ضرب المثل ﺑﺎﺭ ﺍﻻﻍ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺩﺍﺭﻧﺪ،ﭘﺎﻻﻧﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪﻣﻘﺼﺪ ﻧﻤﯽﺭﺳﺎﻧﺪ
مثل ها نقطه اتصال فرهنگ عوام و خواص هستند. در حوزه ادب رسمی و مکتوب، آنجا که شاعر خود را به زبان و فرهنگ مردم نزدیک می کند، وقتی است که از مثل های آنان بهره می گیرد؛ مثل ها از این رو نزدیکترین گونه به ساحت ادب رسمی؛ یعنی شعر و نثر فصیح و بلیغ هستند. زیرا تمام ویژگی های اثر بلیغ را در خود دارند. شعر و مثل همسایه دیوار به دیوارند، شاعران و نویسندگان همواره برای آنکه به لطف، شیرینی و رسایی کلام خود بیفزایند، از مثل بهره جسته اند. بسیاری از مثل ها نیز حاصل رواج اشعار معروف شاعران و نویسندگان فارسی زبان است. این تعامل و تبادل بر غنای ادب گران سنگ فارسی افزوده و زبان مردم را غنی ساخته است. بی جهت نیست که علامه همایی می نویسد: «بزرگترین سرمایه ادب فارسی همین امثال است که تمام حکمت ها و دانش های بشری را متضمن است. مثل فشرده افکار هر قومی است.»
داستان ضرب المثل:
ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻫﯿﺰﻡﺷﮑﻨﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻻﻍ ﻭ ﺷﺘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻤﻞ ﺑﺎﺭ ﻫﯿﺰﻣﺶ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ. ﻫﯿﺰﻡﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺭ ﺁﻥﻫﺎ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﻣﯽﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﻫﯿﺰﻡﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ.
ﺭﻭﺯﯼ ﻃﺒﻖ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﻫﯿﺰﻡﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺩﻭﺵ ﺍﻻﻍ ﻭ ﺷﺘﺮ ﺳﻮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺷﻬﺮ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ.
ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻻﻍ ﺑﻨﺎ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﻧﺎﺳﺎﺯﮔﺎﺭﯼ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺯﺩ. ﻫﯿﺰﻡﺷﮑﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﺪ ﺍﻻﻍ ﺗﻮﺍﻥ ﺣﻤﻞ ﻫﯿﺰﻡﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺍﺯ ﺑﺎﺭ ﺍﻭ ﮐﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺷﺘﺮ ﮔﺬﺍﺷﺖ.
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺍﻝ ﮔﺬﺷﺖ، ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﯿﺰﻡﺷﮑﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﺭ ﻫﯿﺰﻡ ﺭﻭﯼ ﺩﻭﺵ ﺍﻻﻍ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﻭﯼ ﺷﺘﺮ ﺳﻮﺍر ﮐﺮﺩ.
ﻫﻨﻮﺯ ﮐﻤﯽ ﻧﮕﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻻﻍ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭﺩ.
ﻫﯿﺰﻡﺷﮑﻦ ﺍﯾﻦﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺍﻗﺪﺍﻣﯽ ﺟﺎﻟﺐ ﭘﺎﻻﻥ ﺍﻻﻍ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﯾﻦﺑﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﻻﻍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺎﻻﻧﺶ ﺭﻭﯼ ﺷﺘﺮ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺳﻮﺍﺭ ﮐﺮﺩ.
کاربرد ضرب المثل:
ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞ ﺭﺍ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺑﻪﮐﺎﺭ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻦﭘﺮﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩﺷﺎﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﻤﯽﺭﺳﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﻣﺪﺍﻡ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ. ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥﻫﺎ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯﺍﺗﯽ ﻫﻢ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺁﻥﺍﻣﺘﯿﺎﺯﺍﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺷﺎﻧﻪ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖﻫﺎﯾﺸﺎﻥ .
در باب مسئولیت پذیری
مسئولیت پذیری، مفهومی است که انسان ها همواره در زندگی فردی و اجتماعی خود با آن ارتباط دارند. انسان به لحاظ گستره وسیع ارتباط خویش، مسئولیت پذیری زیادی در حوزه های مختلف دارد. حوزه های مسئولیت پذیری انسان می تواند در ارتباط با خالق خویش، در ارتباط با خانواده، جامعه و محیط زیست تعریف گردد که نسبت به هر یک دارای مسئولیت بوده و وظیفه ای بر عهده دارد. رشد و کمال انسان چه از لحاظ روحی و فردی و چه از لحاظ اجتماعی به مسئولیت پذیری او ارتباط دارد؛ زیرا اهتمام افراد نسبت به اداره و مدیریت امور و واکنش مسئولانه نسبت به پدیده های پیرامون خویش، رشد اخلاقی و انسانی را در بر خواهد داشت و همچنین به لحاظ افزایش رفاه اجتماعی و تسکین روانی افراد جامعه فوق العاده تأثیرگذار خواهد بود.
انسان، مسئولیت پذیر است
خداوند، موجودات بی شماری را در جهان آفریده است که بیهوده و بی هدف آفریده و رها نشده اند، بلکه همه آنها به سوی مقصد و کمالی که خدا برایشان معین فرموده است، در حرکت و تکاپو هستند. در قرآن کریم به این موضوع این گونه اشاره شده است: «ما آسمان و زمین و آنچه را در میان آنهاست، بیهوده نیافریدیم». (ص: 27)
به قول حکیم نظامی گنجوی:
کار من و تو بدین درازی کوتاه کنم که نیست بازی
در این میان انسان به حقیقت کارهایی که انجام می دهد، آگاه است. در آثار و عواقب کردارش می اندیشد و با اراده و اختیار راهی را برمی گزیند گاهی گرفتار غرایزش می شود و در گرداب حیوانیت دست و پا می زند. گاهی نیز روح ملکوتی و عقل انسانی به یاری اش می شتابد و امیال و غرایز نفسانی را به بند می کشد.
به گفته مولانا:
جان گشوده سوی بالا بال ها تن زده اندر زمین چنگال ها
میل جان اندر ترقی و شرف میل تن در کسب اسباب و علف
در نتیجه این ضرب المثل را زمانی به کار می برند که فردی کار و مسئولیتش را به خوبی انجام ندهد و مدام از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند. افرادی که به خاطر تنبلی از انجام وظایف خود سر باز می زنند و البته اطرافیان هم مدام به آن ها امتیاز می دهند.