خلاصه داستان فیلم جنجال در عروسی
در یک مراسم عروسی کودکان را به محل برگزاری جشن راه نمی دهند و آنها را به کلبه ای در انتهای باغ تبعید می کنند. بچه ها متوجه می شوند برگزارکنندگان مراسم قاچاقچی مواد مخدر هستند، لذا تصمیم می گیرند تا جشن را به هم بزنند و این آغاز ماجراست…
نکاتی درباره فیلم جنجال در عروسی
دیگر خیلی وقت است که جمله هایی نظیر «اولین فیلم سه بعدی»، «اولین فیلم محصول مشترک»، «اولین فیلم سلفی»، «اولین فیلم پلان/سکانس» و … جذابیت خودشان را از دست داده اند. جمله هایی که تنها ایده ای تبلیغاتی هستند و در پس آن ها چیزی نهفته نیست. گول زنک است. عین لباس خوش رنگی که در یک بوتیک شیک می خرید و خوش حال هم هستید که چه رنگ خوبی انتخاب کرده اید اما وقتی لباس را می آورید خانه، تازه متوجه می شوید انگار رنگ عوض کرده و این آنی نبود که در بوتیک به تن کرده بودید. چیزی که باعث شد شما تصور کنید لباس خیلی خاصی خریده اید، نورپردازی حرفه ای محل بوده و نه خود لباس. جنجال در عروسی با جمله پرطمطراق «اولین فیلم سه بعدی» مزین شده است. هر چند تا جایی که می دانیم اولین فیلم سه بعدی ایران آقای الف (علی عطشانی) بود. به هر حال این اصلاً مهم نیست که یک فیلم سه بعدی اول باشد، دوم یا سوم. مهم این است که در استفاده از این تکنیک منظوری در کار باشد و قرار باشد چیزی نصیب تماشاگر شود. می شود حتی دهمین فیلم سه بعدی ایران را بهتر از نُه فیلم اول ساخت. از سوی حالا دیگر مانند چند سال قبل نیست که دیدن فیلم سه بعدی دور از دسترس باشد. علاوه بر تلویزیون هایی که قابلیت پخش فیلم های سه بعدی را دارند و در خیلی از خانه ها پیدا می شوند، سینماتک ها و پردیس ها هم گاهی فیلم های خارجی سه بعدی درجه یکی را نمایش می دهند. پس حالا دیگر تقریباً همه با این تکنولوژی آشنا هستند و نمی توان به صرف استفاده از آن کسی را شگفت زده کرد. باید دید این تکنیک جذاب چه کارکردی در متن اثر پیدا می کند. جنجال در عروسی تقریباً هیچ استفاده ای از سه بعدی بودنش نمی برد. فقط یکی دو جا چشمه های کوچکی از این تکنیک به نمایش گذاشته می شود که نه هیجان انگیز است و نه حالا دیگر جذاب. در واقع فیلم حتی اگر سه بعدی هم نبود، فرقی نداشت. فیلم در روایت یک داستان و بعد ساختن یک فضای شلوغ و شاد و پر هیجان، ناتوان هستیم. داستانی که قابلیت تبدیل شدن به اثری جذاب را دارد، این جا با ساده انگاری به هدر رفته است. از همان شروع که قاچاقچی ها مواد مخدر را در ماشین عروس جاسازی می کنند و درباره نوع مواد، مقدارش و نقشه ای که دارند، مشخصاً برای مخاطب حرف می زنند، مشکل آغاز می شود. کمی بعد علی و همسرش درباره منوچهر حرف می زنند و در دیالوگ هایی کاملاً رو، از گذشته او می گویند و انگار که زن و شوهر نباشند، درباره گذشته خودشان و این که چه ربطی به منوچهر پیدا می کنند نیز حرف می زنند. این شیوه اطلاعات دهیِ مستقیم، از همان ابتدا توی ذوق می زند. کمی بعد وارد مراسم عروسی می شویم و منوچهر، بچه ها را در کلبه انتهای باغ جا می دهد و در واقع زندانی شان می کند. گذشته از این که مشخص نمی شود چه طور آن همه بچه قدونیم قد در اتاقکی که دروپیکرش قفل است و نگهبان هم دارد زندانی شده اند بدون آن که خانواده های شان به آن ها سر بزنند یا لااقل نگران شان شوند، شورش ناگهانی رضا بر علیه منوچهر هم بسیار ناگهانی و بی مقدمه است؛ هنوز دو دقیقه از بودن رضا در آن اتاقک نگذشته که ناگهان همه را بر علیه منوچهر می شوراند. اگر ماجرا این قدر وخیم است چرا خانواده های بچه ها دخالتی نمی کنند؟ اگر هم نیست، چرا رضا ناگهان آن طور سخنرانی می کند؟ یا کمی بعد رضا برای فرار (؟!) نقشه ای جور می کند. یکی از بچه ها خودش را به مریضی می زند و وقتی نگهبان کلبه را صدا می زنند تا به این شکل گولش بزنند و از کلبه فرار کنند، رضا فوری از نقشه اش پشیمان می شود و نقشه دیگری می چیند.چینش سطحی داستان در همان دقایق ابتدایی کار دست فیلم می دهد و تا انتها هم همین طور پیش می رود و به موقعیت ها و آدم های دیگر هم تسری پیدا می کند. آدم هایی نظیر علی آقا و عفت خانوم، پدر و مادر خانواده که حتی در حد تیپ های یک فیلم کودکانه هم به شدت تخت و یک بعدی هستند و مثلاً تنها حرکت بامزه علی این است که به آیینه قدی برخورد کند و خون دماغ شود! و البته موقعیت هایی نظیر نقشه کشیدن بچه ها برای اذیت کردن منوچهر که بی رمق و غیرجذاب است. مانند سکانسی که بچه ها می خواهند بادکنک پر از مایعی را روی سر منوچهر بترکانند که تیرشان به سنگ می خورد.اما تمام مشکل فیلم فقط داستان بی قوتش نیست؛ فیلم در ساختن فضای داستان هم ناتوان است. به عنوان مثال فیلم ساز نمی تواند جغرافیای داستانش را که باغی بزرگ است برای مخاطب روشن کند. باغی که تقریباً تمام دقایق فیلم در آن هستیم. آن کلبه ای که بچه ها در آن زندانی شده اند، دقیقاً کجای باغ قرار دارد؟ چرا هیچ وقت موقعیت این کلبه را درست و حسابی نمی بینیم؟ اصلاً این عروسی در چه باغی برگزار می شود؟ بزرگی باغ چه قدر است؟ آن کلبه چه قدر با باغ و محل برگزاری مراسم فاصله دارد؟ در تمام طول فیلم نامشخص بودن هویت مکانی که داستان در آن اتفاق می افتد، بسیار آزاردهنده است. ساختن و پرداختن این چیزهاست که یک فیلم را تماشایی می کند، حالا چه فرقی می کند سه بعدی باشد یا نباشد؟ علیرضا خمسه در صحبتی بامزه هنگام نمایش افتتاحیه فیلم گفته بود: «من را تاکنون یک بعدی و دوبعدی دیده اید و برای اولین بار سه بعدی می بینید که بسیار متفاوت است و چیزی در مایه های محمدرضا گلزار!». فارغ از جنبه طنازانه این حرف که از خمسه انتظار می رود، او انگار فقط به همین ماجرا دل خوش کرده و برای کمی بهتر شدن نقش تلاشی انجام نداده است. هر چند مصالحی که فیلم نامه در اختیار او گذاشته، به شکلی نبوده که بتواند خودش را نشان بدهد اما مثلاً با همین مصالح کم، میرطاهر مظلومی، توانسته تیپ بامزه ای بسازد که گاهی هم می خنداند. مظلومی بازیگر دست کم گرفته شده ای ست که چه در نقش های جدی و چه در نقش های کمدی بسیار موفق ظاهر می شود. او در این فیلم هم با آن «خاک بر سرت!» گفتن هایش به زیردستان، در برهوت فیلم، خنده ای از مخاطب می گیرد و هر بار که در صحنه حضور دارد، انرژی تزریق می کند. البته این میان بازیگران نوجوان فیلم هم بازی های خوبی دارند.اما یک توصیه کاربردی: از این به بعد وقتی برای خرید لباس می روید، حواس تان باشد که ممکن است رنگ ولعاب لباسی که خریده اید، به خاطر نورپردازی آن جا باشد.
بازیگران فیلم جنجال در عروسی
علیرضا خمسه، میرطاهر مظلومی، نعیمه نظام دوست، مرتضی ضرابی، محمدرضا بحری، مهدی قانع، صاحب حائری زاده، علیرضا حائری زاده، سعید خبیری، محمدجواد رسایی، امیرحسین محرابی، کوروش فلاح، فرزاد دهقان، علیرضا روئین تن، عارفه محمودی، عرفانه محمودی، محمد هادئی، علی کاظمی
مشخصات فیلم جنجال در عروسی
- ژانر :اجتماعی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 5.84 از 10