ساعدنیوز
ساعدنیوز

مادر و دختری که شوهرشان مشترک بود!

  یکشنبه، 26 شهریور 1402 ID  کد خبر 356481
مادر و دختری که شوهرشان مشترک بود!
ساعد نیوز: روزهای سیاه زندگی من از آن جا شروع شد که در اتاق دخترم قرص های ضد بارداری پیدا کردم...

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز، پس از مرگ همسرم مجبور شدم دنبال کار بگردم ،پس از چند هفته دوندگی و سپردن به دوستان و فامیل در یک شرکت خصوصی کار پیدا کردم، من همیشه زن خانه بودم و حالا خیلی برام سخت بود که بیرون از خانه و در یک محیط رسمی کار کنم اما ناچار بودم.
خیلی زود ازدواج کردم و یک سال بعد خدا نینا دخترم را به من هدیه داد ،وقتی نینا بزرگ تر شد اختلاف سنی کم ما با توجه به ظاهرمون خیلی جلب توجه می کرد .زندگی خوش و خرمی داشتیم تا اینکه همسرم در اثر حادثه ای که در محل کار رخ داد فوت شد و زندگی روی سیاه ش را به ما نشان داد .

نینا دانشگاه قبول شده بود اما غم بزرگ از دست دادن پدرش کاری کرد که قید درس را بزند ،شرایط زندگی ما روز به روز سخت تر شد و پولی که از بیمه گرفته بودیم هم طی دو سه سال صرف رهن خانه و هزینه های من و دانشگاه نینا شد .

پنج سال از فوت همسرم می گذشت و من یک سالی بود که در یک شرکت خصوصی کار پیدا کرده بودم و بیشتر وقتم را در محل کارم می گذارندم .

با اینکه حقوق چندانی نمی گرفتم اما به هر شکلی بود هزینه ها و مخارج را مدیریت می کردم و گاها از همکاران هم پول دستی و قرض می گرفتم و همین قرض گرفتن ها باعث نزدیک شدن من و بهرام شد .

بهرام همکار من بود ،چهار سال از من کوچیک تر و مجرد بود و هیچ وقت به درخواست های من بابت کمک مالی نه نمی گفت .در طول مدتی که همکارش بودم حتی یک لحظه هم فکر نمی کردم که نسبت به من حسی داشته باشد تا اینکه یک روز ظهر با کیک تولد و گل و کادو من رو غافلگیر کرد و همین باعث شد تا من رو با ماشینش به خونه ام برسونه .

دو سه ماه به همین منوال می گذشت و ما گهگداری همدیگه رو در خارج از شرکت می دیدیم تا اینکه به من پیشنهاد ازدواج موقت داد ،راستش بخاطر وجود نینا نمی خواستم و نمی تونستم بپذیرم اما آنقدر اصرارهای بهرام ادامه داشت که مجیور شدم بپذیرم .

دو دوره سه ماهه صیغه کردیم و من موضوع را از نینا پنهان کرده بودم ،بیشتر من منزل بهرام می رفتم و خیلی کم پیش می اومد که اون بیاد خونه ما اما در همین به ندرت آمدن ها با اینکه تمام جوانب را سنجیده بودم متاسفانه موضوع لو رفت و نینا متوجه همه چیز شد .

یک ماهی با ناراحتی و جر و بحث گذشت اما به یک باره متوجه تغییر رفتار دخترم شد و اینکه از من خواست که بهرام را رسماً وارد زندگی دو نفره امان کنیم ،من متاسفانه آن زمان این تغییر ناگهانی را جدی نگرفتم و بهرام وارد زندگی ما شد و حالا بیشتر اوقات مان را سه نفره می گذراندیم .

بهرام مرد خوش مشرب و شوخی بود و خیلی زود فضای خونه پر از صمیمیت و دوستی شد ،رابطه ی خوبی با نینا داشت و همه چیز خوب و رویایی پیش می رفت .

راستش من هیچ وقت به ذهنم خطور نمی کرد که چه فاجعه ای در انتظار من است و چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است که از آن بی خبرم .

روزهای سیاه زندگی من از آن جا شروع شد که در اتاق دخترم قرص های ضد بارداری پیدا کردم ،دنیا جلوی چشمام تیره و تار شد ،یک بسته قرص که تعداد قابل توجهی از اون استفاده شده بود .

اول تصمیم گرفتم موضوع را مطرح کنم اما به یک باره نظرم عوض شد و با خودم گفتم شاید نینا از گفتن واقعیت خودداری کند و این بود که تصمیم گرفتم مدتی رفتارهای نینا را تحت نظر بگیرم در همین حال و احوال یک روز به صورت کاملا اتفاقی گوشی تلفن همراه بهرام دست من افتاد و از سر کنجکاوی شروع کردم به گشتن میان چت ها ! وای خدای من باور کردنی نبود ! نمی تونستم اون چیزی را که می دیدم و می خوندم باور کنم ،چت های بهرام و نینا دنیا را جلوی چشمام تیره و تار کرد.من با مردی زندگی می کردم که همزمان همسر من و دخترم بود و نمی دونستم که چه طوری این فاجعه را هضم کنم.

فکرهای خطرناکی به ذهنم خطور می کرد که حتی خودم هم از آنها می ترسیدم اما نفس کشیدن برایم سخت شده بود به همین خاطر ساک لباس هایم را جمع کردم و برای همیشه و بدون اطلاع از خانه بیرون زدم و الان یک سال است از این ماجرا می گذرد و بهرام و دخترم فهمیدند که من از تمام ماجرا مطلع شده ام بهرام برای همیشه رفت و من هم دیگر علاقه ای به برگشتن به آن خانه و دیدن دخترم را ندارم و اکنون در یک مسافرخانه زندگی می کنم و نمی دانم آخر و عاقبت زندگی ام چه خواهد شد .


  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
الهام حمیدی: ما مستاجریم برعکس ستاره‌های کاخ‌نشین آن سوی آب‌ها، ما در حسرت یک خانه‌ایم که مال خودمان باشد! (322 نظر) مریم امیرجلالی: داماد و دخترم توی کانادا هر دوتاشون کارمند بانک هستند و تا 5 کار می‌کنند که بعدش نای حرکت ندارند؛ ایران همه چیز سر جای خودشه کارمندا تا 2 کار می‌کنند+ویدیو (248 نظر) داریوش ارجمند: روزی که تندیس حاج قاسم را بوسیدم به من گفتند بت پرست! گفتم هستم 100 بار دیگر هم می بوسم+فیلم (161 نظر) سیدجواد هاشمی: آقای پزشکیان باسوادترین رئیس‌جمهور ایران بوده اما آیا باید ایشون رئیس‌جمهور بشه؟؛ چرا منو فقط به چشم شهید سینمای ایران می‌بینید+ویدیو (160 نظر) پاسخ جالب رهبر معظم انقلاب به سوال چالشی: آیا شرکت در عروسی که در آن رقصیدن وجود دارد، اشکال شرعی دارد؟ (145 نظر) نگاهی به میز عزای ساده و بدون تجملات مراسم ترحیم آیت الله هاشمی رفسنجانی/ تزئین زیبا و اصیل با گل، خرما و شمع+عکس (144 نظر) دبیر زبان انگلیسی رهبر معظم انقلاب: هفته‌ایی 2 روز به رهبری درس میدادم؛ ایشان منظم و دقیق با خطی زیبا تمرین‌هایشان را انجام می‌دادند+عکس (142 نظر) مقام معظم رهبری: ما در خانه یک فرش دستبافت داریم که آن هم جزو جهیزیه‌ خانمم بوده که نخ‌نما شده ولی چون یادگاری است نگه داشتیم؛ والاّ همه‌ خانه‌ ما موکت هست (133 نظر) نگاهی به سینی های تزئین شده خرما و حلوای هنرمندان پیشکسوت ایرانی روی میزهای عزای شیک و زیبایشان/روحشان شاد و یادشان گرامی+عکس (115 نظر) خلاقیت خنده دار اوستا بنا برای طراحی و ساخت خانه 2 طبقه حماسه ساز شد+عکس/ هنر نزد ایرانیان است و بس😂 (113 نظر) خلاقیت خنده دار اوستا سیم کش برای طراحی پریز در توالت حماسه آفرید+عکس/ هنر نزد ایرانیان است وبس (104 نظر) خلاقیت خنده دار پدران ایرانی برای ثبت نام دخترشان در ثبت احوال حماسه آفرید/ هنر نزد ایرانیان است و بس+عکس (96 نظر) مهرانه مهین ترابی: شاید خلاف مسیر زندگی باشم ولی از اینکه مادر نیستم خوشحالم+ویدئو (90 نظر) کیک تولد خاص و چند بعدی فاطمه دانش پژوه برای تولد سید احمد خمینی با طرح مورد علاقه اش / مبارکا باشه+عکس (83 نظر) رضا گلزار: هنوزم کسی باور نمیکنه من ازدواج کرده باشم/ دستپخت آیسان محشره برای همین فست فود خیلی کم میخورم+فیلم (81 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز