واقعیت این است که بعضی زوجین در طول زندگی مشترک، این احساس را دارند که همسرشان شخص مورد علاقه و ایده آل آن ها نیست و از این موضوع احساس ناراحتی می کنند. این احساسی است که بسیاری از افراد متاهل آن را تجربه کرده اند اما برای برخی افراد، حسی کوتاه مدت و گذرا است و برای برخی دیگر احساسی مداوم و پایدار است که بر زندگی مشترک آن ها سایه افکنده است.همه ی رابطه ها پستی و بلندیهایی دارند؛ گاهی شدید و گاهی به شدت احساس بدبختی می کنید. هر دو وضعیت کاملا طبیعی اند. اما اگر به جایی رسیدید که احساس کردید واقعا از همسرتان متنفرید پس باید مکث کنید.
با دیدن چه رفتاری باید متوجه نفرت همسرم شوم؟
نفرت کلمه ای منفی است و همیشه برای توصیف رفتار شوهر در قبال شما مناسب نیست اما اگر فکر می کنید که او واقعاً از شما ناراحت است، ممکن است دلایل خاصی برای آن وجود داشته باشد ما در زیر چند نشانه احتمالی را ذکر کرده ایم. البته اینها تنها احتمالات هستند و نه لزوماً دلایلی که باعث تغییر رفتار شوهر نسبت به شما شده است تنها راهی که می توانید دلایل ناراحتی شوهرتان را بدانید این است که در این مورد با او صحبت کنید.
- از تنها ماندن با شما اجتناب می کند:زمانی که با همسرتان در یک مکان هستید به نظر می رسد که از همنشینی با شما احساس خوبی ندارد. مدام به دنبال چیزی یا شخص دیگری است تا زمان و توجه او را به خود جلب کند و هنگامی که به او گوشزد می کنید عصبی می شود.
- شما را مسئول مشکلات موجود در روابط می داند:هر زمان که می خواهید در رابطه با مشکلات خود صحبت کنید او آن را به گونه ای تغییر می دهد که شما را سرزنش کند تا آنجا که او می تواند بگوید، به نظر می رسد مصمم هستید مسائلی را پیدا کنید که اصلا وجود ندارد.
- به رابطه اهمیت نمی دهد:چنین همسری علاقه ای برای بهبود رابطه ندارد زیرا تقویت ارتباط شما برای او در اولویت نیست یا ممکن است از این مساله اجتناب کند
- از حل مشکل و رفتن به مشاوره خودداری می کند:چرا او باید احساسات خود را نسبت به شما به کسی منتقل کند که ممکن است او را در مورد هرگونه شکست قضاوت کند؟ همچنین او به احتمال زیاد نمی خواهد هر هفته یک ساعت را صرف بحث و گفتگو در مورد رابطه تان کند.
- هرگز برایتان وقت نمی گذارد:هر زمان که می خواهید کاری را با هم انجام دهید یا فقط صحبت کنید او کارهای دیگری برای انجام دادن دارد. اگر او را تحت فشار قرار دهید تا زمانی را برای صحبت خصوصی تعیین کند قسمتی از وقت خود را فدا نمی کند.
- زمان کمتری را در خانه می گذراند:ترجیح می دهد وقت خود را در خارج از خانه بگذراند و محیط خانه را با استرس (مشاجره، تنش، انتقاد) مرتبط کند نه عشق یا امنیت.
- اظهار بی احترامی می کند:اگر همسرتان با شما مخالفت کند یک چیز است و این اتفاق حتی در ازدواج های شاد نیز رخ می دهد اما اگر به شما توهین کند و سپس وقتی در مورد تان با دیگران صحبت می کند این توهین ها را تکرار کند، مشکلی وجود دارد.
- علاقه ای به صمیمیت ندارد:اگر همسرتان قبلا با لبخند رویایی بر لب به شما نگاه می کرد و حالا به نظر نمی رسد که بخواهد با شما تماس چشمی برقرار کند و بیشتر به چیزهای دیگر علاقه دارد.
- علاقه ای به نشان دادن یا دریافت محبت ندارد:اگر قبلا برای در آغوش گرفتن طولانی مدت وقت می گذاشت، اما الان برایش اهمیت ندارد و حتی سعی می کند از شما فاصله بگیرد بدانید چیزی تغییر کرده است.
- نسبت به نبودنت بی تفاوت است:زمانی پیش می آید که بیرون از منزل هستید و همسر خود را ندیده اید اما وقتی او را می بینید عکس العملی نشان نمی دهد و فقط به شما نگاه می کند، بدون آنکه استقبال کند.
- هر صحبتی به دعوا ختم می شود:یک سوال معمول از او بپرسید، می بینید که همسرتان چطور تند یا یک سوال دفاعی پاسخ می دهد. هر بار که سعی می کنید در مورد موضوعی با او صحبت کنید آن را به دعوا تبدیل می کند یا شما را کنار می زند و دور می شود.
- تنهایی را ترجیح می دهد:همسرتان بین گذراندن وقت با شما یا بیرون رفتن با دوستان یا تنها ماندن دو مورد آخر را انتخاب می کند و دیگر هیچ وجه مشترکی به جز آدرس مشترک و چند جزئیات ندارید.
- خود را درگیر مسائل زندگی نمی کند:همسرتان نسبت به کارهایی که انجام می دهید بی تفاوت است و دغدغه و علاقه ای به شنیدن آن ندارد او نمی خواهد در مورد نحوه گذراندن روز شما بشنود یا در مورد روز خود صحبت کند و ترجیح می دهد کار خودش را بکند و شما را نیز از این کار جدا کند.
- از انجام کارها امتناع می کند: اغلب فراموش می کند آنچه را که شما خواسته اید انجام دهد چون کارهای شما برای او اولویت ندارد.
- شما را تحت تأثیر قرار نمی دهد:همسرتان قبلا برای تحت تأثیر قرار دادن شما یا صرفا برای جلب توجه، افراط و تفریط می کرد و تمام تلاش خود را می کرد تا به شما این احساس را بدهد که دوستتان دارد اما اکنون تلاشی برای غافلگیر کردن شما نمی کند.
- روز تولد و سالگرد ازدواج را عمدا فراموش می کند:زحمت یادآوری تولدتان را به خودش نمی دهد چه برسد به اینکه آن را با شما جشن بگیرد و یا حتی یک شام خاص تدارک ببیند. هیچ دردسری به خود نمی دهد و بی تفاوتی او به این روزهای خاص به شما آسیب می رساند.
علت های تنفر از همسر
مردان یا زنانی که در زندگی مشترک متعهد نیستند روابط زناشویی خود را تحت خطر قرار می دهند قسم دروغ نیز می تواند زندگی شما را تحت تاثیر خود قرار دهد و باید به طور جدی از آن خودداری کنید شما باید سعی کنید زندگی مشترک خود را بر پایه صداقت بنا کنید در این صورت رابطه ای مستحکم دارید سلطه گری در این افراد نیز از دیگر علت های این مورد می باشد که باید به آن توجه کنید همچنین از دیگر علت های بروز این احساس در همسران می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- این مردان یا زنان رمنتیک نیستند
- قابل پیش بینی نبودن
- این افراد دارای وابستگی زیادی هستند
- آن ها به دوستان خود بیشتر اهمیت می دهند
- این افراد مدام با یکدیگر بحث می کنند
- این مدران بیش از حد غر می زنند و بچه صفت هستند
- ساده لوحی و نداشتن تعادل روانی
توصیه هایی برای از بین بردن حس تنفر نسبت به همسر
در روزهای اولیه ازدواج، زن و شوهر لحظات زیبایی را با هم می سازند و برای یکدیگر ناز می کنند و هر کاری برای خوشحال کردن دیگری انجام می دهند اما با گذشت زمان، ممکن است اختلافاتی بوجود آید و رفتار ها تغییر کند، گاهی اوقات آنقدر شدید که ممکن است فکر کنید آیا همسرتان شما را دوست دارد یا خیر. اگر رفتارهای نادرست خود را اصلاح نکرده اید پس انتظار رفتار متفاوت از همسرتان داشته باشید.
روی چیزهایی که دوست دارید تمرکز کنید
روی چیزهایی تمرکز کنید که در وجود همسرتان دوست دارید. هیچ چیزی تماما خوب یا تماما بد نیست. در نظر گرفتن نقاط قوت همسرتان و ویژگیهای مثبت او به شما اجازه می دهد موقعیت تان را دوباره ارزیابی کنید و همه چیز را سیاه و سفید نبینید. اگر کفه ی خوبیهای او سنگین تر بود، خیلی کمتر احساس بد و منفی خواهید داشت.
سهم خودتان در شرایط پیش آمده را پیدا کنید
احساس خشم و نفرت معمولا زمانی برانگیخته می شود که اختلالی در رابطه پیش می آید؛ نه تنها بین شما و همسرتان بلکه بین شما و خودتان! قبل از اینکه انگشت اتهام را به سوی همسرتان بگیرید، یک خود ارزیابی انجام دهید. آیا در مورد مشکلی که پیش آمده با همسرتان حرف زده اید؟ آیا در شرایط پیش آمده کاملا بی تقصیرید؟این سوالها به این معنی نیستند که مشکل خود شما هستید، بلکه قصد ما این است که به یک نگرش تازه تر و دقیق تر برسید. ارزیابی خودتان کمک تان می کند اگر متوجه شدید ابراز نفرت تان بیهوده نبوده پس حالا وقت آن است که با همسرتان وارد گفتگوهای جدی تری شوید.
به ریشه یابی خشمتان بپردازید
گاهی آنقدر حس نفرت و بدبینی جلوی چشمانمان را می گیرد که به سختی می توانیم واقعا اتفاقی که در حال روی دادن است را ببینیم و پرده از آن برداریم. اگر دیدید احساسی که به همسرتان دارید خشم است پس باید بتوانید بفهمید این خشم از کجا ناشی می شود تا بتوانید قدم بعدی را بردارید. بسیار نادر است که نفرت بدون علت خاصی سربرآورد و پیدا کردن منشاء این حس، اولین قدم برای تعیین اقدام بعدیست. تا علت خشم و نفرت خود را ندانید چگونه می توانید برای رابطه تان کاری بکنید؟
عامل رنجش خود را بیابید
بسیار بسیار کم پیش می آید که احساس کسی فقط نفرت باشد، بنابراین خیلی مهم است که ببینید علاوه بر خشم، چه احساس دیگری در درون تان جولان می دهد. چیزی که تجربه ثابت کرده این است که پشت نفرت، خشم است و پشت خشم، رنجش. رنجش و دل آزردگی هم معمولا با اندوه و ناامیدی همراه است. پس کاری که باید بکنید این است که مرحله به مرحله به عقب برگردید و ببینید نفرت شما از کجا شروع شده.
برای بروز سایر احساسات تان هم تلاش کنید
زنان یاد گرفته اند که احساس نفرت یا خشم نکنند بنابراین تجربه ی این احساسات در واقع می تواند اولین علامتی باشد که به آنها نشان می دهد مشکلی وجود دارد و باید راه حلی برایش پیدا کنند. زنها اینطور تربیت شده اند که راضی و شاد باشند و این باعث می شود خیلی وقتها احساس واقعی درون خود را سرکوب کنند.هرگز احساسات واقعی خود را پنهان نکنید اما اجازه هم ندهید شما را ذره ذره بجوند و نابود کنند. احساس تنفر زمانی ترسناک است که نتوانید علت بوجود آمدن آن را پیدا کنید. با خودتان روراست باشید و با درایت و تیزبینی و البته واقع بینی، ریشه ی احساس تان را بیابید.