کنیم. جای تو در میدان جنگ است و شادی و میهمانی برای ماست.

# شوم گرد گیتی برآیم یکی

ز دشمن به بند آورم اندکی

هوش مصنوعی: من می‌خواهم از غم و مشکلات جهان فرار کنم و بر مشکلات زندگی غلبه کنم، و به همین خاطر قادر خواهم بود یکی از دشمنانم را به دام بیندازم و او را از خود دور کنم.

# مرا پهلوانی نیای تو داد

دلم را خرد مهر و رای تو داد

هوش مصنوعی: من از نیاکان تو به عنوان یک پهلوانم، و دل من به لطف و حکمت تو پر بود.

# بر او آفرین کرد بس شهریار

بسی دادش از گوهر شاهوار

هوش مصنوعی: او را بسیار ستایش کردند و بسیاری از بزرگان به او هدایای ارزشمند تقدیم کردند.

# چو از پیش تختش گرازید سام

پسش پهلوانان نهادند گام

هوش مصنوعی: وقتی سام از جلوی تخت پادشاهی کنار رفت، پهلوانان به سمت او قدم گذاشتند.

# خرامید و شد سوی آرامگاه

همی کرد گیتی به آیین و راه

هوش مصنوعی: او به آرامگاه رفت و در حرکتش، جهانی را با نظم و روش خاصی به تصویر کشید.

داستان کامل پادشاهی منوچهر

پیش از این داستان به نقل داستان پادشاهی فریدون، کشته شدن ایرج به دست سلم و تور و انتقام منوچهر به همراه سام نریمان و قارن کاوگان از قاتلان پدربزرگش پرداختیم. در ادامه به داستان به دوران فرمانروایی منوچهر و حمایت سام از او خواهیم پرداخت.

تاج‌گذاری منوچهر، پادشاهی جدید در ایران

منوچهر، نوادهٔ ایرج و نتیجهٔ فریدون، پس از کشمکش‌های فراوان با دشمنان پدری‌اش، به تاج‌وتخت ایران دست یافت. او از کودکی تحت حمایت سام نریمان و بزرگان خاندان ایران بزرگ شد و به‌عنوان جانشین قانونی تاج‌وتخت معرفی گردید.

پس از نبردهای سخت با تورانیان، مخصوصاً با سلم و تور که قاتلان ایرج بودند، منوچهر موفق شد با رشادت و تدبیر، آنها را شکست داده و انتقام خون پدربزرگش را بگیرد. مردم ایران که از پیروزی‌های او شادمان بودند، به نشانهٔ وفاداری و حمایت از او، تاج‌گذاری‌اش را جشن گرفتند.

مراسم تاج‌گذاری منوچهر با شکوه و جلال برگزار شد. بزرگان، سپاهیان و مردم از سراسر ایران برای شرکت در این مراسم به پایتخت آمدند. فریدون، که دیگر خود را آمادهٔ بازنشستگی می‌دید، تاج شاهی را بر سر منوچهر گذاشت و با این کار، انتقال قدرت را به او اعلام کرد. این لحظه برای مردم ایران نشان‌دهندهٔ آغاز دوره‌ای تازه از امنیت، عدل و شکوفایی بود.

منوچهر با سوگند به ارزش‌های پهلوانی و عدالت، عهد کرد که به دفاع از ایران و مردمانش بپردازد و همچنان راه نیاکان خود را ادامه دهد. با پادشاهی او، دوره‌ای نوین از حکومت در ایران آغاز شد و ایرانیان به رهبری او امیدوارانه به آینده نگریستند.

سخنان سام نریمان در مراسم تاج‌گذاری منوچهر

در ادامه مراسم تاج‌گذاری منوچهر، سام نریمان، پهلوان نام‌آور ایران و یکی از نزدیک‌ترین حامیان او، در جمع بزرگان و مردم ایران سخنرانی کرد. او که به‌عنوان یکی از ستون‌های قدرت ایران و محافظ منوچهر در دوران کودکی‌اش شناخته می‌شد، با صدایی محکم و دلگرم‌کننده گفت:

"ای بزرگان و پهلوانان ایران! امروز روزی بزرگ و باشکوه است. منوچهر، این جوان رشید و باایمان، که نسل به نسل از نژاد شاهان و پهلوانان پاک ایران‌زمین است، امروز با یاری اهورامزدا بر تخت پادشاهی می‌نشیند. او همان کسی است که با دلاوری و عقل خود انتقام خون پدربزرگش، ایرج پاک‌نهاد را گرفت و دشمنان این مرز و بوم را به خاک انداخت.

منوچهر با بهره‌گیری از خرد، عدالت و شجاعت، راه نیاکان خود را ادامه خواهد داد و به شما، مردم شریف ایران، قول می‌دهم که او حافظ آرمان‌های ایران بزرگ خواهد بود. امروز من، سام نریمان، به نمایندگی از پهلوانان ایران، از شما می‌خواهم تا با تمام وجود از پادشاه جدید خود حمایت کنید. منوچهر نماد عدالت، شجاعت و امید است، و زیر پرچم او، ایران به دوران جدیدی از افتخار و سرافرازی خواهد رسید."

سام نریمان، پهلوان بزرگ ایران‌زمین

سام نریمان یکی از پهلوانان نامدار ایران‌زمین و از تبار نریمان است. او نه‌تنها به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین جنگاوران ایران شناخته می‌شد، بلکه در حوادث مهم کشور، نقش کلیدی ایفا می‌کرد. سام با شجاعت و وفاداری‌اش به سرزمین ایران، توانست دشمنان بسیاری را شکست دهد و به‌عنوان ستون استوار کشور در مقابل دشمنان داخلی و خارجی ایستادگی کند. نقش او در پشتیبانی از منوچهر و تربیت زال، از مهم‌ترین خدمات او به ایران بزرگ است.


زاده شدن زال، پهلوان موی سپید

زال، پسر سام نریمان، از همان لحظه‌ای که به دنیا آمد، سرنوشتی خاص و عجیب در انتظارش بود. او با نشانه‌ای غیرعادی متولد شد؛ موهای سر و روی او سفید بود، گویی از همان کودکی پیر شده بود. این ویژگی غیرطبیعی باعث شد که سام، پدر زال، او را به‌عنوان فرزندی نپذیرد.

سام که به شدت از زاده شدن فرزندی با چنین ظاهر عجیب ناراحت و سرخورده شده بود، تصمیم گرفت تا زال را از خانواده و اجتماع دور کند. او نمی‌توانست تصور کند که فرزندی با چنین نشانه‌ای می‌تواند نام پهلوانی و شرافت خاندان نریمان را حفظ کند. به همین دلیل، با دلی سنگین و ناراحتی عمیق، تصمیم گرفت که زال را به کوه البرز ببرد و او را در آنجا رها کند.

رها کردن زال در کوه البرز

سام، با قلبی شکسته، نوزاد خود را به بالای کوه البرز برد و او را در میان سنگ‌ها و برف‌ها رها کرد. او باور داشت که زال نمی‌تواند در چنین شرایطی زنده بماند و این کار، بهترین راه برای رهایی از شرمساری بود. اما طبیعت سرنوشت دیگری برای زال رقم زده بود.

زال و سیمرغ

در همین هنگام، سیمرغ، پرنده افسانه‌ای و نماد دانایی و خرد، که در کوه البرز لانه داشت، زال را دید. این پرنده بزرگ و باشکوه، با دیدن این نوزاد بی‌گناه، بر او رحم آورد. سیمرغ با بال‌های خود زال را به لانه‌اش برد و او را چون فرزندی خویش پرورش داد. در لانه سیمرغ، زال بزرگ شد و رشد کرد، تا زمانی که زمان بازگشت او به جهان انسان‌ها فرا رسید

بازگشت زال از لانه سیمرغ به جهان انسان‌ها

سال‌ها گذشت و زال که در دامان سیمرغ بزرگ شده بود، به جوانی رشید و نیرومند تبدیل شد. او تحت حمایت و مراقبت سیمرغ، توانست رشد کند و آداب و اصول زندگی را بیاموزد. هرچند زال در ظاهر انسانی بود، اما دنیای او متفاوت از سایرین بود؛ او در میان کوه‌های البرز و در لانه سیمرغ، بدون آشنایی با انسان‌های دیگر پرورش یافت. با این حال، سرنوشت او به گونه‌ای بود که باید به جهان انسان‌ها بازمی‌گشت.

روزی سیمرغ که آینده‌نگری خاصی داشت، به زال گفت که زمان بازگشت او به سوی پدرش و زندگی در میان انسان‌ها فرا رسیده است. سیمرغ با محبت و دلسوزی به زال آموزش داد که چگونه در زندگی انسان‌ها به عنوان پهلوانی شجاع و خردمند نقش‌آفرینی کند. همچنین، سیمرغ به او یک پر از بال‌های خود داد تا در لحظات سخت زندگی، با سوزاندن آن، سیمرغ را به کمک فراخواند.

ملاقات دوباره زال و سام نریمان

در همین زمان، سام نریمان که سال‌ها با غمی سنگین از دست دادن فرزندش زندگی می‌کرد، در خواب رؤیایی دید. او در خواب دید که فرزندش زال، که تصور می‌کرد از بین رفته، زنده است و به زندگی بازخواهد گشت. این خواب برای سام نشانه‌ای از سرنوشت بود و او تصمیم گرفت برای یافتن زال به کوه البرز بازگردد.

سام همراه با سپاه و همراهانش به کوه البرز رفت و پس از جست‌وجوی بسیار، با زال که به جوانی برومند تبدیل شده بود، روبه‌رو شد. زمانی که سام او را دید، از دیدن ظاهر سفید موی او شگفت‌زده شد، اما دیگر آن احساس شرمساری و اندوه در دلش وجود نداشت. او به فرزندش افتخار می‌کرد که با وجود شرایط سخت، توانسته بود زنده بماند و به پهلوانی توانمند تبدیل شود.

سام، زال را در آغوش گرفت و او را به‌عنوان پسر خود پذیرفت. بازگشت زال به زندگی انسان‌ها با استقبال گسترده‌ای از سوی مردم همراه شد و او به سرعت به یکی از پهلوانان بزرگ ایران تبدیل شد.

دیدار زال و منوچهر، پهلوان در برابر پادشاه

پس از آنکه زال توسط سام نریمان به جمع پهلوانان ایران بازگشت، آوازه دلاوری‌ها و شجاعت او در سراسر کشور پیچید. زال، جوانی رشید و خردمند که زیر سایه تربیت سیمرغ و سام بزرگ شده بود، نه تنها در میان پهلوانان جایگاه ویژه‌ای پیدا کرد، بلکه توجه منوچهر، پادشاه ایران، را نیز به خود جلب کرد.

منوچهر که در آن زمان بر تخت شاهی ایران نشسته بود، از سام نریمان دعوت کرد تا زال را به دربار بیاورد و او را معرفی کند. زال که به دلیل ظاهر موی سفیدش و ماجرای پرورش او توسط سیمرغ، از شهرت خاصی برخوردار بود، برای اولین بار به دربار شاهی ایران پا گذاشت.

ملاقات زال و منوچهر در دربار

وقتی زال به دربار منوچهر رسید، همه با حیرت به او نگاه می‌کردند. قامت بلند، موهای سفید و رفتار آرام و خردمندانه‌اش باعث شد تا همه متوجه تفاوت او با دیگر پهلوانان شوند. منوچهر با خوشامدگویی گرم به زال، از او خواست تا داستان زندگی‌اش را تعریف کند.

زال با احترامی عمیق، به سخنان پادشاه گوش داد و سپس داستان تولدش، رها شدنش در کوه البرز و پرورش یافتن توسط سیمرغ را برای منوچهر و حاضران در دربار تعریف کرد. منوچهر با دقت و توجه به داستان گوش سپرد و در پایان از خردمندی و دلاوری زال تمجید کرد.

سخنان منوچهر با زال

پس از شنیدن داستان زال، منوچهر به زال گفت: "ای پهلوان موی سپید! سرنوشت تو از همان ابتدا نشانه‌ای از بزرگی و افتخار بود. سیمرغ تو را به ما بازگرداند تا ایران از وجود تو بهره‌مند شود. من به تو اعتماد دارم و ایمان دارم که در آینده، با دلاوری‌هایت در کنار پهلوانان دیگر از ایران دفاع خواهی کرد."

با این سخنان، منوچهر نه تنها زال را به‌عنوان پهلوانی شایسته تأیید کرد، بلکه از او خواست تا در نبردها و مسئولیت‌های کشور به پادشاه و پهلوانان یاری برساند. زال با فروتنی و تعهد، قول داد که همیشه در خدمت ایران باشد.

تصاویر نسخه های قدیمی شاهنامه فردوسی

  • فانوس خیال

فانوس خیال

  • شاهنامهٔ فردوسی - چاپ مسکو

    شاهنامهٔ فردوسی - چاپ مسکو

برای مشاهده سایر بخش های کتاب شاهنامه فردوسی با سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز همراه باشید.

دیدگاه ها

  دیدگاه ها
نظر خود را به اشتراک بگذارید
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها