از 2 هزار نفری که به اهدای عضو نمی رسند، حدود 6 تا 7 هزار عضو قابل پیوند خاکسپاری می شود؛ خلاصه اش این می شود که ما 3 هزار بیمار نیازمند به پیوند را در لیست انتظار پیوند از دست می دهیم و در کنارش، 7 هزار عضو قابل پیوند را خاک می کنیم.
ساعدنیوز: لطفاً در مورد انجمن اهدای عضو ایرانیان برای مخاطبان ساعدنیوز توضیحاتی ارائه دهید. این انجمن با چه اهدافی تأسیس شده است و رسالت اصلی این انجمن چیست و سالانه چه تعداد اهدای عضو تحقق پیدا می کند و بفرمایید وضعیت اهدای عضو در کشور چگونه است و با توجه به آمار مرگ های مغزی و کمایی آیا آمار اهدای عضو رضایت بخش است؟
دکتر امید قبادی: 31 اردیبهشت ماه 1368 اولین فتوای مجاز بودن پیوند اعضاء از اعضای افراد مرگ مغزی توسط پروفسور دکتر ایرج فاضل از حضرت امام خمینی (ره) اخذ شد که این فتوا بزرگترین و مؤثرترین فتوای تاریخی نظام سلامت در مورد پیوند اعضاء در طول تاریخ سلامت کشور است و باعث تحول آنچنانی در حوزه پیوند اعضاء در کشور شد. در سال 1370 هم آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی فتوایی در تأئید فتوای امام (ره) دادند. بعد از این فتوا، 31 اردیبهشت در تاریخ کشور تبدیل شد به روز ملی اهدای عضو، و استاد ایرج فاضل لقب پدر اهدای عضو ایران را دریافت کردند. حدود 11 سال طول کشید بعد از این فتوا که ما قانون مجلس را در سال 1379 برای پیوند از اعضای افراد مرگ مغزی مصوب بشود و 2 سال هم طول کشید تا آئین نامه هیئت دولت به وزارت بهداشت ابلاغ شد. یعنی عملاً ما از سال 1381 به صورت رسمی مجوز تأسیس واحدهای اهدای عضو کشور را داشتیم. در ابتدا سه واحد اهدای عضو، 2 واحد در تهران و یک واحد در شیراز، داشتیم. واحدهای تهران در بیمارستان امام خمینی و بیمارستان شریعتی و در شیراز در بیمارستان نمازی دایر شدند.
یک شاخص اهدای عضو در دنیا وجود دارد به نام PMP (Per Million Population) تعداد سالانه اهدای عضو به ازای یک میلیون نفر جمعیت. هدف از این شاخص ایجاد یک بستر برای مقایسه شهرهای مختلف در کشورهای جهان درباره اهدای عضو است. در سال 1379، این شاخص اهدای عضو 2 دهم بود و در سال 1398 یعنی قبل از آغاز پاندمی کرونا، این شاخص در ایران به 14.3 درصد رسید. 70 برابر شدن آمار اهدای عضو ظرف دو دهه دال بر پیشرفت نظام سلامت و همچنین نهادینه شدن این فرهنگ در جامعه و نوع دوستی مردم کشورمان داشت.
در سال 1399 به دلیل همه گیری کرونا، همه کشورهای دنیا بین 30 تا 70 درصد اُفت در آمار اهدای عضو را تجربه کردند. ایران هم حدود 50 درصد افت داشت و شاخص از 14.3 درصد به 7.9 درصد تقلیل پیدا کرد. اما در سال 1400، با ایجاد پروتکل های تخصصی اهدا و کرونا و پیوند و کرونا، این عدد شاخص رسید به 11.2 درصد و در چند ماه اول 1401 هم پیشرفت خوبی نسبت به 1400 داشتیم و در حال نزدیک شدن به آمار سال 1398 هستیم.
در طول 20 سال گذشته، با رضایت 9500 خانواده اهداکننده عضو حدود 70 هزار ایرانی در کشورمان پیوند عضو شده اند؛ این در حالی است که قبل از 31 اردیبهشت 1368، اگر بیماری نیاز به پیوند عضو داشت، یا باید حدود 40 هزار پوند هزینه می کرد و به سایر کشورها می رفت، یا اگر این هزینه را نداشت، متأسفانه فوت می کرد. با این 70 هزار پیوندی که در دو دهه گذشته انجام گرفته، یک عددی حدود 250 هزار میلیارد تومان ذخیره ارزی کشور به دلیل جلوگیری از اعزام بیماران به کشورهای دیگر بوده است و همچنین، کم شدن نیاز به تجهیزات دیالیز نیز از نتایج این فعالیت بوده است.
با توجه به این که پیوند اعضاء از افراد مرگ مغزی که از سال 1368 در ایران آغاز شده است، دستاوردی از انقلاب محسوب می شود. از دستاوردهای دیگرِ پیوند اعضاء از افراد مرگ مغزی علاوه بر آن ذخیره ارزی و افرادی که پیوند شده اند، می توانیم نام ببریم از این که ایران در بین کل کشورهای آسیایی رتبه 1 را دارد و با فاصله زیادی رتبه 2 از آنِ کشور فلسطین اشغالی است. همچنین، ایران در پیوند کبد در یک مرکز پیوند رتبه 1 جهان را دارد. حدود 700 پیوند کبد در شیراز زده می شود و رتبه 2 پیوند کبد در دنیا بعد از ایران، به مرکزی در پیتزبورگ آمریکا تعلق دارد با رکورد پیوند 480 کبد در سال!
همچنین، بیش از 6 هزار پیوند کلیه و پیوند لاپاراسکوپیک کلیه در ایران انجام می شود که زبانزد کشورهای جهان است. علاوه بر این، ما تمام پیوندهای اعضای حیاتی را شامل کلیه، قلب، ریه، کبد، روده کوچک، و لوزالمعده را در ایران انجام می دهیم. می دانیم که هر فرد مرگ مغزی با اهدای اعضای حیاتی خودش شامل دو ریه، دو کلیه، قلب، کبد، روده کوچک و لوزالمعده می تواند 1 تا 8 نفر را از مرگ حتمی نجات دهد؛ و با اهدای 1 تا 53 نسج یا بافت خودش، شامل قرنیه، استخوان، دریچه قلب و غیره می تواند 1 تا 53 نفر را از معلولیت نجات دهد.
اینها پیشرفت های پیوند اعضا در کشور ما است. ولی در حال حاضر با توجه به این که 25 هزار بیمار نیازمند پیوند در لیست های انتظار کشور وجود دارد، هر 2 تا 3 ساعت، یک نفر از این افراد، یعنی روزی 7 تا 10 نفر، یا به عبارتی سالی 3 هزار نفر به دلیل نرسیدن عضو پیوندی فوت می کنند. این در حالی است که در ایران سالانه 5 تا 8 هزار نفر با مرگ مغزی فوت می کنند که از میان این افراد، حدود 3 هزار نفرشان قابلیت اهدا دارند. ولی با کمال تأسف فقط هزار نفر از این افراد به اهدا می رسند. مهمترین علت نرسیدن 2 هزار نفر دیگر به اهدای عضو، عدم رضایت به اهدای عضو به دلیل عدم باور به مرگ مغزی مساوی است با مرگ! این یک نیاز گسترده به فرهنگ سازی در کشور دارد.
از 2 هزار نفری که به اهدای عضو نمی رسند، حدود 6 تا 7 هزار عضو قابل پیوند خاکسپاری می شود؛ خلاصه اش این می شود که ما 3 هزار بیمار نیازمند به پیوند را در لیست انتظار پیوند از دست می دهیم و در کنارش، 7 هزار عضو قابل پیوند را خاک می کنیم. یعنی اگر فقط نیمی از این اعضاء به بیماران رسیده بود، آنها الان در آغوش خانواده هایشان بودند و به زندگی خود ادامه می دادند!
پس، همان طور که گفتیم، مهمترین مشکل اهدای عضو و نجات جان بیماران حاضر در لیست انتظار پیوند در دنیا، نهادینه نشدن فرهنگ مرگ مغزی مساوی با مرگ است! جالب است بدانیم که تنها شاخه ای از علم پزشکی که تا به این حد اجتماعی است، یعنی حتماً نهادها و سازمان های فرهنگ ساز، نام آوران عرصه های مختلف ادب و هنر و فرهنگ و ورزش کشور ورود کنند و در کنار وزارت بهداشت قرار بگیرند تا آمار اهدای عضو را در کشور بالا برد. جالب است که بدانیم که در دنیا یک سه پایه وجود دارد برای اهدای عضو، که یکی از پایه های آن، علم است که 20 درصد نقش در نجات جان بیماران نیازمند دارد، یک پایه اش ساختار است اعم از بیمارستان ها و تجهیزات مورد نیاز و این پایه 30 درصد نقش ایفا می کند، و یک شاخه اش هم فرهنگ است که 50 درصد نقش را بر عهده دارد. این مطلب به وضوح نشان می دهد که نقش فرهنگ برای افزایش اهدای عضو و نجات جان بیماران نیازمند تا چه اندازه مهم است. فرهنگ دو و نیم برابر جامعه پزشکی در این رشته از نظام سلامت دارای ضریب تأثیر است.
در همین راستا، در سال 1394 انجمن اهدای عضو ایرانیان توسط اساتید بزرگ اهدای عضو و پیوند اعضای کشور، کسانی که نخستین فتوا را از حضرت امام و مقام معظم رهبری گرفتند، استاد دکتر ایرج فاضل که رئیس هیئت امنای این انجمن هستند؛ و افرادی که اولین پیوندها را در رشته های مختلف ایجاد کردند؛ مثل خانم دکتر نجفی زاده که بنیانگذار پیوند ریه در ایران بودند و در حال حاضر مدیر عامل انجمن هستند؛ استاد دکتر سید علی ملک حسینی پدر پیوند کبد ایران؛ استاد دکتر محمد حسین ماندگار پدر پیوند قلب ایران؛ و اساتید رشته پزشکی در کنار بزرگان ادب و فرهنگ و هنر قرار گرفتند و دست در دست هم تصمیم گرفتند که پنج مسئولیت را به عنوان کمک به وزارت بهداشت برعهده بگیرند؛ این 5 مسئولیت شامل آموزش تیم های تخصصی و جامعه، پژوهش، نهادینه سازی فرهنگ اهدای عضو در جامعه، مددکاری 9500 خانواده اهداکننده، و کمک به طراحی و اجرای طرح های زیرساختی مانند سامانه ثبت اطلاعات بیماران و سامانه انتقال زمینی و هوایی ارگان.
در مرگ مغزی، تمام سلول های مغز به طور کامل از بین می رود و صرفاً با اکسیژن رسانی مصنوعی که توسط ونتیلاتور به فرد داده می شود نهایتاً تا 14 روز می توان خون رسانی اعضا را برقرار کرد و آن 8 عضو حیاتی را برای پیوند نگه داشت.
ساعدنیوز: چه موانعی بر سر راه اهدای عضو در کشور وجود دارد و چه مسائلی مانع نهادینه شدن فرهنگ اهدای عضو در جامعه ایران می شود؟ آیا نهاد یا نهادهای دولتی رسالتی در زمینه ترویج فرهنگ اهدای عضو دارند و اساساً آیا دولت نقشی سازمانی در این زمینه دارد؟ آیا تدابیری قانونی برای جلوگیری از هدررفت اعضای قابل استفاده در مواقع مرگ مغزی اندیشیده شده است و آیا اساساً چنین قوانینی در سطح دنیا وجود دارد؟
دکتر امید قبادی: در کل، ما 20 دلیل در دنیا برای عدم رضایت خانواده ها داریم، که دو دلیل مهم از این میان عبارت است از عدم باور به مرگ مغزی مساوی مرگ، و نیز اعلام این مطلب از سوی خانواده فرد مرگ مغزی مبنی بر این که ما نمی دانیم اگر فرد در قید حیات بود نظرش در این مورد چه بود؟! یکی دیگر از دلایل مهم، عدم اطلاع از تفاوت مرگ مغزی و کُما است. در مرگ مغزی، تمام سلول های مغز به طور کامل از بین می رود و صرفاً با اکسیژن رسانی مصنوعی که توسط ونتیلاتور به فرد داده می شود نهایتاً تا 14 روز می توان خون رسانی اعضا را برقرار کرد و آن 8 عضو حیاتی را برای پیوند نگه داشت. ولی مشکل اصلی این است که ما 14 روز فُرجه به خانواده فرد مرگ مغزی بدهیم؛ چون اعضای بدن فرد مرگ مغزی ساعت به ساعت از بین می روند؛ یعنی ریه ها فقط تا 24 ساعت قابلیت پیوند دارد؛ قلب از 48 تا 72 ساعت قابلیت پیوند را دارد؛ و به همین ترتیب، ساعت به ساعت اعضاء از بین می روند؛ در نتیجه ما مجبور هستیم که خبر مرگ عزیز مادری را که تا دیشب با مادرش بوده در عرض کمتر از 24 ساعت به او اعلام کنیم. خبر مرگ عزیزی که بواسطه دستگاه ونتیلاتور دارای حرکات قفسه سینه و ضربان قلب است.
نکته این که در سال 1384، آمار رضایت به اهدای عضو در کشور ما حدود 5 یا 6 درصد بود، و در حال حاضر به نزدیک 70 درصد رسیده است. و از مهمترین علل این پیشرفت قابل توجه همفزایی اصحاب رسانه، سازمان ها و نهادهای فرهنگ ساز و نام آوران عرصه شعر و ادب و فرهنگ و هنر و ورزش بوده است.
همان طور که گفتم، یکی از مهمترین علل عدم رضایت به اهدای عضو این است که خانواده ها میگویند که ما نمی دانیم که نظر عزیزمان چی بوده و نمی توانیم بدون دانستن نظر او، اقدامی در این راستا انجام دهیم. یکی از مهمترین اقدامی که در این خصوص در دنیا نقش حیاتی ایفا می کند، کارت اهدای عضو است؛ کارت اهدای عضو در ایران مثل خیلی کشورهای دیگر، ضمان اجرایی ندارد! این طوری نیست که صرفاً با استناد به داشتن کارت اهدای عضو، اعضای فرد مرگ مغزی اهدا شود؛ بلکه رضایت ولی دم یا خانواده حتماً شرط اصلی است. برخی ممکن است این پرسش را مطرح کنند که پس چرا چنین هزینه ی زیادی صرف صدور کارت اهدای عضو می شود؟ پاسخ این سؤال آن است که این کارت در اصل یک وصیت شفاهی برای خانواده محسوب می شود؛ زمانی که خانواده ها، این کارت عضویت را مشاهده می کنند، درصد بالایی بلافاصله به اهدای عضو رضایت می دهند. دو راه برای دریافت کارت اهدای عضو وجود دارد؛ ارسال پیامک به شماره 3432 که در کمتر از 1 دقیقه لینک کارت برایتان می آید؛ و دیگری، مراجعه به سامانه ملی دریافت کارت اهدای عضو به نشانی www.ehdacenter.ir؛ در این سامانه بخشی به نام "ابر اهدا" وجود دارد، که هر فرد می تواند با مراجعه به این بخش، یک ویدئوی 30 ثانیه ای از خودش خطاب به خانواده و اعلام رضایت از اهدای اعضایش بعد از مرگ مغزی بارگزاری کند. در صورت نیاز، در هر جای کشور، این ویدئو از سامانه استخراج می شود و در اختیار خانواده قرار داده می شود، که آنها خیلی مستند و محکم بدانند که نظر عزیز از دست رفته چه بوده است. طبق بررسی های میدانی ما، حدود صد در صد خانواده های عزیزی که کارت و ویدئو را دیده اند به اهدای عضو عزیز از دست رفته شان رضایت داده اند.
در مرگ مغزی، بافت مغز کاملاً تخریب شده است و فقط در زمان محدودی ونتیلاتور می تواند فرد مرگ مغزی را تا 14 روز زنده نگه دارد. اما در کُما، فرد ممکن است از یک روز تا سی سال به این دستگاه وصل باشد و بعد از این مدت ممکن است به زندگی بازگردد یا به زندگی بازنگردد.
ساعدنیوز: همان طور که فرمودید، اهدای عضو از فرد مرگ مغزی انجام می شود. گاهی افراد دچار کُما می شود. به نظر می رسد، روشن شدن مرگ مغزی و کُما تأثیر مهمی در تغییر ذهنیت جامعه در موضوع اهدای عضو دارد. آقای دکتر چه زمانی یک فرد مرگ مغزی می شود؟
دکتر امید قبادی: اما دربار تفاوت مرگ مغزی و کُما باید بگوئیم که هر دو مورد از نظر ظاهر کاملاً شبیه یکدیگر هستند. به طور مثال، من به عنوان پزشکی که حدود 20 سال است که در حوزه اهدای عضو کار می کنم، در آی سی یوی یک بیمارستان دو بیمار را به من نشان دهند که یکی مرگ مغزی باشد و دیگری کُما، و بگویند که فقط با مشاهده تشخیص بدهم که کُما است یا مرگ مغزی، این مطلب برای من کاملاً غیرقابل تشخیص است. من صرفاً وقتی می توانم این دو فرد را از همدیگر تشخیص بدهم که اقدام به معاینه بکنم. در نتیجه، قبول کردن این که فرد دچار مرگ مغزی شده است یا کُما برای آحاد مردم با توجه به این که تشخیص این دو برای من پزشک بدون معاینه دشوار است و از طرف دیگر، مردم فردی را دیده اند که دچار کُما بوده است یعنی سلول های مغز، بافت مغز سالم است ولی اختلال در عملکرد مغز وجود دارد؛ ولی در مرگ مغزی، بافت مغز کاملاً تخریب شده است و فقط در زمان محدودی ونتیلاتور می تواند فرد مرگ مغزی را تا 14 روز زنده نگه دارد. اما در کُما، فرد ممکن است از یک روز تا سی سال به این دستگاه وصل باشد و بعد از این مدت ممکن است به زندگی بازگردد یا به زندگی بازنگردد. ولی فرد مرگ مغزی فوت شده محسوب می شود. مشکل مغزی اینجاست که تشخیص کُما از مرگ مغزی در ظاهر دشوار است. به همین دلیل، وقتی به خانواده مرگ مغزی عزیزشان را اعلام می کنیم، بلافاصله یکی از اعضای خانواده می گوید که ما یکی را در همسایگی مان داشتیم که عین همین شرایط را داشت ولی امروز به زندگی بازگشته و ادامه حیات می دهد.