طرد شدن آن قدر زخم عمیقی در وجود شما ایجاد می کند که احساس می کنید از این زخم خواهید مرد، اما همان گونه که متوجه شده اید، این زخم غریزه شما برای ادامه حیات را فعال می کند. شما که بند نافتان بریده شد و تنها مانده اید، گریه و زاری می کنید. نیاز و ترس های آغازین تان را احساس می کنید. این نیاز و ترس آغازین، ارزشمند ترین و بااهمیت ترین احساساتی است که دارید. این حس ها نمایانگر ابتدایی ترین نیاز هایی است که از زمان تولد با شما بوده است. وقتی یاد می گیرید درد را مدیریت کنید، مهم است که به ترس هایتان گوش فرا دهید. ترس هایتان به شما می گویند به چه چیز هایی نیاز دارید. وقتی جرأت کرده و شهامت داشته باشید و این احساسات را بپذیرید، آماده می شوید تا التیام را آغاز کنید.
علائم و نشانه هایی که نشان می دهد شما درگیر طردشدگی هستید
- ترس شدید که باعث بی ثباتی روابط مهم شما می شود.
- تمایل به قرار دادن مکرر خود در معرض افراد یا تجربیاتی که به از دست دادن های دیگر و تجربیات ناگوار دیگر منجر می شود.
- دوباره فعال شدن تجربیات از دست دادن های قدیم که مانع و مزاح زندگی اکنون شماست.
- خاطرات برجسته شده جدایی های دردناک و سایر رویدادهای ناگوار
- احساسات عدم تعلق عاطفی ناشی از بحران های گذشته
- مشکل داشتن در رها کردن احساسات دردناک مربوط به طردشدگی ها و از دست دادن ها در گذشته که باعث تعارض عاطفی دائمی با پدر و مادر یا خواهر و برادر می شود.
- مشکل داشتن در تحمل اتفاقات عاطفی عادی رابطه
- مشکل داشتن با حل و فصل سطوح عادی تعارض و ناکامی های درون رابطه
- حساسیت بیش از حد به پس زده شدن
- تمایل به انفعال از لحاظ عاطفی یا جنسی و عدم تشخیص علت آن
- مشکل داشتن در عنوان دادن به احساسات مختلف
- مشکل داشتن در احساس کردن محبت و سایر راحتی های فیزیکی که یک شریط مشتاق به شما ارائه می دهد.
- نوسان داشتن بین ترس از گیر افتادن در رابطه و یا ترس از ویرانی
- نیاز شدید به کنترلگری؛ چه دیگران را کنترل کنید و چه خودتان و این بیانگر این است که نیاز شدید دارید که همه چیز بی عیب و نقص باشد.
- یا برعکس بالا؛ تمایل زیاد به هرج و مرج به دلیل نپذیرفتن مسؤولیت و به تعویق انداختن تعهد
- تمایل به بدون فکر و بر اساس احساسات لحظه ای عمل کردن و عدم توانایی ترمز گرفتن حتی با علم بر اینکه ممکن است عواقب منفی و ناگواری وجود داشته باشد.
- تمایل به ابراز خشم غیر قابل پیش بینی
چرا جدایی یا شکست عشقی دردناک است؟
ارتباط با دیگران زمینه ی زندگی یک فرد را تعیین می کنند. زمانی که شما رابطه ای را که برایتان از اهمیت بالایی برخوردار بوده از دست می دهید به مثابه ی از دست دادن قسمتی از وجودتان خواهد بود.اینکه پس از وقوع این مسئله هدف و مفهوم زندگی را از دست بدهید غیر طبیعی نیست. ممکن است احساس کنید بخش مهمی از وجودتان را از دست داده اید و شما مجددا همان فرد سابق نخواهید بود.اما هرقدر هم پذیرفتن این امر سخت و دردناک باشد می بایست از آن بخش از زندگی و وجودتان دست بکشید.
راهی برای کنار آمدن با رنج رها شدن و جدایی
حتما شما هم برای تان پیش آمده که در زندگی با درد و رنج زیادی مواجه می شوید و سختی زیادی را متحمل می گردید اما هر چه قدر می گذرد، نمی توانید با این استرس و ناراحتی حاصل از درد و رنج کنار بیایید. به نظر شما چگونه باید این کار را کرد؟ در این قسمت راهکار هایی را به شما ارائه می دهیم تا هر چه سریع تر بتوانید درد این دوران را برای خودتان کمتر کرده و با آن کنار بیایید.
برای خودتان وقت بگذارید
فراموش کردن یک پروسه است و مسئله ای نیست که نسبت به آن عجولانه عمل کنید. تحت هیچ شرایطی به قرار ملاقات گذاشتن با آدم های جدید و وارد رابطه جدید شدن فکر نکنید. قرار ملاقات های جدید بلافاصله بعد از جدایی تنها چسب زخمی ست برای درد عمیقی که احساس می کنید و درمان نیست.با رنج خود رو به رو شوید و صادقانه با آن کنار بیایید. البته که این پروسه عذاب آور است. زمان، انرژی و تلاش بسیاری می خواهد اما در نهایت ارزشمند خواهد بود زیرا شما قوی تر و بهتر از گذشته بازخواهید گشت.
احساسات ناشی از شکست عشقی را تجربه کنید
هیچ کس از تجربه ی رنج لذت نمی برد اما در حقیقت برای التیام یافتن باید به خودتان اجازه ی تجربه و ابراز احساسات تان را بدهید. اجتناب از احساسات و سرکوب کردن آنها به هر طریقی تنها مدت زمان بهبودیتان را به تعویق می اندازد. نسبت به درد، رنج و طرد شدنتان صادق باشید. هیچ شرمی از غمگین بودن نداشته باشید. ممکن است مدت طولانی از زندگی تان را با شریکتان سپری کرده باشید و در نتیجه ی جدایی قطعا احساسات زیادی را تجربه کنید. تنها زمانی می توانید از این شکست عشقی عبور کنید که صادقانه به احساسات خود توجه کنید.
در شکست عشقی شدید از متخصص کمک بگیرید
به ندرت پیش می آید که دو نفر همزمان و با هم فکری تصمیم به جدایی بگیرند. اغلب اوقات یکی از افراد به خاطر جدایی شوکه خواهد شد و در نتیجه آسیب روحی می بیند. از سرگذراندن احساستی همانند طرد شدن یا حتی خیانت بسیار سخت است. علی الخصوص اگر فردی به تنهایی بخواهد اینکار را انجام دهد.با دوستانتان درباره احساستان صحبت کنید اما مراقب باشید که با هر بار صحبت کردن درباره خاطرات و اتفاقات در احساسات خود غرق نشوید.
شریک سابقتان را از شبکه های اجتماعی تان حذف کنید
هیچ چیز مثل دنبال کردن شریک عاطفی سابق در شبکه های اجتماعی فرآیند التیام را به تعویق نمی اندازد. هر بار که پست جدیدی از او با لبخندی بر لب ببینید همانند نمک پاشیدن به زخمتان خواهد بود.تمام درد و رنجی که تحمل کردید از نو آغاز می شود پس او را از تمام اکانتها پاک کنید. با اینکه دنبال کردنش و چک کردن زندگیش می تواند وسوسه انگیز باشد اما تصمیم قطعی برای فراموشی و رها کردن همه چیز کمک بسیاری به بهبودی تان می کند. نتیجه ی بی خبر ماندن از وی آرامش و آسایشی ست که شما سزاوارش هستید.
از مکاتبه های احساسی بپرهیزید
هیچ چیز بدتر از تماس گرفتن و یا پیامک دادن زمانی که در اوج احساسات منفی هستید فرایند بهبودی شکست عشقی را طولانی تر نمی کند. زمانی که افراد احساساتی عمل می کنند حد و مرز خود را فراموش کرده و احتمال بسیار زیاد بعد از یک روز از تمام گفته هایشان پشیمان خواهند شد. به همین دلیل تمام اطلاعات تماس شریک عاطفی سابقتان من جمله شماره ی تلفن و حتی آدرس ایمیلش را پاک کنید. مکاتبه های احساسی هرگز آن طور که فکرش را می کنید پیش نخواهد رفت و روز آینده تنها خجالت زده و غمگین خواهید بود. در بدترین حالت شریک سابقتان ممکن است پیامک های شما را با افراد دیگری نیز به اشتراک بگذارد و این تنها به رنج شما خواهد افزود. تحت هر شرایطی از چنین مکاتباتی به طور کل صرف نظر کنید.
صادقانه رابطه تان را مرور کنید
دید بازتری به رابطه سابق خود داشته باشید. از ایده آل سازی شریک سابقتان و مرور خاطرات خوبتان دست بکشید. در حالی که مرور گذشته با دید غیر واقعی و بسیار مثبت کاملا عادی ست اما واقعیت ندارد. سعی کنید مرور صادقانه ای نسبت به رابطه تان داشته باشید. فهرستی از تمام رفتارهای وی که باعث عصبانیت تان می شد تهیه کنید. مطمئن باشید در انتهای فهرست به این نتیجه خواهید رسید که او آنقدر ها هم که فکر می کنید ایده آل نبوده است.
از خودتان مراقبت کنید
فقط به این دلیل که شریک شما رابطه را تمام کرده به این معنی نیست که شما ارزشمند یا دوست داشتنی نیستید. به جای فکر کردن به اشتباهاتتان به کارهایی که باعث می شود احساس بهتری داشته باشید فکر کنید. هر روز زمانی را برای محبت کردن به خودتان اختصاص دهید. وقت ماساژ بگیرید. کتاب خوب بخوانید. یک فنجان شکلات داغ بنوشید. حمام گرم و اختصاصی برای خودتان آماده کنید. هرچیزی که باعث آرامشتان می شود انجام دهید. الان زمان شماست اما این بدین معنا نیست که خود را در فست فود غرق و یا از شغلتان کناره گیری کنید. این کارها شاید به طور موقت حال شما را بهتر کند اما مسلما در دراز مدت شرایط را بدتر می کند.
خودتان را از نو کشف کنید
اگر هویتتان وابسته به رابطه ی سابقتان بود حالا زمانی ست که می توانید خود را دوباره کشف کنید. خودتان خارج از این رابطه چه کسی هستید.تصمیم عجولانه برای رفع احساس پوچی بدون آنکه بدانید در اصل چه کسی هستید اشتباه بزرگی ست. اغلب اوقات رابطه ها به دلیل تفاوت در اهداف و یا عدم سازگاری زوجین به شکست منجر می شوند. در نهایت رفتارهای عجولانه برای پر کردن جای خالی که احساس می کنید؛ باعث نمی شود احساس بهتری پیدا کنید و فقط یک راه حل موقتی ست.
افکار و عواطفتان را یادداشت کنید
گاهی اوقات نوشتن احساسات روی یک تکه کاغذ مفید است. در حقیقت ثبت افکارتان باعث پاکسازی ذهنتان می شود. پس یک دفترچه یادداشت بردارید و شروع به نوشتن کنید. می توانید یک نامه خطاب به شریک سابقتان بنویسد و در آن تمام افکار و احساساتتان را بیان کنید البته نامه ای که قرار نیست ارسالش کنید. نوشتن اینگونه نامه ها باعث آرامش شما می شود. سعی کنید آزادانه همه احساسات و افکار خود را در نامه بیان کنید.
دست از سرزنش کردن و عصبانیت بردارید
عصبانی ماندن و سرزنش کردن مداوم شریک سابقتان کار مفیدی نیست. این کار شما را از درون نابود خواهد کرد. به جای آن روی رهایی از این احساسات تمرکز کنید. به خودتان یادآوری کنید که بخشیدن به معنای فراموش کردن نیست بلکه به معنای اتمام وابستگی تان به فرد سابق است. زمانی که بر رنجش و خشم خود پافشاری کرده و یا شریک سابقتان را سرزنش می کنید این احساسات شما را به وی وابسته نگاه می دارد. این ارتباط احساسی هرچند منفی پروسه ی بهبود یافتنان را متوقف می کند. تمرکزتان را بر رهایی از خشم و عدم سرزنش شریکتان قرار دهید. نگاهتان را به تماشای آینده عادت بدهید و به آنچه که می خواهید تغییر بدهید فکر کنید.
دید مثبتی به وقایع داشته باشید
برخلاف تصور عموم مردم جدایی و شکست عشقی اتفاق بدی نیست بلکه اگر به معنای اتمام یک رابطه ی ناسالم است می تواند بسیار خوب هم باشد. پس به جای تمرکز کردن بر نکات منفی جدایی به نکاتی که می تواند مثبت باشد فکر کنید. برای مثال آیا تنهایی وقت آزاد بیشتری برای دنبال کردن اهدافتان دارید؟ آیا حالا که آزادترید می توانید به آن سفر رویایی که آرزویش را داشتید بروید؟ به نکاتی فکر کنید که باعث می شود قدردان این جدایی و اتمام رنج و غصه هایتان باشید. در نتیجه طلوعی دوباره در انتهای تاریکی خواهید یافت و تنهایی آنقدر ها هم که فکر می کنید دردناک نیست.
به یاد داشته باشید آدم های دیگری نیز وجود دارند
هرقدر هم که تصورش در حال حاضر برایتان دشوار باشد شما این شکست عشقی را فراموش و رابطه ی دیگری را تجربه خواهید کرد. می توانید با افراد جدید قرار ملاقات گذاشته و آشنا شوید. در این تله که شریک سابقتان نیمه ی گمشده ی شما بوده وپس از او قرار است تا آخر عمر تنها بمانید نیفتید. اینکه برای هر فرد تنها یک نیمه وجود دارد اشتباه است. قرار گذاشتن و روابط نتیجه ی انتخاب های شماست و افراد بسیاری وجود دارند که می توانید از میان آن ها رابطه جدیدی را شروع کنید. اگر مدام این مسئله را به خود یادآور شوید کمتر آسیب می بینید.
2 سال پیش