به گزارش سرویس جامعه ساعد نیوز، آلبومهای خانوادگی همیشه برای نسلهای ماقبل از هجوم شبکههای مجازی، میراثی بود که دست به دست میچرخید. عکسهایی که نشانی از زندگیهای خصوصیمان بود و هیچوقت قرار نبود به دست غریبهها برسد اما با شاخ و شانه کشیدن آلبومهای مجازی، به کجا رسیدهایم؟
قدیمها باید کلی در خانه طرف مقابلت رفت و آمد داشتی و شناس بودی و مَحرم میشدی و تازه کلی اصرار میکردی تا شاید مرد یا زن خانه، دستت را میگرفت و میبُرد تا آن کمدِ آخرین اتاق خانهاش و از بین کلی خرت و پرت، آلبوم پارچهپیچ شده عکسهای خانوادگیاش را مثل یک راز مهم بیرون میکشید تا ببینیاش و بعد زود هم دوباره قایمش میکرد، اما در روزهای زمانه ما، دیگر خبری از آلبومهای فیزیکی و آن همه خویشتنداری نیست؛ چون همه عکسهای خانوادگی، مجازی شدهاند! دیگر حتی لازم نیست ملالِ بلند شدن و لباس پوشیدن و سوار شدن و یک مسافتی رفتن تا خانه مقصود رسیدن را، به جان بخریم؛ حتی نیازی هم نیست به دوست و آشنا تلفن بزنیم تا حال و احوالشان را جویا شویم؛ چون تنها با دنبال کردن صفحههای مجازیشان در پیامرسانها و شبکههای مجازی، میتوانیم از اتاقهای خصوصی خانههایشان، در سادهترین شرایط و زمان ممکن، حتی بدون یک سلام و علیکِ خشک وخالی، سر در بیاوریم.
آلبومهایی که دیگر خانوادگی نیست
آلبومهای خانوادگی همیشه برای نسلهای ماقبل از هجوم شبکههای مجازی، میراثی بود که دست به دست میچرخید. عکسهایی که نشانی از زندگیهای خصوصیمان بود و هیچوقت قرار نبود به دست غریبهها برسد اما با شاخ و شانه کشیدن آلبومهای مجازی، به کجا رسیدهایم؟
گروه زندگی: قدیمها باید کلی در خانه طرف مقابلت رفت و آمد داشتی و شناس بودی و مَحرم میشدی و تازه کلی اصرار میکردی تا شاید مرد یا زن خانه، دستت را میگرفت و میبُرد تا آن کمدِ آخرین اتاق خانهاش و از بین کلی خرت و پرت، آلبوم پارچهپیچ شده عکسهای خانوادگیاش را مثل یک راز مهم بیرون میکشید تا ببینیاش و بعد زود هم دوباره قایمش میکرد، اما در روزهای زمانه ما، دیگر خبری از آلبومهای فیزیکی و آن همه خویشتنداری نیست؛ چون همه عکسهای خانوادگی، مجازی شدهاند! دیگر حتی لازم نیست ملالِ بلند شدن و لباس پوشیدن و سوار شدن و یک مسافتی رفتن تا خانه مقصود رسیدن را، به جان بخریم؛ حتی نیازی هم نیست به دوست و آشنا تلفن بزنیم تا حال و احوالشان را جویا شویم؛ چون تنها با دنبال کردن صفحههای مجازیشان در پیامرسانها و شبکههای مجازی، میتوانیم از اتاقهای خصوصی خانههایشان، در سادهترین شرایط و زمان ممکن، حتی بدون یک سلام و علیکِ خشک وخالی، سر در بیاوریم.
آیا خوشبخت نیستیم؟
خانم متقیان که مادر دو نوجوان سیزده و هفده ساله است و سعی دارد تا حریم خصوصی خانهاش را در هر شرایطی حفظ کند، میگوید: «کنترل اینکه بچهها هر عکسی را از زندگی خصوصیمان منتشر نکنند واقعا سخت شده! هر وقت صفحههای مجازیشان را بررسی میکنم و میگویم مامان جان، چرا برای مثال عکس رستوران رفتنمان را گذاشتید؟ با تعجب نگاهم میکنند و میگویند اگر نگذاریم دوستانمان فکر میکنند که ما بدبختیم!» اما آیا بازنشر ندادن تصاویر شادیهای کوچک و بزرگ زندگیهایمان میتواند این بازخورد را از جامعه برایمان بیاورد که ما خوشحال و خوشبخت نیستیم؟
فخرفروشیهای مجازی
سارا صادقی، کارشناس روانشناسی است که به این سوال از نظر علمی پاسخ میدهد: «به هر مقدار که رفتار و عملکرد فردی در دنیای واقعی نادیده گرفته شود، به همان میزان روی، به نمایش در دنیای مجازی خواهد آورد که باید خانوادهها و مسؤولان فرهنگی با مراقبت از افراد، جلوی همهگیری پدیده زشت فخرفروشی را بگیرند؛ زیرا اختلال در هویت، کمرنگ شدن ارزشها، عدم توجه به اخلاق درونی و صفات نیک و ارزشمند انسانی، تشویق رفتارهای نمایشی از طرف جامعه، ارزشمداری و تایید دلربایی، جذابیتهای ظاهری و اغواگری و عشوهگری در جامعه، باعث رونق این رفتارها میشود.»
فضایی برای دیده شدن یا خودمان نبودن؟
هلیا که دختری بیست و دو ساله است و به ادعای خودش فعالیتی شبانهروزی در شبکههای مجازی و به ویژه اینستاگرام دارد، روزانه بین پنج تا شش داستان از روزمرگی هایش منتشر میکند که گاهی برای ثبت آن تصاویر، هزینههایی بیشتر از میزان درآمدش را صرف میکند اما احساس خوبی پس از دریافت تاییدها از مخاطبانش دارد و معتقد است «فضای مجازی به من فرصت دیده شدن را داد؛ اینکه بتوانم خودم را و صدایم را نشان بدهم و بگویم که هستم!»
کمک به سلامت خودمان
دکتر مینا پورفرخ، متخصص روانشناسی در پاسخ به علل این پدیده، میگوید: «در سالهای اخیر به علت وجود فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، متأسفانه سبک زندگی نادرست وارد زندگی ما شده و باعث شده که خودمان و تنهایی را فراموش کنیم و بخواهیم هر کاری که انجام میدهیم را به دیگران هم نشان دهیم. این سبک زندگی از نظر روانشناسی هرگز تأیید نمیشود. اما اینکه چه اتفاقی میافتد که یک فرد تمایل دارد خودش و شرایط زندگیاش را به نمایش دیگران بگذارد باید بررسی شود.به نظر میرسد شاید فرد در کودکی به اندازه کافی از خانواده، مدرسه و دوستانش توجه دریافت نکرده و حالا این موضوع به عنوان یک نیاز پایه در بزرگسالی بسترش فراهم شده است و میخواهد این نیاز را جبران کند. نیازها میتواند مادی یا عاطفی باشد برای مثال فرد خلأهای کودکی خودش را میخواهد با توجه بسیار پررنگ به فرزندش، به نمایش بگذارد. مورد بعدی اینکه شاید فرد از کودکی در خانواده عادت دارد که همه چیز را به دیگران نشان دهد و ربطی به شبکه اجتماعی ندارد. امروزه نیز شاهد نوسانات خلقی و هیجانی بسیاری هستیم، گاهی فرد در اوج هیجان، پستی را منتشر میکند اما آن بازخورد را که میخواهد دریافت نمیکند و به یکباره این هیجان افول پیدا میکند. در کل بهتر است یاد بگیریم از تنهایی خودمان با فرزند و خانواده و همسر لذت ببریم، اینگونه میتوانیم در روند سلامت روان و بهبود خلقوخو به خودمان کمک کنیم.»
با آلبومهای مجازی به کجا رسیدیم؟
آلبومهای خانوادگی همیشه برای نسلهای ماقبل از هجوم شبکههای مجازی، میراثی بود که نسل به نسل و دست به دست میچرخید. تصاویری که شیرینترین و حتی تلخترین لحظات ما را در یک لحظه متوقف و ثبت میکرد و در تکهای کاغذِ قابلِ لمس به نام عکس، برایمان ماندگار میکرد. عکسی که نشانی از زندگیهای خصوصیمان بود و هیچوقت قرار نبود به دست غریبهها برسد و خندهها و گریههایمان در آلبومهای بزرگ و کوچکمان امنیت داشت. اما با شاخ و شانه کشیدن آلبومهای مجازی، به کجا رسیدهایم؟
عکسهایی که دیگر یادگاری نیست
افسانه کامران، نشانهشناس و استاد دانشگاهی است که پایاننامه دکترایش را به موضوع آلبومهای خانوادگی و معنا و مفهوم و کارکرد آنها در زندگی، اختصاص داده، او میگوید: «طبق مطالعات من در دهههای 80 و 90، خاصیت نمایشی عکس، برجستهتر و کارکرد یادگاری یا یادمانی آن کم شده است؛ برای همین هم هست که ذخیرهکردن و نگهداشتن عکس، بیاهمیتتر از گذشته شده. از سوی دیگر، نسبت عکسهای خانوادگی به عکسهای شخصی، بهشدت پایین آمده و میبینیم که در یک مهمانی، به جای اینکه افراد دور هم جمع شوند و عکس خانوادگی بگیرند، همه در گوشه و کنار مهمانی در حال سلفیگرفتن از خودشان هستند.
در عکسهای امروز، کادرها بستهتر از قبل است و بیشتر از لنز تله استفاده میشود؛ یعنی فضا و مکان به طور کلی محلی از اعراب ندارد. دیگر نه خانه را میبینیم، نه گلدان گل مصنوعی و طاقچه را. بیشتر عکسهای امروز به قول گافمن، عکسهایی هستند که ما صحنه را در آنها مدیریت میکنیم. ما حتی با مدیریت تاثیرگذاری، حواشی حواسپرتکن را از درون کادر عکس حذف میکنیم چون «من» باید بیشترین تاثیر را داشته باشم. نمایشیتر شدن عکس خانوادگی منجر به این شده که خیلی از اقتضائات زمانی، مکانی و فردی را حذف کنیم؛ بنابراین بار یادگاری و یادمانی عکسهای خانوادگی آنقدر کم شده که اصلا چرا باید آنها را در آلبوم ذخیره کنیم؟ عکسهای خانوادگی که امروز میگیریم قرار نیست یادمان مناسبت و یا ثبت با هم بودن یک خانواده باشند؛ عکسها امروز اصلا گرفته میشوند تا وسیلهای برای شناخت «من» و نمایش «من» باشند ... .»