به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری ساعدنیوز، فرهیختگان نوشت: موضوعی که رهبر انقلاب در دیدار روز گذشته با مردم تبریز به آن اشاره کردند و گفتند: «نگذارید حیله دشمن (تهدید نرمافزار) که همچنان ادامه دارد، در آینده اثر کند.» و خطاب به مسئولان فضای مجازی و رسانهای گفتند: «باید تمرکز خود را بر مقابله با تهدید نرمافزاری دشمن قرار دهند.»کلیدواژه پرتکرار این پروژه که در اتفاقات اخیر نیز از جانب پروژهبگیران ایران تکرار شد این است که مقصر هر اتفاق کوچک و بزرگی که در کشور رخ میدهد، نظام حکمرانی ایران است. تمرکز جدی روی حملات به افکار عمومی مردم این گزاره را اثبات میکند که اتاقفکرهای آمریکایی و صهیونیستی به این باور رسیدهاند که تضعیف ایران با حملات سختافزاری، تقریباً غیرممکن است؛ موضوعی که رهبر انقلاب نیز در دیدار روز گذشته به آن اشاره کردند. در ادامه به مصادیقی از تلاشها برای ضربه زدن به افکار عمومی ایران و اجرای پروژههای نرمافزاری علیه مردم ایران اشاره خواهیم کرد.
ترامپ در اولین روزهای استقرار در کاخ سفید و درحالیکه اولین یادداشت ریاستجمهوری برای بازگشت فشار حداکثری به ایران را امضا میکرد، گفت: «خواهیم دید که آیا میتوانیم توافقی با ایران ترتیب دهیم که همه بتوانند با هم زندگی کنند، یا نه. شاید این امکانپذیر باشد و شاید هم ممکن نباشد.» او درحالی بازگشت تحریمها را امضا میکرد که از علاقهاش برای مذاکره با ایران گفت، آن هم در شرایطیکه هیچ پیام رسمی یا غیررسمی در مورد مذاکره با ایران رد و بدل نشده بود و تنها در رسانه گمانهزنیهایی بود. اظهاراتی که این گزاره را تقویت میکرد که فارغ از تحقق یا عدم تحقق آن، بیشتر کارکردی رسانهای دارد. ترامپ بعد از صحبتهای رهبر انقلاب در مورد مذاکره، صراحتاً از دوگانه «یا جنگ یا مذاکره» صحبت کرد و گفت مذاکره را به بمباران ترجیح میدهم. این ادعا هم تنها در رسانهها مطرح شد بدون آنکه پیامی رد و بدل شود. در این میان رسانههای انگلیسی نیز شایعاتی در مورد احتمال میانجیگری کشورها در مذاکره میان ایران و آمریکا مطرح کردند. سیانان، در گزارشی مدعی شد «عربستان آماده میانجیگری میان آمریکا و ایران است.» سیانان در ادامه گزارش نیز اشاره کرد هنوز هیچ مقام رسمی سعودی این خبر را تایید یا تکذیب نکرده است. سخنگوی وزارت خارجه ایران هم در واکنش به این خبر گفت: «ما هم در رسانه این خبر را شنیدیم.» خبر میانجیگری برای مذاکرات درحالی مطرح میشود که مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا در تازهترین اظهاراتش، در عین آنکه مدعی شد تاکنون هیچ تماسی برای ابراز علاقه به مذاکره از جانب مقامات ایران دریافت نکرده است، تعطیلی برنامه هستهای ایران را شرط آمریکا برای مذاکره با ایران دانست. سیاست چماق و هویج و شرط و شروطگذاری برای مذاکره، تماماً در فضای رسانهای مطرح میشود، امری که نشان میدهد آمریکا بیش از آنکه تمایلی برای مذاکره داشته باشد، جنگی رسانهای علیه ایران را به راه انداخته تا در چهارچوب مدنظر خود بتواند از آب گلآلود ماهی بگیرد. ابراز علاقه به مذاکره آن هم تنها در فضای رسانهای میتواند دو هدف مشخص داشته باشد. آمریکا به دنبال آن است تا القا کند که در عین آنکه تمایل به مذاکره دارد، ایران تمایل ندارد تا پای میز مذاکره بنشیند. درحالیکه اساساً دورنمای مشخصی از مذاکره یا محتوای آن وجود ندارد، اما این فضاسازی ایران را مقصر عدم مذاکره جلوه میدهد که به منظور ایجاد نارضایتی در میان افکار عمومی داخل کشور و مقصرنمایی ایران در فضای بینالمللی صورت میگیرد. این فضاسازی رسانهای بازی تکراری است که حتی در زمانی که ایران در میز مذاکره با غرب قرار داشت نیز تکرار میشد.
نشریه کردل به تازگی اسنادی محرمانه از مصادیق مداخله آمریکا در ایران منتشر کرده است. در بخشی از این سند افشاشده، اشاره شده که بنیاد ملی دموکراسی(ند) بین سالهای 2016 تا 2021، 4.6 میلیون دلار در 51 پروژه ضدانقلابی در ایران سرمایهگذاری کرده است. طرحهایی که سرمایهگذاری روی آنها انجام شده شامل«تأمین مالی اتحادیههای کارگری، «تقویت روزنامهنگاری مستقل»، ایجاد یک نشریه حقوقی برای تشویق «وکلای دادگستری، دانشجویان حقوق و روحانیون» به تلاش برای اصلاحات «دموکراتیک» و چندین ابتکار عمل در زمینه «توانمندسازی زنان ایرانی» در حوزههای تجارت، سیاست و جامعه» بود. این سند اثبات میکند آمریکا، برنامهریزی و سرمایهگذاری مشخصی برای تشدید و تقویت شکافهای اجتماعی در درون جامعه ایرانی داشته و روی گسلهایی که میتواند آشوب ایجاد کند، متمرکز شده که تقویت اتحادیههای کارگری ازجمله آنهاست. نکته مهمی که در بخشی از سند افشاشده آمده، سرمایهگذاری برای تشویق وکلا و دانشجویان حقوق به آنچه «آنها اصلاحات دموکراتیک میخوانند» است؛ یعنی گروههایی که مستقیماً با قوانین در ایران مواجهند. عجیبتر آنکه در ادامه این سند به تشویق «روحانیون» برای تحقق این هدف اشاره شده است. یعنی بر اثرگذاری روحانیون در تحقق این پروژه نیز سرمایهگذاری شده است. موضوع زنان، بخش جداییناپذیر برنامهریزان آشوب در ایران است. تأکید و پرداخت به مطالبات زنان و دغدغهها و محدودیتهای آنها موضوعاتی است که به سرعت میتواند، جامعه را برافروخته کند و زمینه ناآرامی اجتماعی را فراهم کند. حالا علاوه بر رسانهها و چهرههای ضدایرانی، مقامات آمریکایی و صهیونیستی نیز صراحتاً تلاش میکنند تا با تکیه بر مسائل زنان، در زمین این پروژه بازی کنند.
ردپای این برنامهریزی با تکیه بر ایجاد ناآرامی در ایران در فکتشیت ترامپ هم دیده میشود. در مقدمه یادداشت دوم ترامپ آمده «ایالات متحده در کنار زنان ایران که روزانه با آزار و اذیت رژیم مواجهند، ایستاده است.» اشاره به این موضوع که ادامه پروژه آشوب 1401 است و در راستای سیاهنمایی وضعیت ایران مطرح میشود، عملاً دخالت در مسائل داخلی ایران به شمار میرود. مشابه این اظهارات را بیبی در ویدئوهای چند دقیقهای که به تصور خود خطاب به مردم ایران گفته بود، بیان کرد. امری که نشان میدهد تمرکز قابل توجهی بر اعمال جنگ روانی، اجرای پروژه آشوب و ناآرام کردن فضای داخلی ایران با ایستادن روی مسائل زنان وجود دارد. خطی که ترامپیستهای ایرانی نیز در حال حاضر آن را ادامه میدهند و تلاش میکنند تا با سیاهنمایی وضعیت و حقوق زنان در ایران، زمینه را برای ایجاد ناآرامی دوباره فراهم کنند. اقدامی که در کنار کمپین فشار حداکثری و فشارهای اقتصادی علیه ایران، دنبال میشود. توضیح دقیقتر و جامعتر در مورد لزوم ایجاد جنگ روانی علیه مردم ایران، در گزارشی که سازمان اتحاد علیه ایران هستهای در برنامهای 100روزه به ترامپ ارائه کرده، آمده است. در بخشی از این گزارش خطاب به رئیسجمهور جدید آمریکا آمده، میبایست «یک نیروی ویژه با هدف تمرکز بر عملیات روانی به زبان فارسی تشکیل شود» که هدف آن تقویت چیزی است که آن را «آرمان دموکراتیک مردم» ایران میخواند. در ادامه آمده «باید کمپینهای روانی علیه نظام حکمرانی و سپاه، با هدف تضعیف، تخریب و تقسیم آنها ایجاد و اجرایی شود.» مجموع این موارد تلاش برای اجرای پروژه براندازی در ایران، با کارویژه ایجاد شکاف میان مردم و نظام حکمرانی است. موضوعی که در ادامه و در این توصیه که «ترامپ باید برای احیای دیپلماسی عمومی در مورد ایران اقداماتی انجام دهد که ازجمله آنها ایجاد حساب رسانههای اجتماعی برای تولید خلاقانه است» نیز صراحتاً به آن اشاره شده است. امری که با هدف تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی داخل ایران صورت میگیرد.
در برنامه طراحان آشوب داخلی، هر اتفاق و حادثه کوچکی قابلیت تبدیل شدن به یک بحران و آشوب اجتماعی را دارد، حتی اگر این اتفاق، یک حادثه زورگیری باشد. در چند روز گذشته، فوت امیرمحمد خالقی، دانشجوی دانشگاه تهران که در حادثه زورگیری اطراف دانشگاه مجروح و فوت شد، جامعه ایران را متأثر کرد. دانشجویان در واکنش به این حادثه و در اعتراض به ناامنی محیط اطراف کوی، تجمعی برگزار کردند. اگرچه در همان تجمع نیز گروههایی تلاش کردند تا تجمع دانشجویان را به تنش و آشوب بکشند، اما بلافاصله تحرکات پروژهبگیران ضدایرانی برای کلیدزدن آشوبی دیگر شروع شد. آنطور که رئیس پلیس تهران گفت از میان دانشجویان، فردی مرتبط با گروهک منافقین بازداشت شده است. علاوه بر این، از همان ساعات شروع اعتراض دانشجویان، صفحهای با نام خبرنامه امیرکبیر، فعالیت خود را شروع کرد که خط و ربط روشنی با گروهک منافقین داشت. دیگر پروژهبگیران ضدایرانی هم دست به توییت شدند و تلاش کردند تا این حادثه را به نظام حکمرانی ایران گره بزنند و پروژه براندازی را به این شکل پیش ببرند. اگرچه این پروژه نیز سرنوشتی همانند دیگر پروژههای شکستخورده خواهد داشت، اما ایستادن روی موضوعات اجتماعی و فرهنگی که میتواند جامعه را برافروخته و ناراحت کند، پروژه تکراری گروههای ضدایرانی است.
سایر اخبار سیاسی را اینجا دنبال کنید