مایکل فرِین (انگلیسی: Michael Frayn؛ زادهٔ 8 سپتامبر 1933) نمایشنامهنویس، رماننویس، فیلمنامهنویس، روزنامهنگار و نمایشنامهنویس اهل بریتانیا است که برندهٔ جوایزی همچون جایزه لارنس الیویه و جایزه امی شدهاست. از آثارش نمایشنامههای کپنهاگ و دموکراسی و نیز نمایش لودهبازی سکوت! (که فرمان ساکت شدن عوامل صحنه پیش از آغاز اجرا است) را میتوان نام برد. نمایشنامههای «دموکراسی»، «کپنهاگ»، «عطسه» و «سالهای خرها» از شاخصترین آثار نمایشی وی هستند که برخی از آنها برنده جوایز وایتبرد، تونی، حلقه منتقدان تئاتر لندن و نیویورک شده است. رمانهای «مردان حلبی»، «جاسوسها» و «مترجم روسی» از آثار داستانی فرین است که برای «مردان حلبی» جایزه سامراست موام و برای «جاسوسها» جایزه وایتبرد برای بهترین رمان سال 2002 و جایزه کشورهای مشترکالمنافع را دریافت کرد.
کتاب جاسوس ها، رمانی نوشته ی مایکل فرین است که نخستین بار در سال 2002 منتشر شد. استشمام رایحه ای باعث می شود که استیون ویتلی به خاطره ای محو اما تشویش آور از تابستانی در دوران کودکی خود در لندن جنگ زده بازگردد. همزمان با این که استیون تلاش می کند تا تکه های خاطرات چندپاره اش را در کنار هم قرار دهد، مخاطب به خیابانی آرام در حومه ی شهر برده می شود که در آن، دو پسر با نام های کیت و استیون، به شیوه ی خود درگیر دنیای جنگ شده اند: جاسوسی از همسایه ها، تحت نظر داشتن رفت و آمدهایشان، و کنجکاوی درباره ی اسرار آن ها. اما وقتی کیت، چند کلمه ی شوکه کننده را به زبان می آورد، جاسوسبازیِ این دو پسر، مسیر بسیار متفاوتی به خود می گیرد. در رمان جاسوس ها، کودکی و معصومیت، پنهان کاری، دروغ و خشونت سرکوب شده همگی با نثر قدرتمند و تأثیرگذار مایکل فرین به مخاطب القا می شوند. داستانی مسحورکننده از معصومیت و گناه. استفن کودکی آلمانی است که زمان جنگ جهانی دوم، همراه خانوادهاش به انگلیس مهاجرت میکند. اصالت آلمانی آنها یک راز است که کسی از آن باخبر نیست، البته اگر کیث، دوست جدید استفن را از این قاعده مستثنی کنیم. این دو پسر بچه که به دلایل مختلف دوست دیگری در محله ندارند، خیلی زود با هم صمیمی میشوند. مدرسه، بازی، ورزش و درس خواندن کم کم به فعالیتی دونفره برای آنها تبدیل میشود و شاید به همین دلیل کیث تصمیم میگیرد بزرگترین رازی را که کشف کرده با استفن در میان بگذارد: «مادر من جاسوس آلمانهاست». این جمله چهار کلمهای، ماجرای باورنکردنی کتاب جاسوسها (Spies) از مایکل فرین را رقم میزند، داستانی شوکهکننده که شما را تا آخرین صفحات دنبال خودش میکشاند. اسفتن تصمیم میگیرد کیث را در کشف راز مادرش و اثبات جاسوس بودن او کمک کند. آنها هر روز مادر کیث را تعقیب میکنند، کارهایش را زیر نظر میگیرند و به حرفهای همسایهها درباره او به دقت گوش میکنند. زمانی که این دو پسر بچه باور میکنند تمام دلایل لازم برای اثبات گناهکاری او را در اختیار دارند، ناگهان با واقعیت ماجرا مواجه میشوند. بازی کودکانه آنها بعد از اتفاقی پیشبینینشده با زندگی گناهآلود و پنهانکارانه بزرگترها گره میخورد. پیوندهای دوستی، ازدواج، خانواده و حتی سیاست همه معنی دیگری پیدا میکنند و استفن کم سن و سال را با هضم آنچه که کشف کرده تنها میگذارند...
- نامزد جایزه بوکر در سال 2002
- برنده جایزه وایت برد برای بهترین رمان 2002
- برنده جایزه Bollinger Everyman Wodehouse برای داستانهای کمیک (2002)
- برنده جایزه نویسندگان مشترکالمنافع برای بهترین کتاب در جنوب آسیا و اروپا (2003)
- کتاب پرفروش بینالمللی
ترکیبی شگفتانگیز از احساسات و خرد عمیق انسانی! (The Baltimore Sun)
استاد داستانهای رازآلود بار دیگر ما را با مهارتش در فریب دادن ذهن غافلگیر میکند. (نیویورکتایمز)
این کتاب هرگونه شکی را درباره جایگاه مایکل فرین در ادبیات برطرف میکند. (The Boston Globe)
ما کارها و پروژههای بسیاری در دست داشتیم و در تمام آنها هم کیث رهبر بود و من دنبالهرو. حالا که فکرش را میکنم میبینم کیث اولین نفر از آدمهای مقتدری بود که من در طول زندگیام حواریشان شده بودم. بهواسطۀ برتری عقلی و قدرت تخیل بهتر کیث، اقتدار او بر من بهطور کامل تضمین شده بود. این کیث بود، و نه من، که با روش ابداعیاش قصد داشت بهوسیلۀ یک سیم که از بالای خیابان رد میشد خانههایمان را به هم وصل کند. ما میتوانستیم به همان شیوهای که در سوپرمارکت محلهمان اسکناس و پول خرد جابهجا میشد، بهوسیلۀ کشیدن آن سیم پیغامهایمان را با هم ردوبدل کنیم. و باز این کیث بود که سیستم راهآهن زیرزمینی محشرمان را طراحی کرده بود. کیث این قطار را هم که با کمک فشار باد کار میکرد، بر اساس سیستم پرداخت پولی که در یکی از سفرهای تحقیقیمان به فروشگاهی زنجیرهای در نزدیکی محلهمان دیده بودیم، طراحی کرده بود. ما میتوانستیم خیلی راحت و آسان بهوسیلۀ آن قطار زیرزمینی بدون اینکه کسی از اهل محل ما را ببیند، رفتوآمد کنیم. به هر حال بهمحض عملی کردن طرحهایمان میتوانستیم برای انتقال پیامها و حتی خودمان از سیستم ارتباطی سیمی و قطار زیرزمینی استفاده کنیم. این کیث بود که کشف کرد ساکنان تریونیک، خانۀ مشکوک مجاور خانهشان که همیشۀ خدا پردههای ضدنورش کشیده شده بود، اعضای جوس بودند و این جوس تشکیلاتی جنایتکارانه بود که در تمامی نقشههای شوم و کلاهبرداریها دست داشت. این کیث بود که یک یکشنبه بعدازظهر، پشت خانهها، از بالای خاکریز خطآهن تونل مخفیای را که اعضای باند جوس از آن رفتوآمد میکردند، کشف کرد. یا شاید فقط یکیدو دقیقه مانده بود که کشف کند چون آن روز پدرش دستور داده بود کیث سر وقت به خانه برگردد تا کفشهای کریکتش را با سنگِ گِل مخصوص بسابد و برای روز بعد و مدرسه آماده شود. بدین ترتیب حالا کیث و استفن وسط سرسرا، میان تاریکی قابها و برق نقرهای و صدای تیکتاک ظریف ساعتها ایستادهاند و تصمیم میگیرند بعدازظهر چهکار کنند. یا شاید بهتر باشد بگوییم استفن منتظر است تا کیث تصمیم بگیرد. ممکن است پدر دستور داده باشد کیث چند تا از کارهای مربوط به خانه را انجام بدهد که در آن صورت استفن هم اجازه داشت به او کمک کند. کارهایی مثل روغنکاری و تعمیر دوچرخهاش یا جارو کردن اطراف میز کار پدر در گاراژ خانه.
نویسنده: مایکل فرین
مترجم: کیهان بهمنی
زبان: فارسی
ناشر چاپی: نشر چترنگ
تعداد صفحات: 245
موضوع کتاب: کتاب داستان و رمان خارجی
نسخه الکترونیکی: دارد
نسخه صوتی ندارد
بنابراین اگر در جستجوی داستانی معمایی هستید که در بستر جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد، این کتاب را حتما مطالعه کنید. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.