مسئله بخت و بخت گشایی در گذشته و ازدواج هر چهه زودتر برای جوانان بسیار مطرح بوده و بواسطه آن مکانهایی در ایران که قدرت بخت گشایی داشتند ! بر سر زبانها افتاد . هر چه جامعه سنتی تر باشد، این مسئله برایش اهمیت بیشتری پیدا می کند. نگرانی خانواده ها از دیر شدن ازدواج جوانان گاهی باعث میشد به هر روشی روی بیاورند تا موانع ازدواج را برطرف کنند. به باور آنها گاهی عواملی باعث میشد «بخت» افراد بسته شود و با دعا و انجام اعمال خاص سعی می کردند بخت را بگشایند. منظورشان از بخت هم همان ازدواج کردن بود.
بخت گشایی در ایران
بحث بخت گشایی در باور ایرانیان بحث گسترده ای دارد. ابعادش در هر منطقه متفاوت است و یک سری اصول کلی دارد. به این معنی که معتقد بودند بعضی زیارتگاه ها و مکان ها به طور کلی برای بخت گشایی مناسب هستند امّا در کنار این مکان های کلی، گاهی در یک شهر چند نقطه شاخص هم به همین منظور معروف می شدند. خلاصه که این مسئله به اندازه ای در فرهنگ ایرانیان ریشه ای است و ابعاد مختلف دارد که بعضی پژوهشگران فولکلور به صورت تخصصی به مطالعه آن می پردازند تا ریشه های این باور را پیدا کنند. پیش از این از مکان هایی که به باور مردم داستان های عجیبی درباره آنها وجود دارد، گفتیم. در این متن می خواهیم از مکان هایی بگوییم که به باور مردم بخت گشا بودند و حضور فرد در آن مکان و گاهی انجام بعضی اعمال، باعث گشوده شدن بختش میشد. فارغ از اینکه این مسئله چقدر صحیح است و واکاوی این باور، در اینجا قصدمان معرفی مکان هاست که امروزه جاذبه محسوب می شوند و در کنار اطلاعات تاریخی و تکمیلی آن ها، دانستن از باور مردم درباره آن جاذبه، باعث کامل تر شدن اطلاعاتمان می شود. بنابراین در زیر به معرفی تعدادی از این مکان ها می پردازیم. از طرفی، این اطلاعات ما را با فرهنگ مردم مناطق مختلف ایران آشناتر می کند.
مناره سر برنجی یا چهل دختران اصفهان
مناره سر برنجی یکی از 5 مناره قدیمی می باشد که قدمت آن به دوران سلجوقیان نسبت داده شده است. برخی از مردم معتقدند انجام این اعمال در مناره سر برنجی سبب باز شدن بخت دختران می گردد. آن ها ابتدا باید به بالای مناره رفته، روی پله اّم گردویی قرار دهند و شعرهایی مخصوص بخوانند. سپس هنگام پایین آمدن از مناره، گردو را بشکنند تا بختشان باز گردد.
توپ مروارید تهران
توپ مروارید، نام توپی است که در میدان ارگ، جلوی کاخ گلستان و جلوی نقاره خانه قدیمی قرار دارد. مردم به اندازه ای برای این توپ توانایی و قدرت قائل اند که معروف بود خودش از بوشهر تا تهران آمده است! یکی از توانایی های فراوان توپ مروارید، باز کردن بخت می باشد. دخترها باید برای باز شدن بختشان، از زیر آن عبور می کردند.
خاتون قیامت شیراز
در شهر شيراز، در نزديکى محلى به نام دروازهٔ قصابخانه، قسمتى از بناى نيمه ويران به نام «آبش خاتون» وجود دارد که روزگارى بناى مجلل و زيبا بوده است. اکنون از آن بناى مجلل، نيمه ويرانه اى به جاى مانده است که کتيبه هاى معرق آن به دورهٔ صفويه تعلق دارد. اين بنا در سال ۱۳۱۰ در فهرست آثار ملى ايران ثبت شده است. معروف است دخترها برای باز شدن بختشان، دور هاون سنگی درون این بنا ( که به آن جوغن نیز گفته می شود) می چرخیدند.
شیر سنگی همدان
مجسمه شیر سنگی در همدان که به آن سنگ شیر نیز می گویند، یکی از دیدنی های همدان است که از دوره ی فرمانروایی پادشاهان باستانی در پایتخت فرهنگ و تمدن ایران به یادگار مانده است. مجسمه شیرسنگی در همدان قدمتی بیش از 2000 سال دارد. مجسمه های شیرسنگی همدان به دستور اسکندر به مناسبت یادبود سردار معروفش هنایشیون در دو طرف مقبره او ساخته شده بود. این مجسمه در حاضر در جنوب شهر همدان و در کنار جاده قدیم همدان ملایر واقع شده است. شیر سنگی یکی از مشهورترین جاذبه های شهر همدان می باشد. به اعتقاد مردم، اگر روی آن روغن ریخته شود، سبب بازگشایی بخت آن فرد می گردد.
حمام شیخ بهایی اصفهان
معروف است که شیخ بهایی، این حمام را به گونه ای طراحی کرده که تنها با روشن کردن یک شمع گرم می گردد. طبق باور مردم، این حمام موجب باز شدن بخت افراد نیز می شود. ببه این صورت که فرد باید شب چهارشنبه به حمام آمده و با جام چهل کلید بر روی سرش آب بریزد. همانطور که در بعضی مطالب مرتبط با این موضوع توضیح داده ایم، مناطق مهم در نظر مردم ایران به مکان های مقدسی تبدیل می شدند که مردم برای گرفتن حاجت به آنها مراجعه می کردند یا کارهایی انجام می دادند. در واقع بخت گشایی هم زیر مجموعه همان برآوردگی حاجت قرار می گیرد زیرا که تعدادی، حاجتشان ازدواج کردن بود و برای رسیدن به خواسته شان حاضر به انجام اعمال و کارهای مختلفی بودند که از نسل های پیش از خود می شنیدند. امّا بعضی مکان ها هم به صورت ویژه به عنوان مکانی برای باز شدن بخت معروف میشد و رفت و آمد به آن به این منظرو متداول میشد.
آداب و رسوم بخت گشایی در تهران قدیم
در فاصله ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۵ میلادی میزان تولید علم بشر برابر با تمامی علم و آگاهی انسان از ابتدای خلقت تا ۱۹۷۵ بوده و امروز هر پنج سال علم بشر دو برابر می شود و در آینده نزدیک هر دو سال این اتفاق خواهد افتاد.تهرانی ها هم از این چالش فکری مصون نماندند و با گذشت فقط چندین دهه حال که به اعتقادات و تفکرات نیاکان خود که تا همین نزدیکی ها حاکم بر جامعه بود بر می خورند، اعجاب خویش را از آن رفتارها و باورها به نمایش می گذارند. یکی از اعتقادات تهرانیان قدیم، در بخت گشایی دختر، این بود که وقتی پنبه زنی را به خانه می آوردند، و مشغول کار می شد، پس از مدتی که کار می کرد، با تمهیدی از او می خواستند که دست از کار بکشد و برای صرف چای به داخل خانه آید، در این زمان به سرعت دختر دم بخت را می آوردند و به طوری که پنبه زن نبیند، دختر را از میان کمان پنبه زنی عبورش می دادند و اعتقاد داشتند که به زودی زه کمان هنگام کار پنبه زن پاره می شود و به این ترتیب بخت دخترشان هم باز می گردد.
یا عقیده دیگر این که هرگاه قرار بود، قصابی برای کشتن گوسفند نذری به خانه همسایه رود، مادر دختر چادر دخترش را برداشته، نزد قصاب می رفت و از او خواهش می کرد که پس از سر بریدن گوسفند، چادر دختر را از توی روده آن عبور دهد. با این امید که وقتی دختر چادر را سر کرد، به زودی بختش باز شود. البته دستمزد قصاب هم در این ماموریت جدا از پول یک کله قند با ارزش بوده است. کارهای زیادی در این زمینه انجام می شد که شرح مفصل همه آنها مدت ها زمان می خواهد که امکانش نیست، اما به قدر اشاره شنیدن آن ها خالی از لطف نیست. بنابراین فهرست وار اعتقادات تهرانی ها را در بخت گشایی دخترشان برمی شماریم:
- سرکتاب باز کردن، مادر دختر بی خبر از او نزد رمال و دعانویس می رفت و از وی می خواست برای گشودن بخت دخترش یک سرکتاب باز کند.
- تکان دادن سفره عقد بر سر دختر.
- بردن دختر به حمام یهودی ها و داخل کردن وی در خزینه و پس از خروج از آن حمام دوباره بردن به حمام مسلمانان و شستن او از نجاست حمام یهودی.
- گذراندن چادر نماز دختر از روده گوسفند که شرحش گذشت.
- پیراهن مراد: تهیه پیراهن مراد از این قرار بود که روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان که روز قتل ابن ملجم است، زن ها آرایش می کردند و به مسجد می رفتند (تهرانی ها بیشترشان در مسجد شاه تجمع می کردند) و با پارچه هایی که از قبل تهیه کرده بودند، در بین دو نماز پیراهن مراد را می دوختند و معتقد بودند که با پوشیدن این پیراهن کلیه حاجات آن ها (از جمله بخت گشایی دخترشان) برآورده خواهد شد. اگر کسی این پیراهن را که با پول گدایی دوخته می شد، می پوشید تا سال دیگر حاجت و مرادش برآورده می شد. داستان از این قرار بود که دختران دم بخت از روز اول ماه رمضان دور کوچه و محله ها به راه می افتادند و از مردم گدایی می کردند و شب بیست وهفتم از صبح زود، چرخ خیاطی ها را به مسجد سپهسالار می بردند و با پارچه سفیدی که از آن پول می خریدند بین دو نماز ظهر و مغرب مشغول دوختن پیراهن می شدند و بعد از آن زمان، پیراهن مراد را می پوشیدند.
- پلوی عروسی: پیر دخترها، قیمه پلوی می پختند و ته مانده پلوی عروسی را با آن قاطی می کردند و به فقرا می دادند که بختشان باز شود.
- حنای سر عروس: از حنای سر عروس به قدر یک فندق برمی داشتند و با رنگ و حنا قاطی می کردند و سر دختر خانه مانده می بستند. مادران از حنای سر عروس در مراسم حنابندان، به اندازه ای کوچک برمی داشتند و با نیت آنکه دختران شان عروس شوند بر سر آنها می مالیدند.
- وارونه سر کردن چادر نماز.
- سبزه گره زدن که کمابیش امروزه انجام می شود. گره زدن سبزه در روز سیزدهم فروردین از جمله رسومی بود که تمام دختران دم بخت به آن پایبند بودند که حتی امروز نیز دیده می شود. دختران در این روز دو ساقه سبز را به هم هفت گره می زدند و نیت و حاجت شان را بیان می کردند. در هنگام گره زدن نیز دختران دلهره داشتند که مبادا گره پاره شود که در صورت پاره شدن، حاجت شان روا نمی شد.
- گدایی کردن.
- توسل به اماکن مقدس مسیحی
- نذری مولودی. مادران تهرانی نذر می کردند که اگر دخترشان تا سال دیگر شوهر کرد، در ماه ربیع الاول که ماه جشن، سرور، ضیافت و عروسی هاست، جشنی به نام مولودی برای خشنودی حضرت زهرا(س) برپا کنند.
- باز کردن قفل: دختر و پیرزنی از خویشان قفلی را می بستند و سه، چهار راه دورتر از خانه اش رفته پیرزن از مردی که اسمش محمد یا علی بود، می خواست با کلید قفل را باز کند.
- آب هفت گری: آبی که مادر دختر یا کس دیگر از هفت دکان که نام شغل شان به «گری» پایان می یافت، می گرفت (آهنگری، سفیدگری، زرگری، شیشه گری، مسگری، ریخته گری و دواتگری) این آب ها را در شیشه ای جمع می کرد و روز جمعه پس از غسل و دو رکعت نماز واجب آب را با جام باطل سحر بر سرش می ریخت.
- بیرون کردن دختر از خانه.
- توسل به منار: در پای منار دختر خانه مانده شمع روشن می کرد.
- توسل به توپ مروارید: استمداد از توپ مروارید برای مردادخواهی، ماجرای معروفی است که خود به تنهایی فضایی را برای حکایت می طلبد. فقط اشاره شود که غیر از بست نشینی متهمین در مجاورت توپ مروارید برای فرار از کیفر سیاسی و جرایم عمومی و موارد دیگر در دوران قاجاریه یکی دیگر از کارکرد اعتقادی توپ مروارید، در میان تهرانیان توسل دختران بدان بود تا با دخیل بستن به آن و عبور از زیر لوله توپ بختشان گشوده شود.توپ مروارید، توپ مفرغ بزرگی روی دو چرخ بر بالای سکویی در میدان توپخانه (سپه سابق) قرار داشت که دختران جهت بخت گشایی از زیر لوله توپ رد می شدند یا رویش سر می خوردند و برخی نیز در کنارش دخیل می بستند و اشعاری را زمزمه می کردند. توپ مروارید ماجراهای دیگری را نیز به خود اختصاص داده بوده که عده ای آن را منتسب به غنایم جنگی نادرشاه می دانستند که از هند به شیراز و سپس به تهران نقل مکان کرده. برخی نیز معتقد بودند این توپ، توپی است که در دوره صفویه، شاهان صفوی از پرتقالی ها غرامت گرفته اند، اما تاریخ ساخت آن توپ که رویش حک شده بود، زمان پادشاهی فتحعلی شاه قاجار را نشان می دهد.
- یکی دیگر از رسم های تهرانی ها در بخت گشایی دختران و حاجت روایی، گرداندن دختر خانه مانده به گرد حوضچه پساب دباغخانه بود. این رسم تا دوران پهلوی هم که دباغخانه های تهران از داخل شهر خارج شده بود و به جایه رزم آرا (فدائیان اسلام) حوالی فرح آباد منتقل گردیده بود اعمال می شد.