به گزارش سایت خبری ساعد نیوز، دیس تایمی یا افسردگی مزمن، حالتی از افسردگی و اختلالات خلقی است که حداقل به مدت دو سال طول می کشد، اما نسبت به افسردگی اساسی شدت و نشانه های کمتری دارد. افرادی که به افسردگی مزمن مبتلا هستند، ممکن است دوره هایی از افسردگی اساسی را نیز تجربه کنند.
در افسردگی مزمن فرد اکثر روزهای سال با نشانه های افسردگی زندگی می کند. افسردگی مزمن معمولا شناسایی نمی شود چون تغییر ناگهانی و بارزی در زندگی فرد ایجاد نمی کند، پس احتمالا افسردگی توسط بیمار یا اطرافیان او شناسایی نمی شود. ولی پیامدهای ناگوار آن در بلند مدت، زندگی حرفه ای و شخصی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. زمانی که افسردگی تشخیص داده نشود، برای درمان اقدامی صورت نمی گیرد در نتیجه افت تحصیلی، شغلی و اجتماعی پیاپی، فرد را در کام خودش فرو می برد.
علائم افسردگی مزمن:
- نداشتن انرژی و خستگی مزمن
- اشکال در تمرکز و ساعت ها نشستن بی هدف
- احساس تنهایی، حتی در کنار جمع دوستان و اطرافیان
- احساس روزمره بیچارگی، اندوه و گناه
- افزایش یا کاهش وزن شدید
- از دست دادن علاقه به فعالیت های پیشین، روابط و عادت ها
- تفکر مداوم به خودکشی و آسیب به خود
- سردرد و میگرن
- درد در بدن
- مشکلات هاضمه مانند یبوست، تهوع و/یا اسهال
علل ابتلا به دیس تایمی
علت دقیق ابتلا به افسردگی مزمن مشخص نیست، اما همانند افسردگی اساسی می تواند بیش از یک علت داشته باشد، که برخی از آنان عبارتند از:
- شیمی مغز، برخی از نواحی مغز مسئول افسردگی در انسان شناخته شده اند.
- ژنتیک، داشتن والدی که دچار اختلال افسردگی بوده است می تواند ریسک ابتلا به آن را در فرد افزایش دهد.
- حوادث زندگی/محیطی، از دست دادن والدین در کودکی، وقایع تروماتیک مانند خسارت های مالی، فقر، استرس می توانند محرک افسردگی مزمن باشند.
- ویژگی های شخصیتی، مانند بدبین بودن، منفی نگری، عزت نفس پایین
- سابقه دیگر اختلالات روانی
تشخیص
افسردگی مزمن اختلال موذی و آسیب رسانی است. این حالت آن قدر آرام و تدریجی در فرد رسوخ می کند و آن قدر تداوم پیدا می کند که گاهی شخص خود نیز از ابتلا به آن بی خبر است و تصور می کند این بخشی از خلق وخوی اوست. تشخیص آن توسط اطرافیان دشوار است چون تغییر ناگهانی و بارزی در زندگی فرد ایجاد نمی کند. شخص زندگی روزمره خود را ادامه می دهد، چیزی که در زندگی افسرده های اساسی دیده نمی شود و آنان بیشتر درخودمانده و منزوی می شوند. بااین حال، علائم افسردگی باعث می شود که زندگی حرفه ای، اجتماعی و فردی بیمار تحت تأثیر قرار گیرد.
تمامی این علائم و عوارض، اهمیت تشخیص درست و به موقع را نشان می دهند.
برای تشخیص علائم افسردگی، روان پزشک یا روانشناس بالینی از شما مصاحبه ای به عمل می آورد و در آن سؤالاتی در مورد ماهیت، شدت و طول مدت علائم شما پرسیده می شود. این مصاحبه برای این صورت می گیرد تا عدم وجود سایر اختلالات روانی در شما ثابت شود. همچنین، لازم است که پیش از آن زیر نظر یک پزشک آزمایش خون بدهید تا عدم وجود بیماری های جسمی و کمبود ویتامین در شما ثابت شود.
طول مدت علائم در تشخیص این اختلال اهمیت دارد. برای بزرگسالان، این دوره حداقل دو سال است. اما برای کودکان می تواند یک سال باشد. در نهایت، علائم باید به حدی باشد که موجب آزار، ناراحتی و اختلال در زندگی روزمره شده باشد.
عوارض عدم درمان
عدم مراجعه برای درمان این اختلال می تواند تأثیر بدی روی زندگی فرد داشته باشد، از جمله:
- کاهش کلی کیفیت زندگی
- ابتلا به افسردگی اساسی، اختلالات اضطراب و دیگر اختلالات خلقی
- سوءمصرف مواد مخدر
- مشکلات در روابط شخصی و اختلاف با خانواده
- افت تحصیلی و کاهش بهره وری کاری
- دردهای مزمن و بیماری های پزشکی عمومی
- افکار و رفتار خودکشی و افزایش احتمال اقدام به آن
- اختلالات شخصیت و دیگر اختلالات روانی
چه زمانی افسردگی مزمن خطرناک می شود؟
علائم خفیف و ناتوان کننده فوق موجب می شود فرد دچار حالتی شود که حتی خود نیز دلیل آن را نمی داند. خستگی مداوم و بی حالی رایج ترین شکایت این بیماران است، اما چون اغلب خود نیز نمی دانند عامل آن افسردگی است، خود را بابت آن سرزنش می کنند. اطرافیان آن ها را افرادی تنبل می دانند که خستگی و بی حالی را بهانه می کنند تا از زیر بار مسئولیت فرار کنند.
زمانی که بیمار خود خبر ندارد که دچار افسردگی مزمن شده است و این دلیل تمام بی حوصلگی ها و حساسیت های بیجایش است، حس بدی نسبت به خود پیدا می کند. دیگران مداوم از او انتقاد می کنند. بنابراین، بیمار حمایت لازم را نه از سوی خود و نه اطرافیان دریافت نمی کند. این عوارض، موجب می شوند که افسردگی فرد به مراحل شدیدتر و جدی تر پیشرفت کند.
وضعیت زمانی به تهدید اساسی تبدیل می شود که فرد دچار افکار خودکشی می شود. تحقیقات نشان می دهند حدود 15 درصد از مبتلایان به حالت مزمن این اختلال در صورت عدم درمان دست به خودکشی می زنند. این امر، لزوم تشخیص و درمان را نشان می دهد.
افسردگی مزمن چطور درمان می شود؟
به دلیل مزمن بودن علائم، برخی از افراد تصور می کنند احساس غم بخشی از زندگی آنان است. اگر علائم دیس تایمی را در خود تجربه می کنید، لازم است که در پی درمان برآیید.
اولین کار این است که توسط پزشک عمومی معاینه شوید تا وجود هرگونه علت پزشکی در بروز علائم شما رد شود. علائم خود را برای چند هفته ثبت کنید و تأثیر آن ها را در زندگی خود یادداشت کنید.
پس از رد علل جسمی، کارهای روانشناسی باید روی شما صورت گیرد. مهم ترین روش درمان برای افسردگی مزمن دارودرمانی و روان درمانی است، اما طرح درمان شما به فاکتورهای متعددی از جمله شدت علائم، ترجیح بیمار، توانایی تجمل عوارض دارویی و درمان های قبلی دارد. برای کودکان و نوجوانان، روان درمانی اولین گزینه است.
دارودرمانی
از انواع داروها برای درمان افسردگی و کج خلقی استفاده می شود، از جمله:
- SSRI (مهارکننده های انتخابی باز جذب سروتونین)
- TCA (داروهای سه حلقه ای ضدافسردگی)
- SNRI ها (مهارکننده های باز جذب سروتونین و نوراپی نفرین)
در مورد هر نوع دارو، عوارض آن و شکل مصرف آن با روان پزشک خود مشورت کنید. همچنین، در صورت وجود افکار خودکشی، این مسئله را با روان پزشک در میان بگذارید. هرچند داروهای ضدافسردگی دارای عوارض ناراحت کننده ای برای برخی از افراد هستند، اما هرگز نباید مصرف آن ها را به صورت سرخود قطع کنید. همیشه در مورد تغییر دوز دارو یا قطع آن طبق تجویز روان پزشک رفتار کنید.
ممکن است هفته ها طول بکشد تا داروهای ضدافسردگی نتیجه کامل بدهند. این داروها باید حداقل ۶ تا ۹ ماه بعد از یک دوره افسردگی مصرف شوند. به علاوه، قطع دارو نیز ممکن است هفته ها طول بکشد تا از عدم ابتلا به عود علائم اطمینان حاصل شود. بنابراین، صبوری بیمار و تبعیت از روان پزشک سهم مهمی در نتیجه بخش بودن درمان دارد.
روان درمانی
گفتگو درمانی که از آن به مشاوره نیز یاد می شود یکی از روش های رایج درمان افسردگی مزمن است که در آن تأثیرات علائم بر زندگی فرد بررسی می شود. روان درمانی دارای مزایای متعددی است، از جمله:
- مدیریت علائم و بحران ناشی از بیماری
- شناسایی محرک های دخیل در ابتلا به کج خلقی و ارائه راهکارهای سازگاری برای مدریت آن ها
- شناسایی افکار منفی و جایگزینی آن ها با افکار مثبت
- یادگیری روش ها و مهارت های حل مسئله
- بررسی راه های ایجاد رابطه مثبت با اطرافیان
- بهبود عزت نفس
- یادگیری تعیین هدف و رسیدن به آن
روش های متعددی برای روان درمانی وجود دارد و گاهی افراد به ترکیبی از آن ها نیاز دارند:
- رفتاردرمانی شناختی
- خانواده درمانی
- گروه درمانی
- گفتگو درمانی فرآیند محور
روان درمانی می تواند به افزایش پیروی از دوره دارویی و عادات سبک زندگی سالم کمک کرده و نیز به بیمار و خانواده کمک نماید تا اختلال خلقی را درک کنند.
تغییر در سبک زندگی
هرگونه طرح درمان باید همراه با تغییراتی در زندگی بیمار باشد، از جمله
- ایجاد الگوی صحیح خواب
- ورزش روزانه
- تغذیه صحیح
- کسب مهارت های جدید شخصیتی در صورت لزوم
پیشگیری
هیچ روش مطمئنی برای پیشگیری از اختلالات خلق وخوی افسرده نیست. ازآنجاکه در بسیاری از موارد، افسردگی از کودکی و نوجوانی شروع می شود، شناسایی کودکان در معرض خطر اهمیت زیادی در دریافت درمان به موقع دارد. استراتژی های زیر به شما کمک می کند که از ابتلا به افسردگی مزمن در خود پیشگیری کنید.
- استرس خود را کنترل کنید. انعطاف خود را نسبت به شرایط افزایش دهید و عزت نفس بیشتری داشته باشید.
- در زمان بحران، به خانواده، دوستان و اطرافیان پناه ببرید.
- با شروع نشانه های مشکل به دنبال دریافت کمک از مشاور و روانشناس باشید تا شرایط پیچیده تر نشود.
- در صورت شروع درمان و برای پیشگیری از عود، دوره درمان خود را تکمیل کنید.