یک مال من
دو مال تو
سه مال آبجیش
آهای کوفته برنجیش
آهای مادر گنجیش
آهای کفگیر ملاقه
آهای قابلمه داغه
آهای آش رو چراغه
بیا گشنه نباشیم
با هم بخوریم و پاشیم
حاجی لک لک
کجا رفتی؟
-رو بلندی
چی چی خوردی؟
-نون قندی
مال من کو؟
-گربه خورده
اگر گربه رو ببینم
سر دمشو می چینم
***
دکتر چه مهربونه درد منو میدونه
زخم منو میبنده با شوخی و با خنده
میگه مریض کوچولو کوچولو و کوچولو
برو بخواب تو خونه دوای تو همینه
تا که بشی سلامت خوشحال و شاد و راحت
***
من یه کتاب دارم
پر از گل و ستاره
یه خونه عروسک
هزار تا قصه داره
کتاب خوشگل ما
قصه می گه برامون
قصه مادربزرگ
تو شب های زمستون
تو باغ قصه ما
حیووانا مهربونن
پرنده ها تو باغش
با هم آواز می خونن
***
آی گـــــــــربـــه ی نا قلا بیا پاور چیــــن بیا
به این سوراخ نگا کن بگرد یه موش پیدا کـن
اون موشه را تو بردار سربه سر موش بـــذار
ببین مــــوشه چه نــــازه! دمش چقــد درازه!
چــه دنـــدونــایی داره! عجــب چشـــایی داره
***
خورشید خانوم از پشت کوه در اومد
خنده به لب با پیرهن زر اومد
یواش یواش توآسمون که چرخید
یکی یکی ستاره ها رو اون چید
دامنشو تکون داد ونور پاشید
گل باز شد خندید به روی خورشید
دستی کشید وناز کرد اون گلا رو
توی دلم حس کردم من خدارو
***
عروسک قشنگم هنوز تو رختخوابه
نمی دونه که بیرون آفتاب داره می تابه
عروسک کوچولو خواب و دیگه رها کن
ببین آفتاب در اومد پاشو چشماتو وا کن
پرنده های روی بوم دارن آواز می خونن
خوب صداشونو گوش کن ببین چه ناز می خونن
به من بگو که وقتی همه جا غرق نوره
***
شبا که ما می خوابیم
آقا پلیسه بیداره
ما خواب خوش میبینیم
اون دنبال شکاره
آقا پلیس زرنگه
با دزدا خوب میجنگه
ما هم اونو دوست داریم
بهش احترام می ذاریم!
***
توپولویم توپولو
توپولویم توپولو
صورتم مثل هلو
قد و بالام کوتاهه
چشم و ابروم سیاهه
مامانه خوبی دارم
میشینه توی خونه
می دوزه دونه دونه
می پوشم خوشگل می شم
مثل دسته گل می شم
***
رو گنبد و رو منبر
رو پشت بوم هاجر
رو خونه های بی در
ساحل شب چه دوره
آبش سیاه و شوره
جاده کهکشون کو؟
زهره آسمون کو؟
آفتاب و روشنش کن
فانوس راه منش کن
گم شده راه بندر
بارون میاد جرجر
آفتاب مهتاب چه رنگه
چه قدر هر دو قشنگه
یکی روشنی روز
یکی نور شب افروز
یکی طلای زرده
یکی نقره سرده
یکی پرتو خورشید
به روی خاک پاشید
یکی از ماه زیبا
بتابد بر همه جا
آفتاب مهتاب چه رنگه
چه قدر هر دو قشنگه
***
بابام می ره سر کار
بابام یه باغبونه
شب بوی باغ و گل رو
با خود می یاره خونه
کارش تو پارک شهره
درخت و گل می کاره
بابام به باغبونی
به گل، علاقه داره
منم به کار بابا
خیلی علاقه دارم
دلم می خواد که من هم
درخت و گل بکارم
***
وقتی که من مامان بشم
چادر مشکی می پوشم
کفش زرشکی می پوشم
دامن چین دار
روسری می ندازم سرم
یک کیف گنده می خرم
می رم به بازار
شلوار و مانتو می پوشم
مقنعه ی نو می پوشم
می رم سر کار
می گم مامانِ گل من
عروسک خوشگل من
خدانگهدار.