خلاصه داستان جامه دران
فیلم در سه اپیزود و توسط سه زن روایت می شود. اپیزود اول در زمان حال می گذرد؛ شیرین با بازی مهتاب کرامتی بعد از سال ها به ایران آمده تا در مراسم فوت پدرش شرکت کند. او به روابط جدیدی در زندگی پدر پی برده و حقایق تازه ای را کشف می کند. شیرین متوجه می شود برادری ناتنی دارد که هرگز او را ندیده است و بدین ترتیب به واکاوی گذشته خود می پردازد.
گذشته ای که در دو اپیزود بعدی رمزگشایی می شود. اپیزود دوم از زبان نامادری شیرین، مه لقا، با بازی افسر اسدی در میان سالی و پگاه آهنگرانی در جوانی روایت می شود؛ مه لقا که از طبقه مرفه جامعه بوده و شخصیتی نسبتا روشنفکر دارد نازاست و همسر خان زاده ای به نام محمود با بازی مصطفی زمانی است. اپیزود سوم، روایت گوهر، مادر واقعی شیرین است که باران کوثری نقشش را بازی می کند. گوهر دختر یک روستایی رعیت زاده است که بدون اطلاع مه لقا به عقد پسر خان یعنی محمود درآمده است تا برای او فرزندی بیاورد اما ظلم خان زاده او را متحمل رنج جدایی از فرزندش می کند.
نکاتی درباره فیلم جامه دران
« جامه دران » اقتباسی است از کتاب خانم ناهید طباطبایی به همین نام که فیلمنامه آن نیز توسط شخص ایشان و حمیدرضا قطبی به رشته نگارش درآمده است. فیلمنامه ای که قرار است رنج چند نسل از زنان که به واسطه یک موضوع واحد به یکدیگر ارتباط پیدا می کنند را به تصویر بکشد.
ویژگی مثبتی که « جامعه دران » در اختیار دارد، قصه گو بودنش است. اثری که برای مخاطب قصه تعریف می کند و از به حاشیه رفتن فیلمنامه با پایان های باز و مسائلی از این دست که رفته رفته در سینمای ایران در حال فراگیر شدن است جلوگیری می کند. اما آیا این ویژگی به تنهایی برای اینکه « جامعه دران » اثری مناسبی برای تماشا باشد کافی است؟
فیلمنامه ناهید طباطبایی و حمید قطبی روایتگر داستان سه زن در مقاطع مختلف است. اما ضعف فیلم زمانی آشکار می شود که فیلمنامه دیدگاه محدودی درباره سوژه اش پیدا می کند و نمی تواند آنها را به خوبی پرورش دهد. در واقع آنچه که فیلمنامه از زندگی این سه زن در اختیار مخاطب قرار می دهد، جز تکرار مکررات سینمای دهه ی شصت ایران و تا حدودی اوایل دهه ی هفتاد، نیست.
فیلم در سه اپیزود روایت می شود. سه اپیزودی که هرکدام از آنها کیفیت نازلی دارند. اپیزودهایی پر ایراد از دکوپاژ و میزانسن گرفته تا بازیهای تصنعی بازیگران و دیالوگ های عجیب که از جنس سینما نیستند و بیشتر شبیه به یک دلنوشته زنانه هستند که در موقعیت های قابل پیش بینی تنیده شده اند.
در اپیزود اول این مهتاب کرامتی و شخصیت شیرین است که مخاطب را ناامید می کند. شیرین از خارج از کشور به ایران بازگشته و پس از اینکه در مراسم ختم پدرش متوجه می شود واقعیت هایی از او پنهان مانده، فیلم را دچار سکته می کند چراکه در ادامه قادر نیست گره ایی که ایجاد کرده را محکم ببند. تعلیق هایی که در اپیزود اول شکل میگیرد خسته کننده، با دیالوگ های ضعیف و بازی بد مهتاب کرامتی همراه می باشد. این موضوع زمانی که متوجه می شویم گره گشایی ها خیلی زود انجام می شود و در باقی داستان قرار است مسائل گره گشایی شده را از دیدگاه شخصیت های مختلف ببینیم، به رتبه آزاردهنده تنزل پیدا می کند.
در اپیزود های بعدی فیلم رویه ای کلیشه ای تر به خود می گیرد. داستان زنی از طبقه متوسط و زنی رعیت زاده که نحوه به تصویر کشیدن این افراد به تنهایی یکی از پر ایرادترین بخش های فیلم به شمار می رود. مه لقا با بازی بی روح و سرد پگاه آهنگرانی، شخصیتی نسبتا روشنفکر است که بیشتر خود را قربانی وضعیت می داند. تمام آنچه که فیلم به عنوان پرداخت شخصیت از مه لقا در اختیار تماشاگر قرار می دهد همین تعریف تک خطی از اوست و سپس هرآنچه که میبینیم، سبک و سیاق لباس پوشیدن و به زبان آوردن کلمات مختص به طبقه اجتماعی مختص به وی و مسائل کلیشه ای در تعریف طبقه متوسط است. در واقع سازندگان بیشتر از اینکه به پرورش شخصیت در دل داستان مبادرت بورزند و اجازه دهند تا مخاطب به درون ذهن مه لقا رفته و راهی برای اهمیت دادن به او پیدا کند، به ارائه یک شکل و شمایل کلی از زنی از طبقه متوسط اقدام کرده اند که از درون خالی است و هیچ ویژگی جذابی هم ندارد که مخاطب را ترغیب به دنبال کردن داستانش کند.
اپیزود دیگر، اپیزود مربوط به شخصیت گوهر است که باران کوثری نقش وی را بازی می کند. زنی رعیت زاده که اینبار نیز کارگردان مطابق تعریف کلاسیک از تعریف رعیت زاده در فرهنگ ایرانی، زنی بار رنج های بی انتها و صدایی بلند را به تصویر می کشد که داد و فریاد و ضجه هایش خاموش نمی شود و مواقعی هم که آرام هست، حرف مهمی برای گفتن ندارد! این اپیزود که مخاطبین ایرانی نمونه جذاب تر آن را سالها پیش در سریال « پس از باران » شاهد بوده، فاقد جذابیت و طرح داستانی بدیع است. این اپیزود داستانک های مشخصی هم برای تعریف ندارد و آنچه که در نهایت از این اپیزود باقی می ماند ، فریاد های بی انتهای بازیگران است که نه در خدمت داستان است و نه کمکی به بهبود روند فیلم می کند.
« جامه دران » ویژگی های یک اثر مدرن در قاب سینما را ندارد. آثاری نظیر « جامه دران » سالهاست که رخ از سینمای ایران بسته اند و تبدیل به مدیوممناسبی برای تلویزیون شده اند. فیلم جدید حمید قطبی قصه گوست اما قصه ای کهشنیدنش بر داشته های مخاطبش اضافه نمی کند. مخاطب هنگام تماشای فیلم بایدبا رنج های بی انتهای زنانی مواجه شود که همیشه در حال فریاد هستند وسازندگان هم ضعف اثرشان را در زیر همین داد و فریادها مخفی کرده اند. فیلمکه تمام می شود نمی دانیم باید به حال زنان فیلم افسوس خورد؟ آنها را درککرد؟ برای حل مشکلشان راه حل پیدا کرد؟ یا از سرنوشت آنها درس گرفت؟ شایدبهترین گزینه این باشد که پس از تماشای فیلم شخصیت های داستان را در همانقابی که قرار داشته اند جا بگذاریم و به زندگی طبیعی بازگردیم چراکه تماشایداستان این سه زن نمی تواند بر اندوخته های مخاطبش بیفزاید و در بخش تکنیکهای سینمایی نیز ، اثر فرسوده و منسوخ به شمار می رود.
بازیگران فیلم جامه دران
مهتاب کرامتی مصطفی زمانی پگاه آهنگرانی افسر اسدی محمود بهروزیان فرزانه نشاط خواه الهام نامی باران کوثری شاپور کلهر بهامین تورانی مریم کاظمی مریم رستمی فاطمه مرتاضی مریم بوبانی
دیگر عوامل جامه دران
سید جمال ساداتیان علی محمد قاسمی حسن حسن دوست واهیک خچومیان یدالله نجفی سعیده دلیریان داوود ناظمی ایمان امیدواری محمد کلاهدوز، رضا باباپور، مریم سلیقی بابک کریمی طاری میثم علی اکبر، حامد اصلانی و داود درپایی آزیتا دباغی جلال عالی فکر سیدوحید رضویان و اشکان طلوعیان سیدمحمدحسی
مشخصات فیلم جامه دران
ژانر :اجتماعی
زبان : فارسی