به گزارش سایت خبری ساعد نیوز،شما هم حتماً تا به حال کودکانی را دیده اید که مدام داد می زنند، فحش می دهند و اشیاء دم دست خود را به هر طرف می اندازند یا به سر و صورت مادر خود مشت می زنند یا نوجوانانی که در خانه، مدرسه و محل زندگی خود مدام دعوا و زد و خورد راه می اندازند و دردسر می آفرینند.
در مطالعات صورت گرفته راجع به رفتار های ناهنجار، پرخاشگری رفتاری است که برای آسیب رساندن به شخصی دیگر طرح ریزی یا اجرا می شود. برخی از پژوهشگران پرخاشگری را در معنی وسیع کلمه، اما الزاماً آسیب بدنی نمی دانند و مواردی، چون فحاشی، شایعه پراکنی، تهمت زدن و دیگر اشکال هتک آبرو را نیز پرخاشگری می دانند.
حتی پرخاشگری ممکن است جهت درونی داشته باشد و به صورت خشم فروخفته تجلی کند؛ امری که به افسردگی منجر می شود.
انواع پرخاشگری
پرخاشگری وسیله ای
کودکی ممکن است از پرخاشگری به عنوان روشی برای جلب توجه دیگران استفاده کند. بیشتر پرخاشگری های اطفال خردسال از نوع وسیله ای و برای تصاحب شیء مورد علاقه است. آنان با اعمالی مانند هل دادن در تلاشند تا اسباب بازی دیگران را به چنگ آوردند و در کمتر مواردی است که به قصد آسیب دیگران و از روی عصبانیت اقدام نمایند.
پرخاشگری خصمانه
هر نوع رفتاری که هدفش آزار رساندن به کودک دیگری است و به قصد آسیب رساندن به او انجام شود.
میزان و سن شیوع انواع پرخاشگری
پرخاشگری در حقیقت یکی از نمودهای رشد اجتماعی است که در کودک به اشکال مختلف از قبیل خراب کردن، برداشتن اسباب بازی کودکان دیگر، جیغ و فریاد زدن، گریه کردن، زد و خورد کردن و ناسازگاری و اختلاف ظاهر می شود. عموما در پایان یک سالگی، حدود 46 درصد رفتارهای اولیه همسالان را رفتارهای پرخاشگرانه و متعارض تشکیل می دهد.
به طور کل سال های اولیه زندگی کودک مملو از پرخاشجویی بوده و بیشتر پرخاشگری ها از نوع وسیله ای است. در حالیکه پس از طی دوره پیش دبستانی به نوع خصمانه مبدل می شود و با رفتارهای ناپسندی هم چون یاوه گویی و تمسخر همراه می گردد. زمانی که کودکان دریابند کودک دیگری قصد آسیب رساندن به آنها را دارد، احتمالا برای تلافی به جای مضروب ساختن و خراب کردن اسباب بازی او، خود او را مستقیما مورد حمله قرار می دهند. به موازات رشد سنی کودک، نحوه بروز حالت پرخاشگری از حالت آشکار به صورت رمزی در می آید.
کودک سعی می کند با درونی ساختن خشم خویش، از برخورد های آسیب رساننده جسمانی و لحظه ای بکاهد و به تدریج با واکنش های غیرمستقیم، فرد را مورد شکنجه روانی قرار دهد. در سال های اولیه کودکی، ظهور خشم سریع بوده و به زودی از بین می رود اما در سنین بالاتر، کودک فرا می گیرد که رنجش و غم خویش را در درون محبوس ساخته و آنرا در مدت مدیدی با انجام اعمال منفی گرایانه به ظهور برساند.
ثبات پرخاشگری
آیا پرخاشگری دوران کودکی، در سال های بعد نیز ثابت می ماند و اثری پایدار در طول عمر دارد؟ این سوالی است که عده ای از پژوهشگران را به تکاپو انداخته است. در واقع ثبات پرخاشگری، همانند ثبات هوش است. همانطور که میزان هوش در کودکی می تواند حاکی از سطح رشد شناختی آینده باشد، آگاهی از وضعیت پرخاشجویی کودک نیز آینه نسبتا مناسبی برای مشاهده تخمین و ارزیابی رفتارهای آتی وی به حساب می آیند.
به احتمال زیاد کسانی که در سال های اولیه کودکی به شدت پرخاشجو هستند، در دوران جوانی و بزرگسالی نیز چنین خواهند بود. افرادی که در کودکی عاری از این ویژگی هستند، در دوران بزرگسالی کمتر پرخاشگر می باشند. تحقیقاتی که رفتار 600 نفر را در یک دوره 22 ساله از سن 8 تا 30 سالگی مورد مشاهده قرار داد، نشان می دهد کسانی که در 8 سالگی پرخاشگری بیشتری داشتند، هنوز پس از گذشت سه دهه از عمر خود نسبت به همسالان شان خشمگینانه تر عمل می کنند. به احتمال قوی از نظر محکومیت های کیفری، بدرفتاری با همسر و تخلفات رانندگی نیز در سطح نیز در سطح بالاتری قرار دارند.
تفاوت های جنسیتی در پرخاشگری
عموما پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. این تفاوت در بیشتر فرهنگ ها و تقریبا در همه سنین دیده می شود و از سال دوم زندگی این تفاوت ها آشکار می شود. بر اساس مطالعات انجام شده در مورد کودکان نوپای بین سنین 1 تا 3 سال، تفاوت های جنسیتی از لحاظ پرخاشگری بعد از 18 ماهگی ظاهر می شود و قبل از آن اثری از آن نیست. پسرها به خصوص هنگامی که به آنان جمله ای گفته می شود یا کسی مخل کارهایشان می شود، تلافی می کنند. در یک مطالعه مشاهده ای در مورد کودکان پیش از مدرسه، پسرها فقط اندکی بیش از دختران مورد حمله قرار گرفتند ولی دو برابر دخترها تلافی کردند.
گرچه رفتارهای پرخاشگرانه میان مردان و پسران شیوع بیشتری دارد اما بنابه گفته کارشناسان، زنان زودتر از مردان خشمگین می شوند. البته توجه به این نکته لازم است که زنان و دختران گرچه زودتر عصبانی می شوند اما در مقایسه با مردان کمتر به رفتارهای پرخاشگرانه اقدام می ورزند و در این جهت تحمل بیشتری از خود نشان می دهند.
به طور کلی رویکردهای اجتماعی بر این موضوع تاکید دارند که چگونه وضعیت های اجتماعی و محیطی به افراد می آموزند تا پرخاشگرانه رفتار کنند. در این رویکرد، پرخاشجویی و پرخاشگری به مثابه رفتارهایی اجتناب ناپذیر تلقی نمی شوند. بلکه به عنوان رفتارهای در نظر گرفته می شوند که بر اساس پاداش ها و تنبیهات مستقیمی که افراد به طور مستقیم تجریه می کنند و یا بر اساس پاداش ها و تنبیهاتی که الگوهای نقش افرادی که راهنمای عمل رفتار قرار می گیرند، به سبب رفتار پرخاشگرایانه شان دریافت می دارند، شکل می گیرد.
بر این اساس کودکان به مشاهده و تامل در رفتار الگوها و پیامدهای رفتار آنها می پردازند. اگر این پیامدها مثبت باشد، رفتار مذکور در وضعیت های مشابه از طرف کودک مورد تقلید قرار می گیرد. لذا به عنوان پدر و مادر لازم است نظارت و بازنگری مورد نیاز را بر نوع رفتارهای خود درخانواده اعمال کنید و در صورت نیاز برای جلوگیری از بروز مشکلات با مراجعه به روانشناس تغییرات لازم رفتاری را در خود و خانوادتان ایجاد کنید.