به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از روزنامه جوان، طبق دستورات و مفاهیم دینی زنان در زندگی خانوادگی هیچ مسئولیتی برای تأمین اقتصادی خانواده ندارند! یک زن از بدو تولد به عنوان دختر تا زمان ازدواج باید تحت حمایت پدرش قرار بگیرد و حتی اگر پدر نباشد این مسئولیت بر گردن جد پدری میافتد. بعد از ازدواج هم مرد مسئولیت نفقه زن را بر عهده دارد و باز هم زن در قبال تأمین معاش و هزینههای اقتصادی خانواده به هیچ عنوان مسئول نیست. در عوض این مسئولیت به عهده مرد گذاشته شده و مرد وظیفه دارد هزینههای زندگی خانواده را تأمین کند. از منظر روانشناختی این وظیفه تأمین معاش برای حفظ جایگاه و قدرت مرد در خانواده است، از سوی دیگر زنان با توجه به ظرافتهای روحی و روانی، قرار است منبع و مأخذ مهر و آرامش در خانه و خانواده باشند. بر این اساس اگر زن خودش محبت و عشق کافی از همسرش دریافت نکند و آرامش کافی نداشته باشد، نمیتواند این مهر و آرامش را به شوهر و فرزندانش انتقال دهد. در این میان شاهد شکلگیری چرخهای هستیم که خروج زن از خانه و تحمیل فشار تأمین مالی و اقتصادی خانواده به او میتواند فضای آرامش و اعتدال در خانواده را به هم بزند، البته این موضوع به معنی مخالفت با اشتغال و فعالیت اقتصادی زنان نیست بلکه در واقع پاسخ به این سؤال است که چرا اسلام وظیفه تأمین معاش و چرخاندن چرخهای اقتصاد خانواده را به عهده مردان گذاشته است و زنان در این زمینه هیچ مسئولیتی ندارند؟ در ادامه در گفتگو با فاطمه ریحانی، کارشناس امور بانوان و مدرس دانشگاه این موضوع را واکاوی کردهایم.
همانطور که میدانید در دنیای امروز اشتغال زنان یک مزیت به شمار میآید، اما در عمل میبینیم خانمهای شاغلی که قرار است خانواده را هم مدیریت کنند، با فشار مضاعفی مواجه میشوند، این در حالی است که نگاه اسلام نگاه کاملی است و مسئولیت تأمین معاش و هزینههای خانواده را بر عهده مرد گذاشته است. از نگاه شما دلیل این موضوع چیست و چرا اسلام مسئولیت تأمین تأمین معاش و مسائل اقتصادی خانواده را به عهده مردان گذاشته است؟
در اسلام در بحث حکم و فقه هیچ جا در هیچ شرایطی، بایدی برای تأمین هزینههای زندگی ازسوی زن به عنوان یک تکلیف وجود ندارد. این را از بسیاری شواهد قرآنی و روایی میتوانیم ثابت کنیم. علاوه بر این ما در روایات زیادی داریم اگر زنی مراعات بحث مدیریت اقتصادی همسرش را بکند یا کمکحالش باشد، خداوند برای این زن پاداش و اجر اخروی در نظر میگیرد، در صورتی که اگر این مسئله تکلیف بود، بایدهای تکلیفی مستوجب ثواب نیست! در هیچ کجا هیچ تکلیفی برای زن از نظر امرار اقتصادی خانواده در نظر گرفته نشده است. زن تا زمانی که ازدواج نکرده واجب النفقه پدر است و به محض ازدواج واجبالنفقه همسر میشود. وقتی دارای همسر و فرزند است، حتی اگر همسر از بین برود، باز فرزندانش واجبالنفقه جد پدری هستند. این مسئله همچنان ادامه پیدا میکند تا جایی که اگر هیچکس نباشد حکومت اسلامی وظیفه نفقه زن را باید به عهده بگیرد.
خب دلیل این ماجرا چیست؟
تمام حقوق و تکالیفی که اسلام چه برای زن و چه مرد در نظر گرفته، حتی با شرایط فیزیکی بدن افراد با این حقوق و تکالیف هماهنگ است. مردان قوای بدنی بیشتری دارند و نقش نانآوری به عهده آنهاست، از سوی دیگر آسیبهای اجتماعی که در مسیر امرار معاش برای زن وجود دارد، برای مرد وجود ندارد، همچنان که آسیبهای جسمی که در مسیر تأمین معاش برای زن وجود دارد برای مرد نیست. مرد وظیفه و تکلیف امر امرار معاش را بر عهده دارد، بنابراین حتی فیزیک و شاکله بدنی مردان هم متناسب با این وظیفه خلق شده است. در جامعهای که فرد ممکن است در مسیر تأمین معاش با هر کسی چالش پیدا کند، این مسئله برای زنان میتواند با آسیبهای فراوانی همراه باشد، بنابراین خداوند متعال به واسطه همین مسئله زن را از چنین تکلیفی معاف داشته است.
اما در جامعه امروز بسیاری از بانوان شاغل هستند. در واقع این زنان از منظر تأمین اقتصادی و کمکخرج خانوادهبودن هیچ تکلیف شرعی ندارند؟
در شرایط اقتصادی کنونی که یک زن هم ناگزیر است به کمک اقتصادی همسرش بیاید، این مسئله شایسته تجلیل و قابل احترام است، اما زنان ما گاهی دچار اشتباه میشوند! مابهازای اشتغال پولی وجود دارد که این پول ایجاد قدرت میکند و گاهی زن و مرد در یک مبادله قدرتی قرار میگیرند، بنابراین اینجا زنان در صحنه رقابت با همسران خودشان میافتند. مردان هم، چون میبینند زنان خودشان دوست دارند شاغل باشند و تبلیغات هم در نظام سرمایهداری به گونهای است که زن را از خانواده بیرون بکشد
- چراکه در نظام سرمایهداری برای تأمین بازار تولید و مصرف به حضور زنان نیاز است- بنابراین شاهد هستیم که بسیاری از اوقات، مردان هم از حضور زنان در بازار کار حمایت میکنند. از سوی دیگر ساختار لیبرالیستی برای اینکه بتواند این صحنه را برای زنان جذاب و دوستداشتنی جلوه دهد، از صنعت پروپاگاندا و تبلیغات بهره میگیرد و توانسته است تا حد زیادی این مسئله را جا بیندازد.
این اشتغال، درآمد و احساس قدرتی که در پی دارد و در نهایت پذیرش جامعه از اینکه زنان هم باید دوشادوش مردان کار کنند و درآمد داشته باشند، چه تبعاتی برای زن و خانواده دارد؟
ماحصل این درآمد میشود قدرت و اگر ما زنها توجه به این مسئله نداشته باشیم، خیلی راحت تکلیفی که اسلام با لحاظ تمام ابزارش به عهده مردان گذاشته است، بر دوش زنها میافتد!
و آیا زن توانایی مورد نیاز برای این تکلیف تحمیلشده را دارد؟
اسلام فیزیک مرد را در نظر گرفته، آسیبپذیری زن نسبت به مرد را در نظر گرفته و تأمین اقتصادی خانواده را به عهده مرد گذاشته است، در صورتی که اینجا زن آن ابزار اولیه برای حضور در بازار کار را ندارد! بنابراین وقتی وارد بازار کار میشود با آسیبهای زیادی مواجه میشود.
این آسیبها چیست؟
اولین آسیب به هویت فردی زن است. یکسری مشاغل اصولاً مردانه است و وقتی زنان ما وارد این مشاغل میشوند به مرور زنانگی یک خانم تحتالشعاع قرار میگیرد و نحوه بیان و حتی ظاهر این خانمها به شکلی مردانه میشود. آرامآرام این تعاملات روی ویژگیهای جسمانی زن هم تأثیر میگذارد. خداوند زن را منعطف آفریده و ابزارهایی را در اختیارش قرار داده است که بارانداز عاطفی خانواده زن باشد و اعضای خانواده مأمن امنشان برای پاسخ به عواطف مادر خانواده است. مادری که در این صحنه خسته تعاملات بیرون از خانه است، وقتی به خانواده برمیگردد، نمیتواند این نقشها را به خوبی ایفا کند. از سوی دیگر در مشاوره این موضوعات را زیاد میبینیم که زن و شوهر شاغل هستند و حتی در یک شغل فعالیت دارند و وقتی به منزل برمیگردند از خانم انتظار میرود کارهای ظریف داخل خانه را که متناسب با نقش وی است، انجام دهد، این در حالی است که زن و مرد هر دو خسته به خانه برگشتهاند! در چنین شرایطی مرد به خودش اجازه میدهد برای رفع خستگی استراحت کند، اما انگار از زن این توقع میرود که امورات خانه به عهده اوست، آن هم در شرایطی که از تعاملات بیرون از خانه خسته است! اینها روی اعصاب فرد و به مرور زمان روی طراوت و زنانگی فرد تأثیر میگذارد. نتیجهاش این میشود که زن گاهی نمیتواند نقش مادرانه خودش را در خانواده ایفا کند. اینجا درست شبیه مهرههای دومینو شاهد شکلگیری یک روند هستیم. این خلأ عاطفی که امروز در جامعه برای بچههای خودمان شاهد هستیم، ریشههایش به همین ماجرا بازمیگردد. شاید در سیستم زندگی قدیم این سطح از خلأ عاطفی را نداشتیم چراکه مادران قدیمی با وجود عدمسواد آکادمیک و اجتماعی به اندازه زنان امروز، جایگاه، پایگاه عاطفی و نقش عاطفی که میتوانستند ایفا کنند، نیاز به عواطف در خانواده را برطرف میکردند؛ همان سفره سادهای که با یک غذای ساده ولی گرم یک مادر برپا میشد، همه اعضای خانواده از این سفره علاوه بر نیاز جسمانی نیاز عاطفی خود را هم برداشت میکردند، بنابراین خداوند از آنجا که زنانگی را به عنوان یک نقش برای زن در نظر گرفته، به همین نسبت هم تکالیفی که مربوط به یک زن است، به هیچ عنوان تکلیف اقتصادی و امرار معاش نیست چراکه این کاری بسیار سخت است، به همین دلیل هم این تکلیف برای زنان قرار داده نشده است.
خانم ریحانی حالا اگر زن شاغل باشد و درآمدی داشته باشد، آیا موظف است این درآمد را در خانه و برای خانواده خرج کند یا درآمدش برای خودش است؟
طبق آیات قرآن اگر زن درآمدی هم دارد، حظ و بهره این درآمد برای خود زن است و میتواند و این اختیار را دارد که این درآمد را در خانواده مصرف کند یا مصرف نکند! در صورتی که همین مسئله برای مردان به عنوان یک تکلیف است و باید درآمدی را که دارد در خانواده و برای فرزندان خودش هزینه کند، بنابراین یک حساب بسیار دقیق و دو دوتا چهارتایی است که خداوند به تناسب نقشی که برای افراد در نظر گرفته، بنمایه، فیزیک، عواطف و روحیاتی را که برای هر کدام از این نقشها نیاز است در نظر گرفته است. حضور اقتصادی زنان و تکلیفکردن این مسئله که زنان هم باید در تأمین معاش نقش داشته باشند، اشتباهی است که ضرباهنگ بزرگ آن در جامعه اتفاق میافتد، به طوری که اصلاً پسران و مردان ما کمتر از قدیم احساس مسئولیت اقتصادی میکنند و این مسئله روی دوش زنان سوار شده است و آرامآرام این تکلیف از سوی جامعه بر دوش زنان گذاشته شده که شما هم باید تلاش کنید و آرامآرام این مسئله به تکلیفی برای زنان ایجاد تبدیل شده است، اما این را چه کسی ایجاد کرده است؟ خود زنان برای خودشان ایجاد کردهاند.
چگونه؟
در مرحله اول اشتغال آورد اقتصادی و در پی آن قدرتی برای زن ایجاد میکند. قدرت چیزی است که هر کسی دوست دارد داشته باشد و یک ابزار است، ولی در زمان طولانی متوجه آسیبهایش میشویم. اگر به مأخذ که آیات و روایات متصل به کلام خداوند است، برگردیم، میبینیم خداوند، چون خالق بشر است و به همه لوازم و اقتضائات بشر آگاه است، دقیقاً تمامی اینها را روی یکسری اصول و مبانی درستی بیان کرده است، اما متأسفانه هیچکس نمیتواند آنچه بشر خودش بر سر خودش میآورد را بر سرش بیاورد!
شکلگیری چرخهای معیوب در خانواده
ما امروز در جامعه شاهد آن هستیم که به خصوص نسل جوان و آقایان مسئولیتپذیریشان کاهش پیدا کرده است و حتی برای ازدواج به دنبال خانمی شاغل هستند که بخشی از هزینههای زندگی را تأمین کند و این فرایندی است که خود ما خانمها با ورود به بازار کار و فرایندی که ایجاد شده است، باعث شدهایم، مسئولیتپذیری آقایان در حوزههای اقتصادی کم شود که به تبع آن میتواند در حوزههای دیگر هم اتفاق بیفتد. این مسئله هم اتفاق افتاده، دقیقاً شبیه دومینو است که یک ضربه ناآگاهانه به مهره اول تمام مهرهها را جابهجا میکند. ما دقیقاً همین مسئله را در خانوادهها داریم. عواطف و محبت تا حد خیلی زیادی مقوله اکتسابی است. در خانواده این اکتساب عاطفی زن باید از طریق مرد رخ دهد و احساس قدرتی را که مرد به عنوان بنمایه و توان ادامه فعالیتهای زندگی نیاز دارد، داشته باشد، باید از تأییدات زن بگیرد، اما زنی که خسته است، زنی که نگاه میکند و میبیند دارد عین آن مرد تلاش میکند، به هیچ عنوان نمیتواند این کار را انجام دهد و مردش را تأیید کند! این درست شبیه گردونهای است که با این سرعت باید توان گردش داشته باشد. هر قدر آن خستگی باعث شود تأییدی که نسبت به مرد نیاز است اتفاق نیفتد، در عوض ابراز عاطفهای که باید از سوی آقا صورت بگیرد هم اتفاق نمیافتد. وقتی این دو خودشان خلأ عاطفی داشته باشند، به هیچ عنوان نمیتوانند خلأ عاطفی فرزندانشان را تأمین کنند! به هیچ عنوان نمیتوانیم بگوییم مادری که خودش نیاز دارد و به لحاظ عاطفی گرسنه است، نسبت به فرزندانش عواطف درستی داشته باشد. این فرد به مرور زمان تبدیل به فردی افسرده میشود که نمیتواند تکلیف و نقشش را در تأمین عواطف خانواده تأمین کند. ما تأثیر این موضوع را روی بچهها هم میبینیم، مشاهده میکنیم بچههایی را تربیت میکنیم که توقع تأمین معاششان به مراتب از بچههای قدیم بیشتر است. پدر و مادر هم به جای اینکه تأمین نیازهای اصلی بچهها به عاطفه و محبت را داشته باشند، فرونشاندن احساس عذاب وجدانشان را با تأمین اقتصادی بچهها انجام میدهند، همین باعث میشود بچهها روزبهروز مطالباتشان بیشتر شود. ما در صحنه واقعی جامعه با این جوانان سروکار داریم؛ جوانانی که بیشتر در حال مطالبه هستند و کمتر احساس مسئولیت میکنند! در حالی که باید مسئولیتهای خودشان را در قبال جامعه و خانواده انجام دهند! این فرایند به خاطر این است که خانوادهها نیازهای بچهها و اعضای خانواده را به درستی تأمین نکردهاند.