به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از خبرآنلاین ، در گزارشی تحلیلی به جنگ تجاری چین و آمریکا پرداخت و با عنوان «آیا مقابله چین و آمریکا به نفع روسیه است؟» نوشت:
تنش های اخیر در روابط چین و امریکا را باید از دریچه روابط بسیار دشوار و پیچیده تاریخی نگاه کرد. فرهنگ سیاسی امریکا هرگز تمایلی به داشتن رابطه با رقبای خارجی نداشته است.
پس از جنگ سرد ، تشکیلات پیروز سیاست خارجی امریکا با شور شعف، رویکرد تفکر جهان یک قطبی را در پیش گرفت.
عادت های قدیمی به دشواری از بین می روند و ما امروزه روند بسیار مخاطره آمیز و نا منسجم تطبیق یافتن امریکا با توازن قوای تازه در جهان را شاهد هستیم.
شیوع کرونا و نمایش سطح بالاتری از توانایی چین در مهار کرونا باعث تحقیر واشنگتن شده است.
عدم آمادگی مشهود نظام بهداشت و درمان امریکا باید برای مردم در داخل و خارج توضیح داده می شد و چین به قربانی در دسترس، تبدیل شد. مسئول دانستن پکن در شیوع کرونا مانند ریختن نفت بر آتش از پیش افروخته، میان چین و امریکا بود.
متاسفانه باید گفت نمی توان بهبود رویکرد امریکا در قبال چین را پس از انتخابات ریاست جمهوری آن کشور انتظار داشت، زیرا حتی با پیروزی بایدن، اهداف و تمایلات بنیادین امریکا چندان دچار تغییر نخواهد شد.
تنها یک رئیس جمهور بسیار قوی در امریکا می تواند روابط با چین را اصلاح کند .او باید از حمایت قاطع جامعه امریکا و طبقه سیاسی این کشور برخوردار باشد ولی تحت ریاست جمهوری بایدن ، امریکا همچنان دچار دسته بندی های بسیار خواهد بود که مانع بزرگی بر سر راه اتخاذ راهبرد بلند مدت در قبال جهان - به ویژه چین - محسوب می شود.
بسیاری از چهره ها در روسیه معتقدند تنش دامنه دار میان امریکا و چین در جهت منافع سیاست خارجی روسیه خواهد بود،زیرا این تنش ها اهمیت مسکو را در نظر چین بالا می برد و پکن را به تحکیم هرچه بیشتر روابط راهبردی با روسیه علاقمند می کند.
اگرچه این تفکر شاید تا اندازه ای درست باشد ولی همکاری ها میان چین و روسیه باید بر مبنای خود و نه بر وجود یک دشمن مشترک استوار باشد.تداوم تنش میان آمریکا و چین خطرات نظامی، اقتصادی و ژئوپلتیکی زیادی از جمله رکود جهانی را به دنبال خواهد داشت که برای اقتصاد متزلزل روسیه به شدت زیانبار است .
از سوی دیگر، مسکو نمی تواند میانجی منصفی میان پکن و واشنگتن باشد زیرا روابط امریکا و روسیه درحال حاضر چندان بهتر از روابط چین و امریکا نیست.
یکی از موارد امید بخش برای پایان تنش های میان امریکا و چین وابستگی متقابل اقتصادی این دو کشور است .اگر چین موتور محرک اقتصاد جهانی نباشد، امریکا اولین کشوری خواهد بود که که آسیب خواهد دید و چین پرسودترین بازار خارجی خود را از دست خواهد داد.
این واقعیات باید بر کوته نگری های سیاسی یا انگیزه های عقیدتی مهجور غلبه کند. تشکیلات سیاسی امریکا باید تغییرات جدی را متحمل شود که زودتر از سال ۲۰۲۴ نخواهد بود.در نتیجه، چند سال آینده می تواند مسیری ناهموار برای امریکا چین و همه جهان باشد.