به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعد نیوز به نقل از رکنا، ماجرا مربوط به م.ط ، دانش آموز 8 ساله ای است که به خاطر برخی مشکلات، تازه امسال به کلاس اول رفته است. دانش آموزی که با هزار امید و آرزو، در مدرسه حاضر شده است تا شاید بتواند آینده ای روشن برای خود و خانواده اش بسازد؛ ولی اتفاقی عجیب، باعث شد تا این کودک از درس و مدرسه دور بماند! اما علتش چه بود؟
مادر این دانش آموز می گوید: یک روز صبح بچه ام را به مدرسه برده بودم؛ ولی همان روز مدیر مدرسه به من گفت که م.ط را به مدرسه نیاورید! من تعجب کردم و پرسیدم که آیا مدرسه تعطیل شده است؟ مدیر به من گفت که خیر؛ دانش آموز اخراج شده است؛ چون با بقیه بچه ها دعوا می کند.
او در ادامه می گوید: من از مدیر مدرسه خواهش کردم که اجازه دهد تا فرزندم به کلاسش بازگردد و از روش دیگری برای گوشزد کردن این مورد استفاده کنند؛ ولی مدیر به من گفت که حتی درس م.ط نیز خوب نیست و معلمش هم از او راضی نیست برای همین فعلا نمی تواند در مدرسه درس بخواند. من این ماجرا که درس او خوب نیست را از معلم م. ط پیگیری کردم. او به من گفت: در آن روز، چند تا از دانش آموزان شروع به کتک کاری با م.ط می کنند که او برای دفاع از خودش با آنها گلاویز شده است. همچنین معلم به این موضوع اشاره کرد که درس فرزندم رو به پیشرفت است و مشکلی از این بابت وجود ندارد.
این مادر ادامه می دهد: من پیش مدیر مدرسه بازگشتم و تاکید کردم که درس بچه ام خوب شده است و اگر این روند دوری از مدرسه ادامه دار باشد ممکن است درسش افت کند. در آن حال، پسرم در حال گریه کردن بود و من نیز در حال التماس. در نهایت مدیر مدرسه پذیرفت که بچه ام به کلاس بازگردد؛ ولی معاون مدرسه آقای (ش) باز قبول نکرد!
این مادر در ادامه تاکید می کند: آن روز بچه را به خانه بردم؛ ولی روز بعد مجددا به مدرسه رفتیم و به آقای معاون (ش) گفتم که بچه ام حال خوشی ندارد و خیلی ناراحت است و از او مجددا خواهش کردم که اجازه بدهد فرزندم به کلاس درس بازگردد. او در نهایت به من گفت که پدر م.ط باید تعهدنامه ای را امضا کند که دیگر با کسی دعوا نمی کند. درخواستی که غیرقابل پیش بینی بود و موجب شد ما تعجب کنیم. پسر من گریه می کرد و حالش بد شد و روی زمین افتاد. او را به مطب یک دکتر در نزدیکی خانه بردیم. با مقداری دارو به خانه بازگشتیم. بعد از دو روز مجددا م.ط را به مدرسه بردم و حالش را به کادر مدرسه نشان دادم که قانع شوند فرزندم به مدرسه بازگردد ولی باز هم فایده ای نداشت. حتی نسخه پزشکی پسرم را نشان دادم ولی باز هم گفتند قبول نمی کنند.
مادر م.ط با اشاره به اینکه حال فرزندش روز به روز بدتر می شد، می گوید: در نهایت یک شب فرزندم در خواب تشنج کرد. تا الان یک ماه و چند روز است که از این ماجرا می گذرد در بیمارستان هستیم. بچه ام چشم هایش را که باز می کند با گریه و فریاد می گوید «من این کار را نکردم».
پدر م.ط نیز در گفت و گویی می گوید: 38 روز است که فرزندم در آی سی یو است. دوستش که با او دعوا کرده بودند اخراج نشده ولی فرزند من را از روی لج و لجبازی اخراج و به این روز انداختند. این اخراج در حالی است که معلم و مدیر مدرسه تاکید کرده بودند که م.ط می تواند به مدرسه بازگردد ولی معاون مدرسه بر اینکه م.ط اخراج شده است تاکید داشت. طی این مدت هیچ کس از مدرسه اصلا حالی از فرزند من نپرسید تا یکی دو روز پیش که مدیر مدرسه با من تماس گرفته بود و می گفت که اگر هزینه ای برای بیمارستان داشته اید از طرف اداره آموزش و پرورش این هزینه ها پرداخت می شود.
10 ماه پیش
10 ماه پیش
10 ماه پیش
10 ماه پیش