به گزارش سایت خبری ساعد نیوز، مردانی که فرمانبردار و تابع همسر خود بوده و از خود هیچ اختیار، اراده و نظری ندارند. به هرحال چنانچه مردی بی توجه به توانایی های همسر خود افسار امور را به دست وی بدهد میتوان گفت زن ذلیل است
ذلت به معنای خواری است و ذلیل کسی است که شرف و عزت، شان، مقام و احترام خود را نادیده می گیرد. تعریف زن ذلیلی بر مبنای بعد های گوناگون یا فرهنگ ها متفاوت میباشد . بطور کلی خطاب این واژه به مردانی است که فرمانبردار و تابع همسر خود بوده و از خود هیچ اختیار، اراده و نظری ندارند. به هرحال چنانچه مردی بی توجه به توانایی های همسر خود افسار امور را به دست وی بدهد میتوان گفت زن ذلیل است، در واقع قوانین منزل را زن تعيين ميکند . این مرد اجازه داده است که زنی گاهی بدون داشتن شایستگی لازم مدیریت را در دست بگیرد و خانواده را به طرف بحران سوق دهد.
بنابراین، شاید نتوان تعریفی علمی و دقیق با متر و معیارهای مشخص از آن ارائه کرد. اما همان طور که از صورت لغوی آن بر می آید ذلیل بودن به معنی کسی است که خود را نادیده می گیرد، برای خود حق و نظری قائل نیست و در تمام موارد تابع دیگران است.
از این رو، می توان گفت مردی زن ذلیل است که
- هیچ گونه اختیاری در تصمیم گیری های خانه اش ندارد.
- روند کلی زندگی، امور مهم و قوانین را زن به تنهایی تعیین می کند.
- زن شایستگی کافی در اداره امور خانواده ندارد، اما مرد قدرتی برای کنترل اوضاع ندارد.
- در تمام امور تابع نظر همسرش است، حتی اگر اشتباه باشد.
معنای نادرست زن ذلیلی
بسیار دیده می شود که محبت کردن مرد به زن و حمایت او از همسرش در نگاه جامعه به زن ذلیل بودن مرد تعبیر می شود. چنین مردی مورد تحقیر و تمسخر اطرافیان خود، به خصوص سایر مردان، قرار می گیرد. این طرز فکر بیشتر از سوی تفکر مردسالار القا می شود.
در حالی که در واقع، زن و مرد صرفاً با هم به تفاهم فکری و عملی رسیده اند. مردی که رفتارهای زیر را از خود نشان می دهد، زن ذلیل نیست. بلکه پویایی روابط درست در خانواده را می شناسد:
- احترام به همسر
- ابراز علاقه به او
- تفاهم و همفکری
- کمک به همسر در خانه
- توجه به نیازهای همسر
- اعتبار بخشیدن به آزادی های زن و احترام به آن ها
- مشورت با همسر در مورد امور خانوادگی
- حرمت کلام
- استفاده از تفاهم و مصالحه به جای زورگویی
- کمک به همسر در مسیر پیشرفت و ارتقا شخصیتی
- اولویت بخشی به مسائل بین خود و همسرش
چرا برخی از مردان زن ذلیل می شوند؟
دلایل زیادی می توانند باعث به هم خوردن تعادل قدرت در خانواده و قدرت گرفتن بیشتر زن شوند. یکی از دلایل برای این مدل رفتاری، می تواند یادگیری آن در کودکی و تداوم آن در زندگی شخصی شود. پسر مادر قدرتمند و پدری منفعل داشته است و آن را به الگوی طبیعی در زندگی بدل کرده است.
شخصیت همسر نیز در بروز زن ذلیلی در خانواده اهمیت دارد. برخی از زنان به لحاظ شخصیتی بسیار قوی هستند و شریک زندگی خود را از طریق تحقیر یا کنترل بیش از حد خلع سلاح می کنند. این دسته زنان آن قدر حوزه اقتدار و کنترل خود را در زندگی افزایش می دهند که تمام قدرت را از دست مرد می گیرند.
ویژگی های شخصیتی فردی نیز در تغییر توازن قدرت به نفع یکی از همسران مؤثر است. اگر زن شخصیت رهبر، همراه با ویژگی هایی مثل مسئولیت پذیری و جاه طلبی داشته باشد و مرد دارای ویژگی های دنباله رو و مطیع باشد، کفه ترازوی قدرت به نفع زن سنگینی خواهد کرد.
نقش مادر در رفتارهای پسر در زندگی شخصی اش غیرقابل انکار است. برخی از مادران از شیوه تربیتی هلکوپتری تبعیت می کنند که در آن والد نظارت و دخالت زیادی در زندگی فرزندش دارد، از او حمایت بیش از اندازه می کند و به طور کلی مانع از رشد و استقلال او می شود. چنین مردی در زندگی آینده خود نیز انتظار دارد همسرش نقش مادر و مدیر را برای او ایفا کند و از خود اقتداری ندارد.
در عین حال، مردانی که دچار مشکلات خاصی مانند مشکلات اقتصادی، اعتیاد، کمبودهای شخصیتی، سطح اجتماعی و تحصیلی پایین تری نسبت به همسر خود هستند، بیشتر از دیگران دچار زن ذلیلی می شوند.
الگوی قدرت مردسالاری برای خانواده بهتر است یا زن سالاری؟
مردسالاری جز الگوهای رفتاری رایج در دهه های قبل است که هنوز نیز رگه هایی از آن در جامعه دیده می شود. در این تفکر جنس مرد برتر شمرده می شود، مسئول همه چیز است، تصمیمات توسط او گرفته می شود و زن در درجه دوم قرار دارد.
قدرت اصلی خانواده در دست مرد است و او کسی است که رفتارها و حقوق دیگران را تعیین می کند. هرچند این تفکر حقوق زنان را پایمال می کند و باعث جایگاه نابرابر در زندگی مشترک می شود، اما به همان ترتیب فشار مضاعفی نیز روی مرد می گذارد.
به دلیل این تفکر، مسئولیت تمام مخارج، تصمیمات، تأمین هزینه های زندگی و پیشرفت فردی روی دوش مرد قرار می گیرد که برای سلامت روان او ضرر دارد.
مردسالاری تفکر مثبتی تلقی نمی شود، اما هنوز هم در جامعه پذیرفته تر از تفکر زن ذلیلی است. بسیاری از مردان برای اثبات مردانگی خود به اطرافیان (به خصوص اعضای مذکر فامیل) به اعمال قدرت بیش از حد و زورگویی به همسر رو می آورند تا ثابت کنند که زن ذلیل نیستند. عدم توجه به حرف های همسر، بی احترامی به او و فریاد کشیدن سر او در جمع از نشانه های تلاش برای اثبات مردانگی در جمع است.
زن ذلیلی اما در مقابل آن باعث می شود که مسئولیت های تصمیمات و امور مهم زندگی بر عهده زن گذاشته شود. همه چیز در اختیار او قرار گیرد و بیشتر امور به میل او ترتیب داده شود. این می تواند باعث شود که مرد برای خود جایگاهی در زندگی نبیند و به تدریج کانون خانواده سرد شود. در مواردی که مرد از این الگوی رفتاری در خانواده راضی نیست، ممکن است برای بازپس گیری قدرت خود در جای دیگر، اقدام به خیانت کند و زندگی موازی دیگری را شکل دهد.
بنابراین، هیچ یک از این دو مدل رفتاری الگوی سالمی برای یک خانواده نیستند و هر یک با تبعات روانی و عاطفی برای زوج همراه هستند.
مشکلات زن ذلیلی چیست؟
زن ذلیلی شاید در نگاه اول به نفع زن باشد و باعث شود که او در زندگی از امتیازات بیشتری برخوردار شود. اما در واقعیت، عدم وجود قدرت و اعتمادبه نفس کافی در مرد حتی برای زنان نیز دلپذیر نیست. زن هایی که در نقش زن سالاری قرار می گیرند، پس از مدتی از قبول تمام مسئولیت های زندگی خسته می شوند.
وارد شدن فشار زندگی روی یک نفر و منفعل بودن فرد دیگر در زندگی می تواند موجب کاهش ارتباط عاطفی زوج و سردی زندگی زناشویی شود.
از سوی دیگر، وجود الگوی ارتباطی غلط در خانواده و نامتعادل بودن توازن قوا در خانواده موجب تکرار آن در رفتار کودکان و تداوم آن در روابط عاطفی آنان در بزرگ سالی می شود. در این نوع خانواده ها، پسران از اعتمادبه نفس و استقلال کمتری برخوردار هستند.
خلاصی از زن ذلیلی
تغییر رفتار همسر
در برخی از خانواده ها، بروز الگوی زن سالار به دلیل رفتارهای کنترل گر و قدرت طلب زن است. مسلما مردی که از این شرایط احساس راحتی نمی کند چون حس زن ذلیل بودن دارد، باید با همسرش گفتگو کند. این احتمال وجود دارد که زن از رفتارهای کنترل گر خود خبر ندارد و احساس همسرش را در زمانی که سر او داد می زند و به او دستور می دهد، درک نمی کند.
در مقابل خواسته های غیرمنطقی ایستادگی کنید
مهم نیست چقدر همسرتان شما را سرزنش می کند، فریاد می زند یا توهین می کند. اگر به این درخواست های بی منطق گوش دهید، هر بار این پروسه تکرار می شود. بدون توهین، فریاد و دعوا، به این دسته خواسته های او بی اعتنا باشید و کار درست را انجام دهید. این روش در چند مرتبه اول باعث خشم همسرتان می شود. اما پس از مدتی متوجه می شود که فریاد شدن و توهین کردن روش درستی برای رسیدن به خواسته هایش نیست و باید روش ارتباطی بهتری را اتخاذ کند.
تعریف نقش داشته باشید
با همسرتان صحبت کنید و نقش های خود را در زندگی تعریف کنید. حوزه خاصی را به عنوان نقش خود در نظر بگیرید و در آن به بهترین شکل عمل کنید. این باعث می شود که فشار تصمیم گیری و مسئولیت پذیری از روی دوش همسرتان برداشته شود و هر دو به تدریج به توانایی های شما در کنترل امور ایمان بیاورید.
ویژگی های شخصیتی خود را تقویت کنید
خودشناسی به شما کمک می کند که نقاط ضعف و قوت شخصیت خود را بشناسید. چرا نمی توانید مخالفت کنید؟ چرا توانایی ابراز نظر خود را ندارید؟ در زندگی از چه چیزی می ترسید که باعث می شود مطیع حرف های اطرافیان خود باشید؟ شناخت این نقاط قوت و ضعف و ریشه رفتارهایتان به شما کمک می کند که رفتار و تصمیم گیری بهتری داشته باشید. یک مشاور فردی به صورت جلسات مشاوره آنلاین یا حضوری می تواند به شما کمک کند.
جنگ قدرت به راه نیاندازید
اگر می خواهید از زن ذلیلی خلاص شوید، به این معنی نیست که ناگهان باید در طرف مقابل این مسیر شروع به حرکت کنید و برای رسیدن به قدرت کامل بجنگید. زندگی یک تعادل دو نفره است که تنها با تفاهم و همکاری زوج است که آرامش در آن جاری می شود.
بحث و دعوا برای مخالفت با حرف های همسرتان باعث می شود که تنش و سردی در زندگی شما افزایش یابد. اگر نمی توانید با گفتگوی منطقی نظر خود را به همسرتان بگویید، اگر او فریاد می کشد، با آرامش اتاق را ترک کنید و به کار دیگری مشغول شوید. پس از آرام شدن اوضاع، مجدداً در این مورد صحبت کنید و به مصالحه ای برسید که برای هر دوی شما مطلوب است.
از مشاور فردی یا کمک بگیرید
ریشه زن ذلیلی می تواند در مشکلات فردی مانند کمبود اعتمادبه نفس یا مشکلات خانوادگی مانند همسر زورگو و قدرت طلب باشد.
صحبت با یک مشاور می تواند به یافتن ریشه مشکل و راهکارهای حل آن کمک کند. گاهی مرد ضعف های شخصیتی خود را وارد رابطه می کند و باعث به هم خوردن تعادل بین نقش زن و مرد در خانه می شود. تقویت اعتمادبه نفس، عزت نفس و یادگیری مهارت های حل مسئله، مسئولیت پذیری، باور به توانایی های خود و کنترل بیشتر می تواند باعث بهبود تعادل نقش در خانواده شود.
همچنین، زوج درمانی با رفع مشکلات و تنش های بین خانواده، رفع سوءتفاهمات و الگوی های غلط ارتباطی به بهبود ارتباط بین زوج و همکاری بیشتر بین آنان کمک می کند.