به گزارش سایت خبری ساعد نیوز، بعضی از افراد هستند که به خاطر ویژگی های شخصیتی یا تجربه های دوران کودکی کاراکتر قهرمان دارند و از این جهت در مسایل عاطفی نیز درگیر روابطی می شوند که طرف مقابل در نقش یک قربانی ظاهر شده و نیاز به کمک دارد. در این مسیر وابستگی هایی ایجاد می شود که به دو طرف رابطه آسیب می زند. ممکن است شما نیز احساس کنید یک نجات دهنده هستید و نمی توانید بین عشق و ترحم تفاوت قایل شوید و درگیر این نوع روابط شده اید. این مقاله را بخوانید تا به علت این نوع وابستگی، پیامدهایش و راه رهایی از آن پی ببرید.
کسانی که مدام درگیر روابط عاطفی با افرادی می شوند که نسبت به آنها احساس ترحم کرده و فکر می کنند که درمانده اند و نیاز به کمک دارند را می توان معتادان به نجات دیگران نامید. آنان ناخواسته وارد این روابط می شوند و مانند یک رابین هود همیشه کسانی را پیدا می کنند که سخت نیازمند کمک هستند. برخی از علل درگیر شدن با این نوع روابط عبارت است از:
- آنان با این کار می خواهند کارهای نیمه تمام و باقی مانده دوران کودکی خود را به اتمام برسانند.
- می خواهند به این وسیله نیاز برآورده نشده پسربچه درونشان را که روزی می خواست پدر یا مادر یا یکی از بستگانش را نجات دهد ارضا کنند.
- تلاش می کنند خودشان را نجات دهند؛ مثل وقتی که کودک بوده و احساس می کردند کسی باید نجاتشان بدهد.
- آنها در واقع می خواهند با نجات دادن دیگران احساس قوی بودن، مهم بودن و برتر بودن کنند.
- آنان دوست دارند با این کار بر دیگران مسلط شوند.
- معتادان به نجات دیگران هچنین احساس دوست نداشتنی بودن می کنند.
- افراد درمانده با شخصیت های ضعیف برایشان جذاب و شیرن به نظر می رسند مانند شهد و شیرینی برای زنبور عسل.
- در تمامی وابستگی های متقابل، قربانی و منجی هر دو به هم نیازمندند.
- مهمترین نکته اما این است که آنان عشق را با ترحم اشتباه گرفته اند.
این تست مخصوص شماست؟
آیا در رابطه ای هستید که بیشتر از آنکه دوست بدارید، دوست داشته می شوید؛ اما به خاطر صدمه نزدن به نامزدتان نمی خواهید ارتباط تان را قطع کنید؟
آیا تا به حال به خاطر نجات دادن کسی از مشکلاتش یا تغییر دادن مسیر زندگی اش، به ازدواج با او فکر کرده اید؟
اگر پاسخ شما به این سؤال ها مثبت است، بهتر است به این تست پاسخ دهید. ممکن است شما درگیر احساس گناهی باشید که می تواند زندگی تان را به باد دهد.
پشت نقاب عشق شما، چهره احساس گناه است؟
نگاهی به پاسخ های خود بیندارید. طبیعی است که جواب شما هم مثل بيشتر آدم های احساساتی، به یکی، دو سؤال مثبت باشد اما مراقب باشید. اگر به بیشتر از 4 سؤال جواب «بله» داده اید، احتمالا احساس گناه در زندگی احساسی شما حکمرانی می کند و نمی گذارد که عشق به زندگی تان وارد شود. حالا وقت آن است که یک بار دیگر جملات را بخوانید. شاید تاکنون، خودتان هم نمی دانسته اید که به چه دلیل در یک رابطه مانده اید و ارتباط شما با اطرافیان تان، براساس چه اصولی پیش می رود.
چند نصیحت دوستانه
یادتان نرود شما مسئول مشکلات دیگران نیستید. شما آنها را به وجود نیاورده اید و اگر عوامل دیگر مهیا نباشد، نمی توانید آنها را از بین ببرید.
ممکن است نامزد شما، از افسردگی یا مشکل روانی دیگری رنج ببرد. اگر می بینید که خودش در برطرف کردن مشکلاتی که دارد یا کنار آمدن با آنها ناتوان است، از او بخواهید که از یک متخصص کمک بگیرد.
درست است که بعد از ازدواج، شما هم در شادی ها و هم در مشکلات، همراه فرد مقابل تان خواهید بود؛ اما همراهی در مشکلات نباید دلیل اصلی شما برای ادامه دادن این رابطه باشد.
زندگی با فردی که از عهده حل مشکلاتش برنمی آید و برای ایستادن، به یک تکیه گاه احتیاج دارد، خیلی زود شما را خسته و دلزده می کند. بعد از مدت کوتاهی، شما تبدیل به فردی خواهید شد که هیچ وقت، انرژی ای برای خودش ندارد و هرچه در وجودش هست را برای دیگران خرج می کند.
ویژگی های فرد مقابل و دلایلتان برای ازدواج را بنویسید. حالا یک بار دیگر نوشته هایتان را مرور کنید. آیا واقعا پای عشق در میان است؟
اگر نامزد شما می گوید بدون شما نمی تواند زندگی اش را ادامه دهد، شما مقصر نیستید. کسی که درگیر یک احساس طبیعی و سالم است، به ارتباط عاطفی تنها به عنوان یکی از جنبه های زندگی نگاه می کند و در صورت از دست دادن این رابطه، دلایل دیگری را برای ادامه و بازسازی زندگی اش دست و پا می کند.
شکست عاطفی برای همه آدم ها دشوار است اما یک فرد سالم می تواند ناراحتی ها و دلتنگی هایش را مدیریت کند و بعد از مدتی عزاداری برای این رابطه از دست رفته، توان ساختن یک زندگی موفق و شاد را پیدا می کند.
فردی که به این شکل به شما ابراز علاقه می کند، عاشق شما نشده است، بلکه برای پرکردن خلا های احساسی اش، تا این حد به شما احساس وابستگی و نیاز می کند.
فردی که احساس خلاء روانی می کند، حتی با وجود یک فرشته نجات هم نمی تواند از این احساس نجات پیدا کند. احتمالا این شخص همیشه دلیلی برای ناراحتی و ناامیدی دارد و با حل یک مشکل، دلیل دیگری برای ابراز حس ناتوانی اش پیدا می کند.
مسیر عشق از این طرف است
شاید تاکنون نمی دانسته اید که احساس گناه شما دلیل اصلی عشق های شکست خورده تان است. اما حالا که می دانید چه احساسی زندگی عاطفی شما را اداره می کند، بهتر است کمی فرمان را بچرخانید و مسیر اصلی عشق را پیدا کنید. برای وارد شدن به این مسیر، می توانید از این 2 راهنما کمک بگیرید:
سهامدار عشق شوید
برای آنکه بتوانید همسرتان را از دل مشکلات بیرون بیاورید، نیازی به این همه فداکاری نیست. کافی است با تمام وجود عشق را احساس کنید و همسرتان را در این عشق شریک کنید. فقط در صورتی که این احساس حقیقی به رابطه شما وارد شده باشد، می توانید اطمینان و احترام را به ارتباط تان بیاورید. اگر این حس متقابل باشد، هرگز از فداکاری ها و تلاش هایی که برای خوشبختی شریک زندگی تان می کنید، خسته نخواهید شد زيرا مثل بازی پینگ پنگ، همانقدر که انرژی می گذارید، انرژی دریافت می کنید.
شاگرد همسرتان شوید
اگر گمان می کنید قبل و بعد از ورود به این زندگی تغییری نخواهید کرد، اشتباه می کنید. شما در تمام 24 ساعت از همسرتان خواهید آموخت و خیلی زود، زندگی شما و او آنقدر با هم آمیخته می شود که دیگر نمی توانید خود قدیمی تان را بشناسید. یادتان نرود اگر با یک فرد همیشه خسته زیر یک سقف زندگی کنید، دیر یا زود خستگی در زندگی شما هم پیدا می شود و اگر با فردی خودخواه و مغرور ازدواج کنید، دیگر شما هم آدم آرام همیشگی باقی نخواهید ماند.