وابستگی عاطفی مسئله ای پیچیده و متفاوت از عشق است که درواقع از هیچ قانون مشخصی پیروی نمی کند. به وجودآمدن وابستگی و باقی ماندن آن دو موضوع کاملا متفاوت است و در اغلب موارد حتی آگاهانه نیست. فرد مبتلا به وابستگی عاطفی تصور می کند مشکلات ناشی از وابستگی او منشائی خارجی دارد. وابستگی عاطفی انواع مختلفی دارد که هرکدام به شکل خاصی در بخش های مختلف زندگی ما اثرگذارند.
وابستگی عاطفی مانند وابستگی به مواد مخدر است، یک وابستگی ساده و آشکار. زنی که به شوهرش وابسته است، به شدت دلبسته ی او است. بیش از 10 درصد خانم ها دچار وابستگی شدید به شوهرشان می شوند. وابستگی عاطفی غیرقابل کنترل، فرد وابسته را در مارپیچ خطرناکی اسیر می کند که فرار کردن از آن گاهی بسیار دشوار می شود.در پس زمینه وابستگی اصولا ترس زیادی نهفته است.
فانتزی های بسیاری درباره توانایی یا جایگاه فرد در دنیا وجود دارد. افراد بدون هیچ دلیل خاصی احساس می کنند اگر بندهای عاطفی خود را بگسلند، حتما دچار مشکلات و خطرات زیادی خواهند شد. این نوع وابستگی کاملا مشابه وابستگی به مواد اعتیادآور است؛ به همین دلیل در دسته بندی سندرم استرس قرار می گیرد. وقتی مدتی کوتاه بندهای عاطفی ضعیف شود یا از بین برود، فرد احساس اضطراب و نگرانی می کند. در این مرحله، او احساس می کند نمی تواند وجود خودش را بدون آن بند عاطفی تحمل کند. هرکسی تابه حال از این موضوع آزرده شده باشد، باید بداند که رنج خیلی زیادی را تحمل کرده است.
علائم اختلال وابستگی شدید
۱- دارای باور های غیر منطقی و افکار نادرست هستند
افرادی که دارای وابستگی شدید هستند طرز فکرهای عجیبی دارند و فکر می کنند در روابط مشترک با طرف مقابلشان باید رابطه و فرد مورد نظر خود را کنترل کنند و تلاش می کنند تا این شرایط را کنترل کنند اما این ویژگی در نهایت باعث می شود دیگران از او دور شوند و روحیه خودش نیز دچار آسیب شود.
۲- احساس ترس و نا امنی می کنند
کسی که به طور عادی عاشق شخصی دیگر می شود و در یک عشق حقیقی قرار دارد احساس ترس نمی کند اما یک فرد با وابستگی شدید، همیشه احساس ترس و دلهره دارد از بابت اینکه ممکن است روزی طرف خود یا کسی که باعث وابستگی او شده است را از دست بدهد و به خاطر این احساس ترس هیچ گاه آرامش ندارد.
۳- دائما به دنبال مقصر می گردند
یکی از نشانه های فردی با وابستگی شدید این است که برای اکثر مسائلی که دور و بر او اتفاق می افتد دیگران را مقصر می داند و با این طرز رفتار موجب اذیت و ناراحت شدن اطرافیان می گردد و در ذهن او همیشه افکار عجیبی وجود دارد مانند اینکه اگر اطرافیان خودشان را اصلاح کنند خیلی خوب می شود و یا اینکه می گوید من قربانی جامعه و شرایط بد آن هستم و و مدام رفتار دیگران باعث اذیت من می شود.
۴- در تصمیم گیری ها ناتوان هستند
شخصی که دارای ویژگی یا اختلال وابستگی شدید است همیشه منتطر فردی دیگر است تا به او اطمینان دهد که آیا انتخابش درست است یا نه، بنابراین این فرد روزانه در اکثر تصمیم هایش دچار مشکل می شود و به کسی نیاز دارد تا صحت تصمیم او را برایش تایید کند.
۵- مسئولیت پذیر نیستند
شخصیت فردی که دارای وابستگی شدید است به گونه ای است که همیشه سعی می کند کار هایش را به فردی که به او وابسته است واگذار کند و خود از زیر بار مسئولیت هایش شانه خالی می کند و او کار ها و امور زندگی خود را به افراد مورد نظر خودش محول می کند و همیشه مانند یک موجود سیریش به فرد مورد علاقه اش می چسبد.
۶- احتمال خیانت در آنها زیاد است
افرادی با اختلال وابستگی شدید از تنهایی متنفرند و تنها بودن را نوعی مرگ قلمداد می کنند و برای همین منظور چون می ترسند بعد از قطع رابطه خود با یک فرد تنها شوند؛ بنابراین پیش می آید که این افراد به طور همزمان با چندین نفر رابطه دارند و یا اینکه بعد از قطع رابطه با یک نفر فورا فرد دیگری را جایگزین می کنند و این کارها فقط به دلیل این است که می خواهند بر ترس از تنهایی غلبه کنند و از طرد شدن می ترسند.
۷- از نه گفتن و نه شنیدن می ترسند
اشخاصی که وابستگی شدید دارند اکثرا بله گو هستند یعنی توانایی گفتن نه را ندارند چون می ترسند وقتی که با فرد مورد علاقه یشان مخالفت کنند ممکن است او را از دست بدهند بنابراین از مخالفت با آنها خیلی هراس دارند و کمتر این کار را انجام می دهند.
درمان وابستگی شدید
1-متوجه مشکل باشید.
انسان زمانی که دشمنش را نمی شناسد به میدان جنگ نمی رود! آگاهی نسبت به وجود وابستگی، خود قدم بزرگی است که در این راه برمی دارید و با وجود همه مشکلاتی که دارید، همه ترس ها و نگرانی هایتان شما همواره روی پاهای خودتان می ایستید. شما قوی هستید و هم اکنون با استفاده از این قدرت ترس هایتان را پشت سر می گذارید. همین قدرت است که به مدد آن دنیایی شخصی بنا می نهید؛ دنیایی که در آن خودتان را دوست دارید و با خودتان در آرامش به سر خواهید برد.
2-احساسات و نیازهای خود را ابراز کنید.
زمانی که مشکلی برایتان پیش می آید در مورد آن با همسرتان صحبت کنید. این امر به شما کمک می کند تا احساس خیلی بهتری داشته باشید. همسرتان نزدیک ترین فرد به شماست؛ فردی که می توانید به او اعتماد کنید و نخستین کمک و همراه شما به شمار می رود.همچنین می توانید احساسات تان را روی یک کاغذ آورید؛ تشویش ها، ترس ها و نگرانی ها. به راحتی تمام چیزهایی که موجب عصبانیت، آزردگی و خشم شما می شوند را روی کاغذ آورید این عمل باعث می شود تا چیزهایی که باعث ناراحتی شما می شوند، فشار کمتری روی شما بیاورند. همچنین با این کار ذهنتان را رها می کنید و روشی است تا از طریق آن زباله های فکری تان را تخلیه کنید. این عمل مانع شکنجه های ذهنی شما می شود. این تمرین را به فردا موکول نکنید، هم اکنون آن را انجام دهید و اثر آن را خواهید دید.
3-سطح عزت نفستان را افزایش دهید.
وابستگی عاطفی همواره با عدم عزت نفس ارتباط دارد. غیرممکن است که در عین وابستگی های شدید احساسی، از عزت نفس بالایی برخوردار باشید. اولین راه حل برای غلبه بر وابستگی عاطفی، آن است که بدون شکنجه و عذاب و تخریب فکری، با مهربانی عمیقا به خودتان عشق بورزید.
برای آنکه دوباره به عزت نفس دست یابید نکات زیر می توانند مفید باشند:
- هر روز ساعتی را برای خوشحال کردن خودتان اختصاص دهید.
- روی نکات مثبت و موفقیت هایتان تمرکز کنید.
- «نه» گفتن را یاد بگیرید.
- به خواسته هایتان توجه کنید .
- برای آنکه مورد پسند دیگران قرار بگیرید، سعی نکنید خودتان را تغییر دهید.
- به نظر خودتان اهمیت دهید.
- در ذهنتان تصویر مثبتی از خود داشته باشید.
- با افراد مثبت نشست و برخاست کنید.
- از خودتان مواظبت کنید.
4-از تنها ماندن لذت ببرید
درست است که دوست دارید دوستانتان دور و برتان باشند و به امید آن هستید که دوستان و اعضای فامیل را ببینید اما زمانی که آنها پیش شما نیستند یا نمی توانید آنها را ببینید احساس غم و تنهایی و همچنین احساس فقدان عشق و محبت می کنید. به این مسئله فکر کنید که تنهایی نیز می تواند شادی آفرین باشد! می توانید از این فرصت استفاده کنید و کارهای مورد علاقه تان را انجام دهید: کتاب خواندن، گوش دادن به موسیقی، ورزش کردن، یادگیری چیزهای جدید و یا کمک به افراد نیازمند... .اگر تنها هستید، لحظات کوچکی که در تنهایی با خودتان می گذرانید، می توانند لحظات ناب شادی بخشی باشند.
5-چگونه بحران وحشت را به طور مؤثر اداره کنید.
برای آنکه به طرز چشمگیری ترس و وحشت خود را کاهش دهید، چشم هایتان را ببندید و نفس های عمیقی بکشید. در واقع، زمانی که تنفستان عمیق و طولانی باشد، فعالیت ذهنی تان کاهش می یابد و بدن آرام می شود. غیرممکن است زمانی که آرام و عمیق نفس می کشید، عصبانی شوید.با انجام این عمل متوجه خواهید شد که بعد از چند دقیقه، آرامش به شما بازخواهد گشت.«خشم و اضطراب دارای نیرو هستند اما نیروی آرامش از آنها بیشتر است.»
6-بر ترس مورد پسند واقع نشدن غلبه کنید.
جملات مثبت زیر را با خود تکرار کنید:
- «حق دارم بدون آنکه عشق و توجه دیگران را از دست دهم، به دیگران «نه» بگویم.
- «هر روز که می گذرد برایم آسان تر می شود که افکارم را بیان کنم و مردم من را به راحتی درک می کنند.»
- «نمی توانم مورد پسند همه مردم قرار بگیرم و همه را از خود راضی نگه دارم و این امری طبیعی است.»
- «حق دارم که تصمیم گیری کنم.»
- «می دانم چه می خواهم و آن را به وضوح بیان می کنم.»
7-خود را از احساس گناه رها کنید.
خانمی را در نظر بگیرید که وقتی صبح ها از خواب بیدار می شود احساس می کند شوهرش از دنده چپ بلند شده است، به طورناخودآگاه از خودش می پرسد «چه کار کرده ام؟» زمانی که پیش دوستانش می رود و آنها روی خوش نشان نمی دهند، احساس می کند که تقصیر اوست که دوستانش در چنین حالتی قرار دارند و حضور او موجب رنجش آنها شده است. باید بدانید که چنین احساسی اغلب موجب می شود فرد سکوت کند و احساساتش را ابراز نکند.
همچنین احساس گناه همانند دور باطل عمل می کند و اثر گلوله برف را دارد؛ از خود می پرسیم که چرا چنین چیزی برایمان پیش آمده است و در نهایت متقاعد می شویم که مطمئنا کار بدی انجام داده ایم و بعد در وجودمان به دنبال نقص ها و خطاهای خیالی می گردیم و باز هم احساس گناه بیشتری می کنیم... .احساس گناه به کلسترول خون شباهت دارد؛ کلسترول خوب و کلسترول بد. احساس گناه بد به طور پیوسته از شما یک گناهکار می سازد و بدون آنکه بتوانید این احساس را به یک خطای مشخص ربط دهید، دچار احساس مبهم گناه می شوید. از این نوع احساس گناه باید دوری کنید!
در عوض، احساس گناه خوب، به احساس مسئولیت ربط دارد. این احساس به امور مشخص و واقعی مربوط می شود که وجدانتان به شما ندا می دهد؛ دروغ، غیبت، نیش زبان... . ویژگی احساس گناه خوب آن است که می توانید به آن خاتمه دهید. ازاین رو باید بین احساس گناه خوب و بد مرز مشخصی بگذارید.
8-از افراد موفق و قوی الگو بگیرید.
چنانچه مشکل تان را با افرادی که مثل شما دچار وابستگی شدید عاطفی هستند درمیان بگذارید، هیچ دردی از شما دوا نمی شود. احتمالا افرادی را در دور و برتان می شناسید که دچار این مشکل بوده اند اما موفق شده اند از پس آن برآیند. آنها را از نزدیک زیرنظر بگیرید و از آنها به عنوان یک راهنما استفاده کنید. به آنها نزدیک شوید و از آنان بپرسید معیارها، دستورالعمل ها و انگیزه، رفتار و رمز و راز موفقیت آنها چیست. این ارزش ها را وارد ذهنتان کنید و آنها را به کار گیرید.
درنهایت ذهن خود را مقداری رها کنید و از عاملی که باعث وابستگی شما شده است دور شوید.