به گزارش سرویس سیاسی ساعدنیوز، حسینیه جماران در سال 1401 و در چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی میزبان چهرهای اثرگذار عرصه سیاست کشور است تا به میزبانی «محمدحسین رنجبران» در مجموعه برنامهای با نام «حضور»، اندیشهها و سیره حضرت روحالله را واکاوی کنند.
در برنامه دیگر مجموعه حضور در سال 1401، «دکتر سیدعباس عراقچی»، وزیر امور خارجه، در خصوص سیاست خارجی حضرت امام خمینی (ره) سخن گفته است.
وی در عنفوان جوانی پیروزی انقلاب اسلامی را درک کرده و بلافاصله به جبهههای جنگ رفته و بعد از آن وارد عرصه دیپلماسی شده است. در دانشکده وزارت امور خارجه درس خوانده و سالها در مهمترین مذاکرات بینالمللی انقلاب اسلامی ایران در یک دهه اخیر حضور داشته است.
عراقچی با اشاره به پیشینیه حضورش در وزارت امور خارجه اظهار داشت: در دوران جنگ به پیشنهاد یکی از همرزمانم در کنکور وزارت خارجه شرکت کردم و پس از قبولی، در دانشکده وزارت امور خارجه مشغول به تحصیل شدم. تحصیلات من با پذیرش قطعنامه 598 همزمان شد.
رنجبران: کتاب خاطرات وندی شرمن در مورد مذاکرات هستهای را که میخواندم به همین موضوع اشاره کرده بود که اوایل وقتی با عباس عراقچی و تخت روانچی صحبت میکردم، به عنوان یک دیپلمات ارشد آمریکایی که اینقدر تجربه داشتم ولی کلی دلهره مرا میگرفت؛ اینها انقدر سخت بودند که نمیشد با آنان حرف زد.
عراقچی: خانم شرمن در کتاب داستان گریهاش را هم تعریف کرده و خیلی جالی است که برخی دوستان اینجا به من ایراد میگیرند که خانم شرمن کوتاه آمد و گریه کرد و شما دلت سوخت و کوتاه آمدی! من میگویم کدام دیپلمات آمریکایی تا به حال گریه کرده که طرف مقابل کوتاه بیاید؟ چون خانم بوده فکر میکنید گریه کرده؟ نمونه بیاورید که یک دیپلمات ارشد آمریکایی و معاون وزیر خارجه در مذاکره گریه کرده باشد. خب چرا نمیگویید عراقچی، تربیت یافته مکتب امام و رهبری او را به گریه انداخت. من هم داستان این گریه را در کتاب راز سر به مهر نوشتم.
ما همیشه در مذاکرات وقتی توافق میکردیم، میگفت قبول است، میگفتم بله، ولی و همان ولی، سه روز دیگر مذاکره بود.
مذاکرات مربوط به همان صحنهای که خانم شرمن را به گریه کشید، مربوط به قطعنامه 2231 بود که ما با اینها مذاکره میکردیم و مطالب اصلی که میخواستیم را گرفته بودیم. اینکه برنامه هستهای ما به رسمیت شناخته شود و تحریمها برداشته شود و وارد بحث موشکی نشوند.
روزهای آخر بود و همه دنیا داشت نگاه میکرد. به طوری که خواب ما به یک ساعت رسیده بود و وزرای خارجه چین و روسیه هم عصبانی بودند و میگفتند خیلی طول کشیده است. آقای کِری 18 روز آنجا بود و وزرای دیگر هم بعد از او آمده بودند، کلافه شده بودند و میخواستند زودتر تمام شود. خبرنگارها هم همه جلوی هتل جمع شده بودند. خانم شرمن سر یک جمله و مورد کوچکی هم بود، از من پرسید موافقید، گفتم بله ولی و همین که گفتم ولی، گریه کرد. چون واقعا اعصابها بسیار متشنج بود. به من گفت تو همیشه همینطوری هستی. داری کار را خراب میکنی! همیشه میگویی بله ولی و این ولی گفتنهای تو ما را کشته است و اشکهایش همینطور میآمد. فکر میکنم در کتاب خودش نوشته؛ چون میدانست که ما اینها را نقل میکردیم، زودتر بیان کرد که از احساسات زنانه در سیاست خارجی بگوید که به نظر من هیچ ارزشی هم ندارد.
وقتی او گریه کرد، من و آقای روانچی بهتزده مانده بودیم که مگر میشود یک دیپلمات گریه کند؟! آن هم یک دیپلمات آمریکایی! درهر صورت یک فرمول بینابین پیدا کردیم و از آن گذشتیم.
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.