به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از راشا تودی، ارتش آلمان (Bundeswehr) که در سالهای اخیر با کاهش شدید داوطلبان خدمت مواجه بوده، اکنون به سراغ قشری رفته که پیش از این کمتر در دایره جذب رسمی نظامی قرار داشت: نوجوانان. تصمیم برای تمرکز بر نوجوانان بهعنوان راهکاری برای جبران شکاف فزاینده در جذب نیروی انسانی، بسیاری از تحلیلگران را شگفتزده کرده است. در کشوری که خاطره جنگ جهانی دوم و پیامدهای نظامیگری همچنان در حافظه جمعی زنده است، چنین اقدامی هم از نظر عملی و هم از منظر اخلاقی موضوع بحثهای گستردهای شده است.
از سالها پیش، ارتش آلمان با چالشهای بنیادینی مواجه بوده است: کاهش داوطلبان خدمت، پیر شدن جمعیت نیروهای شاغل، ضعف در انگیزه نسلهای جدید برای پیوستن به نهاد نظامی، و کمبود بودجه در بخشهای کلیدی از جمله آموزش، تسلیحات و لجستیک. جنگ در اوکراین و فشارهای فزاینده بر ناتو برای بازسازی و تقویت زیرساختهای دفاعی کشورهای اروپایی نیز این مشکل را آشکارتر کرده است. دولت آلمان متعهد شده بود که بودجه دفاعی خود را افزایش داده و آمادگی نظامی را ارتقاء دهد، اما بدون نیروی انسانی کافی، هیچ سطحی از بودجه نمیتواند جای خالی سربازان را پر کند.
در این بستر، تمرکز ارتش بر نوجوانان 16 تا 18 ساله بهعنوان نیروی بالقوه قابل آموزش، اقدامی حسابشده اما پرمخاطره تلقی میشود. برخی از مقامات دفاعی معتقدند که باید حس وظیفهشناسی، وطنپرستی و مشارکت اجتماعی را از سنین پایین در میان جوانان آلمانی نهادینه کرد. آنان بر این باورند که نوجوانان نهتنها انعطافپذیرتر و مشتاقتر به آموزش هستند، بلکه میتوان آنها را با استفاده از روشهای مدرنتر آموزش نظامی برای چالشهای آینده آماده کرد.
اما در برابر این نگاه عملگرایانه، نگرانیهای جدی مطرح است. بسیاری از نهادهای حقوق بشری، فعالان اجتماعی و حتی برخی از اعضای پارلمان، این اقدام را «نظامیسازی کودکی» یا «استفاده ابزاری از عدم بلوغ سیاسی» نوجوانان میدانند. از منظر آنان، جوانان در این سن هنوز به درک کامل از پیامدهای پیوستن به ارتش نرسیدهاند و احتمالاً بیش از آنکه انتخابی آگاهانه انجام دهند، تحت تأثیر تبلیغات و فشارهای اجتماعی یا اقتصادی قرار میگیرند. افزون بر این، حضور نوجوانان در فضاهای آموزشی و تمرینی نظامی ممکن است آنها را در معرض خطرات جسمی و روانی جدی قرار دهد.
شایان توجه است که آلمان پیش از این نیز نوجوانان را در قالبهایی مانند «خدمت داوطلبانه نظامی» (Freiwilliger Wehrdienst) جذب میکرد، اما تفاوت کنونی در دامنه و عمق برنامهریزی است. ارتش اکنون در حال توسعه کمپینهای تبلیغاتی در مدارس، شبکههای اجتماعی و برنامههای آموزشی است که با زبان نزدیک به نسل Z، ارتش را نه بهعنوان نهاد خشونت، بلکه به عنوان فرصتی برای رشد شخصی، یادگیری مهارتهای نوین و خدمت به جامعه معرفی میکند.
این روند در بسیاری از کشورهای دیگر نیز در حال شکلگیری است. ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه نیز در پی کاهش علاقه عمومی به خدمت نظامی، برنامههایی برای جذب جوانان از مدارس راهاندازی کردهاند. در واقع، آنچه در آلمان در حال وقوع است بخشی از روندی جهانی است که در آن ارتشها برای حفظ بقا، به راهبردهای فرهنگی و روانی روی آوردهاند، نه فقط تجهیزات و تسلیحات.
با این حال، در آلمان که هنوز قانون اساسیاش (Grundgesetz) بر صلحگرایی و محدودیت نقش نظامی تأکید دارد، این تغییر جهت نظامیگری نگرانکننده است. گرچه دولت تأکید میکند که نوجوانان تنها در محیطهای آموزشی و تحت نظارت دقیق آموزش خواهند دید و وارد عملیات واقعی نمیشوند، اما منتقدان معتقدند این تنها مرحلهای مقدماتی است که میتواند به تدریج مرزها را جابهجا کند و نظامیگری را در ذهن و زبان نسل آینده عادیسازی کند.
از منظر سیاسی نیز این موضوع بهویژه در میانه رشد جریانهای راستگرا و نگرانی از افزایش نفوذ آنها در میان نسل جوان، موضوع حساسی است. برخی نگراناند که نفوذ ارتش در مدارس بتواند به تقویت روحیه ملیگرایی افراطی و تضعیف نگاه انتقادی به سیاستهای نظامی بینجامد. در فضای سیاسی قطبیشده کنونی آلمان، هر تصمیمی در حوزه دفاعی میتواند به بستر مناقشات شدید تبدیل شود.
بهطور خلاصه، تصمیم ارتش آلمان برای تمرکز بر نوجوانان، آینهای از بحران گستردهتری است که ارتشهای غربی با آن دست به گریباناند: فاصله گرفتن جوامع مدرن از مفاهیم سنتی سربازی و جنگ، و در عین حال افزایش فشارهای امنیتی ناشی از تحولات ژئوپولیتیکی جهانی. آلمان اکنون در نقطهای قرار دارد که باید تعادلی حساس میان نیازهای دفاعی، ملاحظات اخلاقی و آینده اجتماعی خود برقرار کند. انتخاب میان سربازان نوجوان و شهروندانی آگاه، تنها به تصمیم ارتش یا دولت محدود نیست؛ بلکه آزمونی است برای کل جامعه مدرن آلمان.
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.