به گزارش سرویس چندرسانهای پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز، در این ویدیو، شعری پیش روی شما بود که آغشته به تأمل و آمیخته با حسهایی است که در هیاهوی روزگار، کمتر مجال بیان مییابند.
این خوانش کوتاه، تلاشی است برای زنده نگه داشتن لحظهای از زیبایی؛ لحظهای که کلمات، در سکوت، رنگی تازه میگیرند و معنایی ژرفتر مییابند.باشد که آهنگ واژهها، دلنشین جانتان شود و شما را به سفری کوتاه در جهان شعر ببرد.
آه کردم چون رسن شد آه من
گشت آویزان رسن در چاه من
آن رسن بگرفتم و بیرون شدم
شاد و زفت و فربه و گلگون شدم
در بن چاهی همیبودم زبون
در همه عالم نمیگنجم کنون
آفرینها بر تو بادا ای خدا
ناگهان کردی مرا از غم جدا
گر سر هر موی من یابد زبان
شکرهای تو نیاید در بیان
میزنم نعره درین روضه و عیون
خلق را «یا لیت قومی یعلمون»
امیدوارم این شعر به دلتون نشسته باشه.
اگر دوست داشتید، میتونید حستون رو دربارهٔ این شعر یا پیشنهاد شعرهای بعدی برام بنویسید.
تا شعرخوانی بعدی، بدرود 🌿
برای مشاهده سایر ویدئوهای جذاب با سرویس دیدنیهای ساعدنیوز در ارتباط باشید.
اینستاگرام ساعدنیوز را دنبال کنید اینستاگرام ساعدنیوز پلاس را دنبال کنید