فیلمِ «حیثیت» یا «پرستیژ» که به نظر و عقیده برخی زنگ تفریحِ کریستوفر نولان در میانِ سالهای تولید سه گانه بتمنش و حتی به طور کلی تر در کارنامه ی او به شمار می آید، به زعمِ بنده از معدود آثار مقبول و دیدنیِ او -در کنار ممنتو و شوالیه تاریکی- می باشد؛ نولان همراه با برادرش جاناتان با اقتباسی از رمان «کریستوفر پرایست» با همین نام، فیلمنامه «حیثیت» را نگاشته و طبقِ معمول از مؤلفه اساسی خود یعنی دستکاریِ زمان در آن استفاده برده است هرچند که بازهم این پرش های زمانیِ اصطلاحاً نولانیزه-شده (تثبیت شده به عنوان مولفه ای اساسی در پروسه ی داستان گویی نولان) نمودی فرمیک در ساختار روایت پیدا نکرده و تنها در تمهیداتی تکنیکال (همچون تدوین موازی)، احساساتی لحظه ای تولید می کند. به علاوه اینکه این روتینِ رواییِ نولان با اصولِ سه گانه ″شعبده″ (التزام، دگرگونی و حیثیت) همخوانیِ میسر شده ای پیدا نمی کند و قطعاً برای بار اول برای مخاطب پیچیدگی های قابل توجهی به همراه می آورد؛ به این صورت که دو مرحله و اصل ابتدایی شعبده بخصوص التزام (نشان دادن یک شئ و اثبات معمولی بودن آن به مخاطب) با این روایت نسبتاً چندپاره شده فیلم، تا حدودی گنگ جلوه می کند. با اینحال نکته ای که فیلمِ «پرستیژ» را قابل تحمل کرده است تا بتوان دوباره نیز به تماشای آن نشست، توجه نولان به نمایش یک «رقابتِ حریصانه» در دلِ اثر و خلق شمایلی تیپیکال از کاراکترهایش می باشد و حتی با توجه به مرحله حیثیت در بیست دقیقه پایانی می توان پی برد که این نحوه روایت حداکثر شوآف گونه و متظاهرانه نبوده است.
در سال ها و دهه های گذشته فیلم های زیادی درباره مسائل شعبده بازی و تردستی اکران شدند که بدون شک فیلم The Prestige با کارگردانی کریستوفر نولان می تواند یکی از بهترین فیلم های این ژانر باشد. فیلم پرستیژ که یکی از نخستین فیلم های این کارگردان محبوب و صاحب سبک هالیوود به شما می رود، پس از اکران فیلم های Memento و Insomnia و پس از اکران قسمت اول سه گانه شوالیه تاریکی یعنی فیلم Batman Begins روی پرده سینماها رفت. نولان پس از اکران قسمت نخست سه گانه شوالیه تاریکی خودش را به عنوان یک کارگردان صاحب سبک به جهان معرفی کرد و به همین دلیل فیلم بعدی او یعنی فیلم The Prestige با استقبال بسیار زیادی از سوی اهالی سینما و به خصوص دوست داران او همراه شد.
داستان فیلم حیثیت
فیلم The Prestige یک فیلم هیجان انگیز و مرموز است. بد نیست با داستان فیلم حیثیت نیز آشنا شویم. در اواخر قرن 19 میلادی، دو دوست به نام های رابرت اِنجییر و آلفرد بوردن به عنوان دستیاران شعبده بازی در لندن کار می کنند. در جریان یکی از نمایش ها، جولیا همسر رابرت در تصادفی فوت می کند و رابرت مقصر این حادثه را آلفرد می داند. در اینجا راه این دو دوست از هم جدا شده و تبدیل به رقبای همیشگی هم می شوند. طی سال های آتی هریک از آنان تبدیل به شعبده باز قهاری می شود که در راه فهمیدن رازهای یکدیگر درگیر ماجراهای تراژیک فراوانی می شوند.
نقد و بررسی فیلم حیثیت
فیلم حیثیت یکی از مشهورترین فیلم های کارگردان صاحب نام هالیوود یعنی کریستوفر نولان است و فیلمنامه آن حاصل همکاری مشترک نولان و برادرش جاناتان می باشد. فیلمی به سبک اواخر دوره ویکتوریایی که به شگردها و حقه های شعبده بازی و دستگاه های شیطانی می پردازد.
فیلم ساختار معما گونه و راز آلود دارد که مانند اکثر فیلم های این کارگردان پیچش زمانی اش ذهن مخاطب را بارها به چالش می کشاند.
در ابتدای فیلم معمای قتل انجیر مطرح می شود و به دنبال ادغام گذشته و حال سر نخ های متعددی از این معما در سکانس های مختلف فیلم پخش می شود که هر بار مخاطب به حدس جواب معما نزدیک می شود کارگردان با زیرکی تمام جهت را تغییر داده و معمای دیگری مطرح می کند.
کاملا مشخص است نولان قصد ندارد مخاطب را با صحنه های تاریخی عصر ویکتوریا درگیر کند بلکه روی جزئیات شخصیت ها تمرکز دارد. هیو جکمن در نقش انجیر و کریستین بیل در نقش بوردن به طرز خارق العاده ای درخشیده اند، به خصوص انتخاب اسکارلت جوهانسون در نقش مکمل یک فیلم به نوع خود جسورانه است.
هر دو شخصیت اصلی فیلم دوران سختی را گذرانده اند اما به نظر می رسد دلسوزی نولان بیشتر با بوردن است اگرچه به عنوان کارگردان حساسیت بیشتری نسبت به انجیر دارد.
فروش فیلم حیثیت
فیلم حیثیت که با بودجه 40 میلیون دلاری ساخته شد توانست در باکس آفیس به فروش 109.7 میلیون دلاری دست پیدا کند.
جوایز و دستاوردهای فیلم حیثیت
نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری
نامزد جایزه اسکار بهترین طراحی صحنه
سخن پایانی
کریستوفر نولان فیلمساز مهمی ست و آثار او نیز اما فیلم پرستیژ در کارنامه او نسبت به سایرِ آثار پُر سر و صدایش، اثری مهجور محسوب می شود اما به زعم بنده این فیلم جز سه اثر برتر وی قرار می گیرد و در عین انقطاعِ نسبی اش که کارکردی جدی ندارد اما لحظاتِ انسانی، باعث پیوستگی در قصه گویی شده و فیلم را متوسط و دیدنی کرده است.