داماد چند روز بعد از عروسی راز عروس تهرانی را فاش کرد / عطیه شوکه شد

  یکشنبه، 24 آذر 1398 ID  کد خبر 53476
داماد چند روز بعد از عروسی راز عروس تهرانی را فاش کرد / عطیه شوکه شد
ساعد نیوز : شنیدن آن حرف‌ها آن هم تنها چند روز پس از مراسم عقد، همه آرزوها و رؤیاهای تازه عروس را بر باد داده بود.

به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از رکنا، باور این که 25 سال با هویتی غیرواقعی زندگی کرده برایش سخت و عذاب آور بود. اما انگار چاره ای جز پذیرفتن حقیقت نداشت.«عطیه» چند روز پس از مراسم عقدش فهمید که دختر واقعی پدر و مادرش نیست. زن و مردی که کوچکترین کمبودی در کنارشان احساس نکرده بود و عجیب تر اینکه شباهت زیادی به آنها داشت.

این خانواده «عطیه» را بهار سال 64، از یک شیرخوارگاه تحویل گرفته بودند و همه آنچه از گذشته اش می دانستند چند برگه کاغذی بود که در پرونده شیرخوارگاه بایگانی شده بود.

خودش می گوید هر چه در گذشته اش بیشتر جست و جو می کند ناخواسته از خانواده و اقوامش دورتر می شود: «از وقتی فهمیده ام که فرزند واقعی خانواده ام نیستم مدام احساس می کنم همه مرا غریبه می دانند. البته آنطور که پدر و مادرم گفتند همه اقوام در این سال ها از این موضوع خبر داشته اند اما هرگز به رویم نیاورده اند اما با وجود این همه رازداری، حسی در وجودم مرا از آنها جدا می کند.»

«عطیه» 10 سال قبل با راهنمایی های پدرش برای یافتن سرنخی از گذشته به شیرخوارگاه آمنه رفت. روی پرونده اش نام «نیره» را نوشته بودند و در کنار اسناد مربوط به شیرخوارگاه، گزارش کلانتری و بیمارستان کودکان و برگه حضانت خانواده اش بود: «از بررسی آن اسناد فهمیدم خانواده ام 20 اسفند سال 63 و در تاریکی شب مرا در پتوی بافتنی صورتی رنگی پیچیده و در یکی از خیابان های مرکزی تهران رهاکرده بودند. آنطور که در گزارش نوشته بود صورت و بدنم پر از پوسته و زخم بوده و در کنارم یک ساک آبی پر از لباس نوزاد، شیشه و شیرخشک و یک کیف مشکی حاوی روغن ماهی، استامینوفن، آسپرین بچه و... قرار داشته است. وجود آن ساک و لباس ها نشان می دهد که خانواده واقعی ام وضع مالی بدی نداشته اند. اما فکر می کنم ظاهرم آنها را ترسانده و با هراس از اینکه من مبتلا به بیماری لاعلاجی باشم این تصمیم را گرفته اند.»

در گزارش بیمارستان، نام بیماری نوزاد «سیانوز» اعلام و «عطیه» پس از دو ماه درمان به شیرخوارگاه تحویل شده بود. همان زمان هم پدرخوانده و مادرخوانده اش او را به فرزندی قبول کرده بودند.

رازی که فاش شد

«عطیه» گفت: «پدرم بعد از مراسم خواستگاری و پس از اطمینان از علاقه همسرم به من، راز گذشته ام را به او گفته بود اما با هم قرار گذاشته بودند که هرگز این راز فاش نشود. اما شوهرم چند روز بعد از مراسم این راز را به من گفت. از آن روز همه زندگی ام تغییر کرد. دیگر نمی توانم مثل گذشته خوشحال باشم.»زن جوان که حالا صاحب دو فرزند خردسال است، افزود: «واقعاً دوست دارم هویت واقعی ام را پیدا کنم. من هیچ کمبودی در زندگی ام نداشته ام و از اعماق قلبم خانواده ام را دوست دارم اما باید بفهمم که از کجا آمده ام و خانواده واقعی ام چرا مرا سر راه گذاشته اند. آیا فقط بیماری پوستی ام باعث این اتفاق شده یا.... البته گله و شکایتی از آنها ندارم. فقط امیدوارم آنها هم دنبال من باشند.»


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
ناشناس
6 سال پیش

من بهت حق میدم عزیزم که بخواهی بدونی پدر مادر واقعی کی اند و چرا این اتفاق برات افتاده.ولی اینطور که توضیح دادی شما درحال حاضر خوشبختی.هم خانواده ای داشتی که هیچ کمبودی رو حس نکردی هم همسری که درکت کرده الانم باید فقط به فکر خودت و خانواده و همسر و بچه ها ت باشی.اتفاقا زیاد دنبال پدر مادرت نگرد.راستش ما هم یکی از فامیل هامون شرایط شما رو داشت .توسط یه خانواده دیگه بزرگ شده بود.در سن 28 سالگی پدر مادرش رو پیدا کرد فهمید که پدر مادرش ساواکی بودن و اونو توی فرودگاه جا گذاشتن و خودشون رفتن خارج.وقتی دختر اینو فهمیده بود افسردگی شدید گرفت.شمام دنبالشون نگرد.مهم اینه که الان خانواده داری و همسرو ....به فکر حال باش نه گذشته.
Saeid majidi
6 سال پیش

خواهر گلم من جای شما نیستم و نمیتونم برای شما تصمیم بگیرم ویا نظر بدم و امیدوارم زندگی که شروع کردی موفق و پیروز باشی و من نظر با خرمدین یکی هست خانواده ای شمارو‌ ول کرده چه پولدار باشه چه فقر اصلان ارزش این نداره که بری دنبالش من فامیلی دارم که پدر مادرش بخاطر این که بچه بوده نسبت به خواهر و بردار های دیگه قشنگ نبوده ولش کرده بود \r\nو اون شخص زندگی تازه ای شروع کرده بود که مادرش بعد از ۵۰ سال امده بود ارث بچه پسرش بده اون پسر با این که ارث زیادی بود قبول نکرده بود و به شما پیشنهاد میکنم از گذشته خود پرس و جو نوری بهتر است
خرمدین
6 سال پیش

اصلا مهم نیست چه کسی ترا زائیده یا به چه علت ترکت کرده اند ... مهم اینست که در خانواده ای که ترا انتخاب کرده اند بزرگ شدی ... از این افکار دست بردار و مانند یک مادر واقعی که هستی و یک همسر واقعی که هستی زندگی واقعی ات رو ادامه بده . انقدر دنبال گذشته نباش که حال و آینده ات رو از دست بدی .
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها   
آخرین تصاویر