به گزارش سرویس دانشگاه پایگاه خبری ساعدنیوز، «بامداد خمار» حکایت تلخ و هشداردهنده عشق ممنوعی است که در دل جامعه سنتی تهران شکل میگیرد. محبوبه، دختری از یک خانواده مرفه و بافرهنگ قاجاری، دلباخته رحیم، یک شاگرد نجار ساده و پرتلاش از جنوب شهر میشود. محبوبه که تشنه محبتی فراتر از روابط خشک و رسمی خانوادهاش است، گمان میکند عشق و شور جوانی میتواند تمام تفاوتها و نابرابریهای زندگی را حل کند.
علیرغم مخالفت شدید خانواده، بهویژه مادرش که این وصل را ننگ میداند، محبوبه بر تصمیم خود پافشاری کرده و با رحیم ازدواج میکند. اما زندگی مشترک در محله و محیطی کاملاً متفاوت، دیری نمیپاید که رؤیاهای محبوبه را در هم میشکند. رحیم که در ابتدا مردی مهربان به نظر میرسید، در عمل مردی سختگیر، شکاک و تحتتأثیر محیط سنتی و خانواده پرجمعیت خود است.
محیط خانه رحیم، برخورد خواهران حسود و مادر سختگیر او، و تلاش رحیم برای تغییر محبوبه به زنی مطابق با عرف و فرهنگ خود، زندگی را برای محبوبه به جهنمی تبدیل میکند. محبوبه کمکم میفهمد که نه عشق، بلکه تفاوتهای عمیق طبقاتی، فرهنگی و دیدگاههای متضاد زندگی، شکافی غیرقابل پرکردن میان آنها ایجاد کرده است. دعواها، تحقیرها و بیاعتمادیها او را به زنی خسته و دلشکسته تبدیل میکند.
پس از تجربه این ازدواج نافرجام و درسی تلخ، محبوبه به خانه پدری بازمیگردد. سالها بعد، هنگامی که دختر خواهرش (سودابه) در آستانه تکرار همین اشتباه قرار میگیرد، محبوبه تصمیم میگیرد روایت زندگی خود را برای او تعریف کند تا عبرتی باشد برای نسل جوان که کورکورانه تن به ازدواجی ندهند که تنها پایهاش عشق است و از جنبههای مهم زندگی غفلت کردهاند. این رمان در واقع داستانی است درباره مرزهای طبقاتی و این هشدار که عشق تنها رکن سعادت در زندگی مشترک نیست.
برای مشاهده اخبار مرتبط با دانشگاه اینجا کلیک کنید