به گزارش سایت خبری ساعد نیوز، مرگ امری اجتناب ناپذیر است و به هیچ وجه نمی توانیم آن را از زندگیمان دور کنیم. تنها کاری که از دستمان درباره کسانی که عزیزی را از دست داده اند بر می آید این است که آنها را آرام کنیم، به آنها تسلیت بگوییم و خود را در غم آنان شریک سازیم و خلاء عاطفی آنها را، حتی الامکان پر کنیم.
وقتی چنین مشکلی در خانواده ای پیش می آید، بخشی از داستان زندگی به طور غیر منتظره، خاتمه می یابد و ما دیگر قادر نیستیم مانند گذشته دور هم جمع شویم و به اتفاق، زندگی دلخواه خودرا ادامه دهیم و دیگر نمی توانیم بگوییم «همه چیز خوب پیش می رود!»
مرگ فرزند، سبب شکستن قلب والدین می شود. گرچه تحت هیچ شرایطی این زخم التیام نمی یابد، اما آنها با استفاده از تجربه رویارویی با چنین مواردی، به هر ترتیب فاجعه را می پذیرند و با آن کنار می آیند. چنین پیش آمدی در مورد کودکان از آن رو که آسیب پذیرترند، کاملاً متفاوت است. وقتی یکی از والدین از صحنه زندگی خارج می شود، همه نیروی کودک برای رویارویی با این حادثه غیر منتظره صرف می شود.
این ضایعه، سبب گسیختگی روانی کودک می شود. کودکانی که با غم از دست دادن عزیزی از خانواده روبرو می شوند، طبیعتا واکنش های پیچیده ای را که ناشی از این ضایعه است از خود نشان می دهند. این واکنش ها حتی ممکن است به صورت در هم ریختگی نظم خواب و خوراک، عدم تمرکز، انجام حرکات دوران شیر خوراگی، افسردگی، طغیان خشم و گوشه گیری ظاهر می شوند و در مواردی حتی کودک دچار توهم شود.
راهکارهایی برای پذیرفتن مرگ عزیزان ؛ مرگ جز لاینفک زندگی است . شاید همه ما بخواهیم فرزندمان شاهد هیچ گونه مرگ یا فقدانی ، نباشد ، اما چنین چیزی غیر ممکن است . برخی اوقات احتمال دارد با ندانم کاری های خویش به آن ها آسیب برسانیم .
درک معنی و مفهوم فقدان و یا مرگ فردی که به او علاقه داریم ، بخشی از معنی و مفهوم انسان بودن را می رساند . در این گونه مواقع ما مجبوریم به کودک توضیحاتی دهیم اما استنباط او از مرگ با ما تفاوت می کند .
” جنیس کی ” ؛ سر مدیر مرکز کودکان نوجوانان و خانواده های اندوهگین در فیلادلفیا ، پنسیلوانیا معتقد است : در گیر و دار گیجی و درد حاصل از مرگ ، بزرگسالان بایدحمایت های لازم و مورد نیاز کودکان را رفع کنند .
شاید بچه های کم سن و سال معنا و مفهوم کلماتی مانند مرگ یا مردن را متوجه نشوند اما استفاده از این کلمات بسیار مهم است و ما نباید واقعیت را کتمان کنیم .
او همچنین ادامه می دهد : کودکان به دنبال کشف حقایق هستند . اگر ما بعد از مرگ پدربزرگ به فرزند پیش دبستانی خود بگوییم ، او را از دست داده ایم ، این معما برای او ایجاد مشکل خواهد کرد .
یا مثلا جملاتی نظیر این : خداوند پدر را پیش خود برد یا پدر رفته پیش خدا بخوابد . در این گونه مواقع خیلی از بچه های کوچک تر از خدا می ترسند یا این احتمال وجود دارد دیگر از خوابیدن ترس و هراس داشته باشند .
استفاده ی صحیح از کلمات جهت راهکارهایی برای پذیرفتن مرگ عزیزان
جملات دیگری که مشاوره استفاده از آن را منع می کند ، این است که پدر مریض شد و از دنیا رفت . باز هم احتمال دارد بچه های کوچک یا کم سن از بیماری خویش یا یک سرماخوردگی ساده بترسند ، چون بیماری مساوی است با مرگ .
بنابراین ، اگر پدری از بیماری فوت کرده است به بچه ها باید این گونه توضیح دهیم که پدر خیلی خیلی بیمار بود و پزشکان نتوانستند به او کمک کنند .
این همان کاری بود که مادر مبینای هشت ساله بعد از مرگ مادربزرگ به علت سرطان فوت کرده بود ، انجام داد . او به دخترش گفت : من یک خبر خوب و یک خبر بد دارم .
خبر خوب این است که مادربزرگ نمی خواهد تحت عمل جراحی قرار بگیرد چون معتقد است این کار به او کمکی نمی کند و می دانی که او بعد از عمل درد زیادی را باید تحمل کند و اما خبر بد این که ، میکروب های موجود در بدن او احتمالا قوی تر شده اند و پزشکان در تلاشند یک داروی جدیدی را برای او تجویز کنند . اما ، ما نمی دانیم این دارو کارساز هست یا نه ؟
زمانی که مبینا از مادرش پرسید آیا مادربزرگ می تواند بازی فوتسال او را در مدرسه تماشا کند ؟ مادر پاسخ داد : مادربزرگ خیلی از کارها را نمی تواند انجام دهد ، او خیلی خیلی بیمار و خسته است .
صحبت کردن غیر مستقیم درباره ی مرگ
مادر در این مورد توضیحاتی می دهد که مبینا به شنیدن آن ها علاقه دارد . مادر هرگز به طور مستقیم در مورد مرگ مادربزرگ صحبت نمی کند و معتقد است : اگر مبینا در این مورد کنجکاوی کند می گویم احتمال دارد مادربرزگ از دنیا برود اما هیچ کس آن زمان را نمی داند .
توصیف احساسات راهی در راستای راهکارهایی برای پذیرفتن مرگ عزیزان
به کودکان خود آموزش دهید که می توانند احساسات خود را توصیف کنند . برخی از آن ها این احساسات را با نقاشی یا نوشتن شعر بیان می کنند و برخی دیگر می خواهند با اعضای خانواده و کسانی که به او علاقه دارند زمانی را سپری کنند .
احساسات خویش را با فرزندانتان تقسیم کنید . اگر آن ها چنین سوالی را مطرح کردند که ، چرا پدر به خانه نمی آید؟ می توانید پاسخ دهید : من هم خیلی دلم برای پدر تنگ شده است .
به پرسش هایی که آنان مطرح می کنند پاسخ دهید ، نه به چیزهایی که در مورد آن ها اطلاعاتی ندارند . کوتاه و مختصر پاسخ دهید اما صادق باشید .
در مورد مراسم و آیین های مربوط به فرهنگ خویش با کودکتان صحبت کنید . یادآوری یاد و خاطرات و حتی تولد فردی که فوت کرده می تواند به آگاهی آنان کمک کند .
از فردی که فوت کرده در مکالمه هر روز خود یادکنید . مثلا هر وقت من با دوستانم قرار ملاقاتی دارم و زود می رسم به آن ها می گویم : پدربزرگم همیشه به من می گفت بهتر است سه دقیقه زودتر سر قرارت بیایی تا اینکه یک دقیقه دیرتر برسی . با این روش می توانید در هر لحظه از زندگی ، از این افراد یاد کنید .
معرفی کتاب هایی در مورد راهکارهایی برای پذیرفتن مرگ عزیزان در کودکان
کتاب هایی در مورد این که مرگ بخشی از زندگی است مطالعه کنید . به طور مثال ، کتاب هایی برای کودکان چهار تا هشت ساله منتشر شده که چگونگی تحمل مرگ را بدون اضطراب توضیح می دهد .
مانند کتاب روش زیبا برای توضیح دادن مرگ به کودکان ، نویسنده ، برایان مولنی و رابرت اینگپن و کتاب دیگر ” زمانی که دایناسور ها میمیرند ” نویسنده لوری کراسنی و مارک بران .
علاوه بر این پیشنهاد ها سعی کنید در این گونه مواقع از تمام اعضای خانواده حمایت کنید . اقدامات به موقع شما می تواند به فرزندتان کمک کند تا از مراحل سوگ عبور کرده و بطور همزمان فقدان مرگ را تجربه کنند .
مشاوره معتقد است : گروه ما می توانند حسی از ایمنی و امنیت برای خانواده فراهم کنند تا بتوانند مراحل سوگ را تحمل کنند .