ضرب المثل دستش را در پوست گردو گذاشتن
مثل یکی از قدیمی ترین انواع میراث فرهنگی بشر است و قدمت آن بیشتر از شعر و خط است. ضرب المثل ها در حکم آینه زندگی بشر دیروز و امروز هستند و از این حیث, در حکم منبعی موثق برای مطالعه زندگی مادی و معنوی به شمار می آیند. در ادامه به بررسی ریشه و کاربرد ضرب المثل دستش را در پوست گردو گذاشتن خواهیم پرداخت.با ساعدنیوز همراه باشید.
ریشه ضرب المثل دستش را در پوست گردو گذاشتن
آدمی در زندگی روزمره بعضی مواقع دچار محظوراتی می شود و بر اثر آن دست به کاری می زند که هرگز گمان و تصور چنان پیشامد غیرمترقب را نکرده بود.فی المثل شخص زودباوری را به انجام کاری تشویق کنند و او بدون مطالعه و دوراندیشی اقدام ولی چنان در بن بست گیر کند که به اصطلاح معروف: نه راه پس داشته باشد و نه راه پیش.در چنین موارد و نظایر آن است که از باب تمثیل می گویند: بالاخره دست و پایش را در پوست گردو گذاشتند. یعنی کاری دستش داده اند که نمی داند چه بکند.اکنون ببینیم دست و پای آدمی چگونه در پوست گردو جای می گیرد که وضیع و شریف به آن تمثیل می جویند.
گربه این حیوان ملوس و قشنگ و در عین حال محیل و مکار که در غالب خانه ها بر روی بام و دیوار و معدودی هم در آغوش ساکنان خانه ها به سر می برند حیوانی است از رستۀ گوشتخواران که چنگالها و دندانها و دو نیش بسیار تیز دارد. گربه مانند پلنگ از درختان نیز بالا می رود و مکانیسم بدنش طوری است که از هر جا و از هر طرف به سوی زمین پرتاب می شود با دست به زمین می آید و پشتش به زمین نمی رسد.گربه ها نیمه وحشی در سرقت و دزدی ید طولایی داند و چون صدای پایشان شنیده نمی شود و به علاوه از هر روزنه و سوراخی می توانند عبور کنند لذا هنگام شب اگر احیاناً یکی از اطاقها در و پنجره اش قدری نیمه باز باشد و یا به هنگام روز که بانوی خانه بیرون رفته باشد فرصت را از دست نداده داخل خانه می شود و در آشپزخانه مرغ بریان و گوشت خام یا سرخ کرده را می رباید و به سرعت برق از همان راهی که آمده خارج می شود.
خدا نکند که حتی یک بار طعم و بوی مأکول مرغ بریان و گوشت سرخ شدۀ آشپزخانه ذائقۀ گربه را نوازش داده باشد در آن صورت گربۀ دزد را یا باید کشت و یا به طریق دیگری دفع شر کرد چه محال است دیگر دست از آن خانه بردارد و از هر فرصت مغتنم برای دستبرد و سرقت استفاده نکند.
برای رفع مزاحمت از این نوع گربه های دزد و مزاحم فکر می کنم نوشتۀ شادروان امیرقلی امینی وافی به مقصود باشد که می نویسد:
سابقاً افراد بی انصافی بودند که وقتی گربه ای دزدی زیادی می کرد و چارۀ کارش را نمی توانستند بکنند قیر را ذوب کرده در پوست گردو می ریختند و هر یک از چهار دست و پای او را در یک پوست گردوی پر از قیر فرو می بردند و او را سر می دادند. بیچاره گربه درین حال، هم به زحمت راه می رفت و هم چون صدای پایش به گوش اهل خانه می رسید از ارتکاب دزدی بازمی ماند. آری، گربۀ دزد با این حال و روزگاری که پیدا می کرد نه تنها سرقت و دزدی از یادش می رفت بلکه غم جانکاه بی دست و پایی کافی بود که جانش را به لب برساند و از شدت درد و گرسنگی تلف شود.
کاربرد ضرب المثل دستش را در پوست گردو گذاشتن
وقتی که می گوییم دست کسی در پوست گردو است ، منظورمان این است که او ما را در موقعیت نامناسبی معطل نگه داشته و نگذاشته است که کار پیش برود و به همین دلیل دچار رنج شده ایم. برای همین این ضرب المثل در مورد ایجاد مشکل و ایجاد مساله کردن به کار می رود.
همراهان عزیز ساعدنیوز لطفا نظرات خود را درباره این ضرب المثل فارسی با ما به اشتراک بگذارید.