ساده زندگی کردن در این روز ها بسیار سخت شده است. ما در دنیایی زندگی می کنیم که مدام در حال تغییر و تحول است. ناگهان ممکن است یک چیزی مثل کرونا تمام زندگی ما را دستخوش تغییر قرار دهد. در نتیجه ما هیچ کنترلی روی آن نداریم. قدرت انتخاب از ما دور است و همین موضوع باعث می شود که زندگی برایمان سخت و بغرنج باشد اما شاید در این میان سردرگم باشیم که چرا زندگی آنقدر برایمان سخت و طاقت فرسا شده است. این قسمت را تا انتها مطالعه کنید تا با علل آن آشنا شوید.
دلایل سخت و طاقت فرسا شدن زندگی
در دو سال اخیر بواسطه همه گیری بیماری کرونا و خانه نشینی ناشی از قرنطینه اغلب ما تنش های زیادی را تجربه کرده ایم. وجود این تنش ها در هر یک از ما تأثیرات متفاوتی بر جا می گذارد. برخی رنجیده خاطر می شوند و احساس خستگی، بی حوصلگی، خشم و پرخاشگری می کنند یا افسرده می شوند و انگیزه های عادی شان را برای کار و زندگی روزمره از دست می دهند. حتی ممکن است خوابشان مختل شود یا از انجام درست کارهای روزانه باز بمانند. اما غلاوه بر این دلایل دیکری هم برای سختی زندگی وجود دارد کع در ادامه بیان میشوند.
تمرکز روی سختی های زندگی
اگر نمی دانید که چرا زندگی برایتان انقدر بغرنج شده است، پاسخ شما کاملاً ساده است. زندگی ساده است اما شما اصرار دارید که آن را پیچیده و سخت کنید. شما باید سعی کنید همه جنبه های زندگی را ببینید. این که بخواهید فقط به سختی ها نگاه کنید، کار راحتی است اما باید تمرکز خود را روی جنبه های مثبت زندگی اختصاص دهید. اگر بخواهید فقط روی سختی ها، پیچیدگی ها و مشکلات تمرکز کنید، قطعاً نمی توانید دید مثبتی داشته باشید.
در واقع زمانی که ما روی پیچیدگی ها و سختی ها تمرکز می کنیم، سطح رضایتمندی مان از زندگی به 10 درصد کاهش پیدا می کند. اگر در شرایط سخت گرفتار شدید، سعی کنید تمرکز خود را روی راه حل ها و استراتژی هایی قرار دهید که ساده هستند. از خودتان بپرسید اگر این مشکلات را ساده بگیرم، چه راهبرد و روش ساده ای را می توانم پیدا کنم تا مشکلم برطرف شود.
ترس مداوم
همه ما به عنوان انسان، گاهی اوقات احساساتی می شویم. هنگامی که استرس، اضطراب و ناامیدی و ناراحتی به ما غلبه می کند، افکار و احساساتمان تحت تاثیر عوامل مختلف قرار می گیرند. اضطراب مداوم در مورد مشکلات، انرژی ما را از بین می برند و باعث ایجاد شرایط منفی عاطفی و حتی جسمی در زندگی می شوند. هر چقدر بیشتر بترسید و استرس داشته باشید، زندگی برای تان سخت تر به نظر می رسد.اما نمی توانیم به یکباره همه این استرس ها را کنار بگذاریم، بلکه باید صبر و شکیبایی داشته و تمرین کنیم. خوشبختانه استراتژی های زیادی می تواند به شما کمک کند:
- تمرین های تنفسی
- مدیتیشن
- ورزش های هوازی
- نوشتن وقایع روزانه
- یوگا
- گوش دادن به موسیقی آرام بخش
- صحبت کردن با دوستان
سعی در کنترل همه چیز در زندگی
ما در دنیای پیچیده ای زندگی می کنیم که شاید پیدا کردن پاسخ برای چالش هایی که با آن مواجه هستیم، کار سختی باشد اما از چیز هایی می ترسیم؛ چیز هایی مثل ترس از شکست، مردن و از دست دادن کسی که عاشقانه به او عشق می ورزیم. این که تمایل داریم کنترل همه چیز را در دست بگیریم، یک واکنش منفی در ما ایجاد می کند زیرا کنترل آن ها را نداریم.
اگر بخواهید تصمیمات خود را از منبع کنترلی خودتان بگیرید، پس باید متوقف شوید زیرا در این صورت ناامید و سرخورده خواهید شد. هنگامی که قبول کنید زندگی همه کنترل خودش را دست شما نمی دهد، در نتیجه بینش و طرز فکرتان تغییر خواهد کرد و کمتر احساس منفی خواهید داشت.
وابسته کردن شادی خودمان به شادی دیگران
زندگی همیشه سختی و بالا پایین خودش را دارد اما زمانی سخت تر می شود که شما شادی خود را به شادی دیگران وابسته کنید. شادی شما از سمت دیگران نمی آید، بلکه از درون خودتان می آید. اگر شادی خود را به دیگران وابسته کنید، دچار ناامیدی و سختی خواهید شد زیرا مدام می خواهید دیگران را راضی نگه دارید و آن ها را شاد ببینید و همین شما را خسته و فرسوده می کند.
باید یک نفس عمیق بکشید، به درون خودتان نگاه بیاندازید و دوباره انتخاب کنید. آیا می خواهید زندگی داشته باشید که در آن باور های خودتان ارزشمند است یا می خواهید زندگی خود را بر اساس شاد کردن و جلب رضایت دیگران پیش ببرید؟ قطعا پاسختان مشخص است.
ارتباط نزدیک با افراد منفی نگر
رابطه برقرار کردن با افراد سمی علتی برای سخت شدن زندگی خواهد بود. تیپ های شخصیتی خاصی هستند که زندگی خود را بر اساس افکار منفی و بحران پیش می برند. آن ها انتخاب کرده اند که به چالش های زندگی به شکل منفی پاسخ دهند و به دنبال راه حل مثبت نیستند. تا جایی که می توانید از این افراد دوری کنید. اگر این افراد وارد زندگی شما شوند، نفس شما را می گیرند و شما را ناامید و دلزده می کنند. پس سعی کنید از انرژی منفی این افراد دور باشید.
همه این موارد که در بالا توضیح دادیم، یک شبه به دست نمی آید، بلکه باید سعی کنید روی باور و پذیرش خودتان کار کنید و شجاعت و اعتماد به نفس بیشتری به دست بیاورید. با شجاعت قادر خواهید بود تمام احساسات منفی و انرژی های بد را از زندگی تان حذف کنید. هنگامی که این کار را انجام دهید، پیچیدگی و بغرنجی زندگی برای تان کم تر می شود و راحت تر می توانید با چالش ها کنار بیایید.
راههایی برای قوی تر ماندن در زندگی
زندگی میتواند با سختی ها و حوادثش ما را غافلگیر کند و اغلب هم بنظر میرسد همه ی مصیبت ها ناگهان و هم زمان ظاهر میشوند و میتوانند این حس را به ما بدهند که هیچوقت این توفان سهمگین تمام نخواهد شد. ولی چنانچه یاد بگیریم با درد ها و سختی ها چطور برخورد کنیم و چطور اجازه ندهیم ذهن مان آغاز به ساختن سناریو های ترسناک کند، به جای این که تسلیم و ناامید و مغلوب شویم می توانیم موج سواری را یاد بگیریم و جان سالم به در ببریم.
به چیزهایی فکر کنید که دارید، نه چیزهایی که ندارید.
شما همانی هستید که هستید و همان چیزهایی را دارید که همین حالا دارید. آنقدرها هم نمی تواند بد باشد زیرا اگر غیر از این بود قادر به خواندن این مقاله در این لحظه نبودید. مسأله مهم این است که یک فکر مثبت پیدا کنید که الهام بخش شماست و به شما برای جلو رفتن در زندگی انگيزه می دهد. به این فکر بچسبید و روی آن تمرکز کنید. ممکن است فکر کنید که چیزهای زيادي ندارید یا اصلاً هیچ چیز ندارید، ولی ذهنتان را دارید که میتواند به شما انگيزه دهد. برای پیش رفتن در زندگی همین برایتان کافی است.
گاهی وقت ها شکست خواهید خورد.
هرچه زودتر این مسأله را قبول کنید، زودتر میتوانید در زندگی پیش بروید. هیچگاه نمی توانید 100٪ مطمئن شوید که کاری مؤثر خواهد بود ولی میتوانید 100٪ مطمئن باشید که هیچ کاری نکردن هیچ تاثیری نخواهد داشت. کاری انجام دادن حتی اگر اشتباه باشد بسیار کارامدتر از هیچ کاری نکردن است. پس، از منطقه امنتان بیرون بیایید و امتحان کنید. یا موفق می شوید و یا یک درس زندگی می گیرید. در هر دو حال برنده خواهید بود.
مشکلتان را بزرگتر از چیزی که هست نکنید.
نباید بگذارید یک ابر سياه همه آسمانتان را بپوشاند. خورشید مدام در حال تابش روی بخشی از زندگیتان است. گاهی وقت ها باید احساستان را فراموش نموده و به این فکر کنید که سزاوار چه چیزهایی هستید.
اجازه دهید درد و لذت هم زمان وجود داشته باشند
هیچ کس دوست ندارد بیمار باشد یا بیست و چهار ساعت شبانه روز و هفت روز هفته رنج بکشد و غصه بخورد، بنابراین فاصله گرفتن از هر چیزی که عذاب تان می دهد، چیز بدی نیست. حتی در دشوار ترین وضعیت هم لحظه هایی از لذت وجود دارند. قرار است به پزشک مراجعه کنید و دلهره دارید؟ از یک دوست بخواهید همراهی تان کند و قرار بگذارید بعداز آن با هم کمی قدم بزنید، چیزی بخورید، خرید یا سینما بروید و یا هر کار دیگری که به شما روحیه می دهد و حال تان را خوب می کند انجام دهید.
چنانچه دوران دشوار پس از به هم خوردن رابطه ای را می گذرانید و حتی به سختی میتوانید لبخند بزنید، در انتظار نمانید زمان رنج تان کاملاً تمام شود تا به زندگی معمولی برگردید، کاری کنید که از منزل بیرون بروید و سرگرم فعالیتی بشوید. چند ساعتی هر کاری دل تان می خواهد انجام دهید، در کتابفروشی ها بچرخید، به تماشای یک فیلم کمدی بروید یا با یک تور یکروزه کمی تفریح کنید. این کار شما به معنی بی درد بودن یا انکار مشکلات نیست، بلکه چند ساعتی به خودتان استراحت می دهید و با اندکی لذت و تفریح، انرژی تان را شارژ می کنید.
درد و رنج به شیوه عجیبی میتواند احساس سپاسگذاری ما را نسبت به لحظه ها خوشی و لذت، عمیق تر و بیشتر کند. انگار تمام احساس ما با یک دریافت هیجانی جدید، تقویت می شود و می توانیم نعمات و داشته های زندگی مان را ببینیم و تحسین کنیم و از آنها برای بهتر کردن وضعیت انگيزه بگیریم. زندگی هیچ وقت تجربه ی طیف یکنواختی از هیجانات نیست، بلکه خوشحالی و غم شانه به شانه ی هم در کنار ما حرکت می کنند.
نمی توانید موقعیت هایی که مسوولیت آنرا نمی پذیرید را تغيير دهید
سیگموند فروید گفته است، “بیشتر ادم ها واقعاً خواهان ازادی نیستند، زیرا ازادی مسوولیت پذیری طلب می کند و بیشتر ادم ها از مسوولیت می ترسند.” نگذاریم ما هم اینطور باشیم. هنگامی که افراد دیگر را به خاطر اتفاقاتی که برایمان افتاده است تقصیر کار می کنیم، از مسوولیت شانه خالی می کنیم.اشتباه نکنیم، قيمت خوشحالی و خوشبختی، مسوولیت پذیری است. به محض این که از مسوول کردن آدم ها و چیزهای ديگر برای خوشبختیمان دست بکشیم، شادتر و خوشبخت تر خواهیم شد. چنانچه اکنون غمگین هستیم، تقصیر کار کس دیگری نیست.
به هر مشکل مانند یک تکلیف مدرسه نگاه کنید. از خودتان سوال کنید،« این وضعیت چه درسی می خواهد به من بدهد؟» هر موقعیتی در زندگی ما درسی برای آموختن دارد. برخی از این درس ها اینها هستند:قوی تر شوید. شفاف تر ارتباط برقرار کنید. به غریزه تان اعتماد کنید. عشقتان را ابراز کنید. ببخشید. بدانید چه زمان فراموش کنید. چیزی جدید را امتحان کنید.
خودتان را از اشخاص منفی دور نگه دارید. هر موقع که منفی های زندگی را از خودتان دور کنید، جا برای مثبت ها باز خواهد شد. زندگی بسیار کوتاه است که بخواهید وقتتان را با آدمهایی بگذرانید که خوشبختی و شادی را از شما می گیرند. از اشخاص منفی دوری کنید برای این که آن ها اعتماد به نفس و عزت نفس شما را از بین خواهند برد. خودتان را با اشخاص مثبتی مشغول کنید که بهترین ها را در شما می بینند.
شما تنها نیستید. همه مشکلاتی دارند.
از نگرانی برای یکی از دوستانتان نتوانید بخوابید. مشکل برای جمع و جور کردن خودتان بعداز این که کسی ناراحتتان می کند. حس کم بود به خاطر این که کسی آن قدر دوستتان نداشته که با شما بماند. ترس امتحان کردن چیزی تازه بخاطر ترس از شکست. هیچ کدام از اینها به معنی دیوانه یا ناکارآمد بودن شما نیست. تنها به این معنی است که شما یک انسان هستید و مانند بقیه انسانها برای درست کردن خودتان به قدری زمان احتیاج دارید. شما تنها نیستید. هرچقدر هم که درباره موقعیتی که در آن دچار شده اید حس ترس و ناراحتی کنید، خيلي های ديگر هم آن بیرون وضعیتی شبیه شما دارند.
بزرگ ترين ترس هایمان اصلا وجود ندارند
هنگامی که زندگی دشوار می شود، دنبال کردن قلبمان و برداشتن یک گام ديگر کار سختی می شود ولی بدتر این است که اجازه دهیم دروغ های ترس جلو ما را بگیرد. با این که ترس میتواند ترسناک باشد و بیش از هر نیروی دیگری در دنیا انسانها را شکست می دهد، ولی به آن میزان که بنظر میرسد هم قوی نیست. ترس فقط به همان اندازه که ذهن ما اجازه می دهد، قوی می شود. هنوز هم می توانیم کنترل اوضاع را بدست بگیریم.
رمز کار این است که ترسمان را شناخته و مستقیم با آن برخورد نماییم. برای به کرسی نشاندن حرفمان به وی باید سخت سعی کنیم. زیرا اگر اینکار را نکنیم، خودمان را در برابر حملات آينده ترس قرار خواهیم داد. برای این که هیچوقت بدرستی با حریفمان برخورد نکرده ایم.اگر با ترسمان روبرو شویم می توانیم به آن ضربه بزنیم. شجاع باشیم! و یادمان باشد که شجاعت به این معنی نیست که نترسیم، شجاعت یعنی اجازه ندهیم ترس جلو ما را بگیرد و نگذارد در زندگی مان جلو رویم.
سرسختی (تاب آوری) چه فایده هایی دارد؟
- سرسختی (تاب آوری) مانند سپری از ما در شرایط پرتنش و سخت و استرس زا محافظت می کند. باعث رشد و پرورش شخصیت فرد و انعطاف پذیری و بازیابی می شود.
- سرسختی ترکیبی از مکانیزم های شناختی، رفتاری و فرایندهای بیولوژیکی است و از این رو موجب جسارت افراد برای روبه رو شدن با شرایط پرتنش و استرس زا می شود.
- افراد تاب آور فعال تر و هدفمندترند و با علاقه و هیجان زندگی می کنند. آنها قدرت انتخاب دارند و مسئولیت زندگی خود را به عهده می گیرند.
- آنها وقتی در زندگی با موقعیت های استرس زا روبرو می شوند آن را نه انکار می کنند و نه با خشونت با آن مواجه می شوند بلکه می پذیرند.
- تاب آوری قدرت جایگزینی افکار و روش های تفکر مثبت را به جای تفکر منفی به فرد می دهد و موجب می شود افراد بتوانند هیجان، تعارض و تنش را مدیریت کنند.
خبر خوب آن که این صفت در همه افراد قابل ایجاد، آموزش و ارتقا است و هرچند بهترین زمان آن دوران کودکی و از طریق حمایت والدین و معلمان و تشویق آنها برای حل مشکلات است اما در بزرگسالی نیز می توان با شناخت و تمرین انسان سرسخت و تاب آور شد.