خلاصه داستان فیلم خون بازی
«خون بازی» فیلمی ساخته «رخشان بنی اعتماد» و «محسن عبدالوهاب» و محصول سال ۱۳۸۵ سینمای ایران است. از بازیگران این فیلم میتوان به «باران کوثری»، «بیتا فرهی»، «مسعود رایگان» و «بهرام رادان» اشاره نمود. داستان خون بازی درمورد دختر جوانی به اسم «سارا» است. سارا به مواد مخدر اعتیاد دارد و «آرش»، نامزدش که در تورنتوی کانادا درس می خواند از اعتیاد او بی خبر است. یک ماه پیش از آن که آرش برای برگزاری مراسم ازدواج به ایران بیاید سارا تصمیم می گیرد تا اعتیادش را ترک کند. تصمیم سخت که در کشاکش وسوسه و مقاومت مورد امتحان قرار می گیرد.
نکاتی درباره فیلم خون بازی
فیلم سینمایی «خون بازی» ساخته رخشان بنی اعتماد، کارگردان صاحب سبک و ارجمند سینمای ایران، در نوع خود، تلاشی جدی و عمیقاً دیدنی در راستای بیان تصویری موقعیتی خطیر در جامعه امروز ایران است.فیلم با بیانی جذاب و سروشکلی خاص که به نوعی مخاطب را به صورت فعال و همه جانبه درگیر موضوع، مضمون و شرایط فیلم می گرداند،به تصویری دیدنی و تفکرکردنی درباره معضل «اعتیاد» و مواد مخدر به ویژه در میان نسل جوان و بلکه نوجوان جامعه امروز منجر شده است.خیلی مهم است و قابل تقدیر که فیلمساز به درک درست و واقعی از نیازها، شرایط، روحیه و مشکلات جسمی و روانی این گروه از جوانان نائل آمده و موفق شده است در ساختار سینمایی و رسانه تصویری اش، جلوه درست و حقیقت یابی به این موضوع بدهد.فیلم بی آنکه قصد شعاردادن های سیاسی داشته باشد و انرژی خود را صرف متهم کردن این و آن به صورت جزئی و بی نتیجه که جز اتلاف وقت کار دیگری از پیش نمی برد، بکند،به طرز جذاب، گیرا و تلنگر زننده ای که باعث می شود مخاطب به صورت فعال و جدی «توجه» خاص نسبت به این گروه از جامعه که شدیداً نیازمند امداد و یاری اند، برسد.داستان فیلم که با بازیهای قدرتمند، خلاق و خیره کننده نقش های اصلی و فرعی، شکلی هنرمندانه گرفته است (بویژه بازی ارزشمند باران کوثری در نقش دختر جوان معتاد، سارا و بیتا فرهی در نقش مادر دلواپس، بیقرار و بی تاب، سیما) به خوبی توانسته است بستری برای بیان لایه های درونی تر فیلم به وجود آورد:سارا و مادرش سیما که در یک مجتمع مسکونی شمال تهران زندگی می کنند، روزگار چندان مساعدی ندارند. سارا اعتیاد شدیدی به مواد مخدر دارد و وضعیتش از نظر روحی و جسمی وخیم است و مادرش می کوشد تا پیش از بازگشت نامزد سارا از خارج، دخترش را برای مداوا به درمانگاهی در شمال ببرد اما سارا مقاومت می کند و هر بار به هر بهانه ای این سفر را به تاخیر می اندازد. مادر که شاهد وضعیت ناگوار دخترش است او را همراهی می کند تا در یکی از مناطق شلوغ تهران برای آخرین بار،مواد تهیه کند. فروشنده مواد توسط مأموران دستگیر می شود و سارا که این صحنه را دیده، فرار می کند و چند صد متر آن طرف تر موادی می خرد که میفهمد خاک است. بنابراین به تلاشش ادامه می دهد و همراه جوان معتاد دیگری در جست وجوی مواد، سوار اتومبیلی می شود که سرنشینانش پس از تحقیر کامل سارا به او مواد می فروشند. مادر و سارا عازم شمال می شوند. در بین راه و پیش از رسیدن به مقصد مورد نظر،به اصرار سارا، این دو به خانه ویلایی پدر سارا می روند. پدر معلول او که سال ها پیش از همسرش جدا شده، دایم الخمر است و شرایط رقت انگیزی دارد. علاقه سارا به پدرش باعث می شود تا آنها بر خلاف میل مادر، شب را در آن خانه سپری کنند. فردای آن روز، این دو پس از تنش های دیگری با هم، سرانجام به درمانگاه می رسند.در واقع تلاشی که «خون بازی» سعی دارد با آن به راهی برای توجه به معتاد و ایجاد انگیزش واقعی و در عین حال «مددجویانه» به او در مخاطب ایجاد کند، بسیار قابل توجه است.قاعدتاً در جامعه نهادهای بسیاری وظیفه دارند تا در زمینه پیشگیری، درمان و البته مجازات وپیگیری های قانونی علیه افرادی که به این معضل خانمانسوز دامن می زنند، اقدام کنند و صد البته خود خانواده و عموم افراد جامعه هم در این مراحل نقش اساسی و معتبر وجدی دارند. اما آنچه پیش و بیش از همه مورد نیاز تمام اقشار جامعه، نهادها و بخصوص خانواده هاست، «شناخت» و «درک» درست، واقعی و حقیقی از یک «معتاد» و دردهای روحی، روانی و جسمانی اوست.در فیلم «خون بازی» سیما به عنوان مادری واقعاً دغدغه مند و بیقرار فرزندش، خون جگر می خورد و دلش مالامال از درد سارا تنها فرزندش است. اما همین مادر چقدر برای فهم موقعیت سارا، درد سارا و نیازهای هم اکنونی او تلاش کرده است؟ دیگران چطور؟! پدرش؟ دوستانش؟ مردم جامعه؟ و سایر نهادها و رسانه ها ...«سارا»ی «خون بازی» خیلی تنهاست؛ یک تنهایی عجیب که افسردگی حاد و غلظت درد، آن را صد چندان کرده به گونه ای که دیگر حتی صدای ضجه ها و خواهش های معصومانه مادرش را هم نمی شنود. فیلم، به لحاظ بصری و ساختار سینمایی هم دارای تجربه خاص و متفاوتی است. از نوع فیلمبرداری و کوشین فوق العاده اش گرفته تا بازی های روان و جذاب و گیرایش. شاید همین حس هم دردی و توجه مخاطب نسبت به «سارا» و «سیما» برای سینما کافی باشد. شاید اصلاً محدوده قدرت هنر سینما، بیش از این نباشد که تلنگری به ذهن، دل و عقل ما وارد کند و برای مدتی کاش طولانی تر و جدی تر ما را متوجه کسانی کند که در اطراف مان هستند و در آتش مهیب و سوزان «اعتیاد» می سوزند. شاید ادامه کار و دنبال کردن بقیه راه، وظیفه دیگران باشد؛ دیگرانی که باید به یاری «سینما»ی متعهد بیایند؛ سینمایی که فقط «سینما»ست.سینمایی که گرچه خود را صرفا وسیله ای برای تفریح و سرگرمی نمی داند و زیر پوست واژه «تعهد» به معنای عمیق و درستش آن را ابزاری می پندارد برای طرح دغدغه ها و آلام و افکارش. ابزار نه به معنای به رسمیت نشناختن سینما بلکه به معنای هویتی خاص و انسانی تر بخشیدن به این رسانه و ابزار.شاید بیان کارگردان فیلم «خون بازی» گویاتر باشد آنجا که می گوید: «فکر می کنم بهتر است کسانی که مرا«فیلم ساز متعهد» می دانند،خودشان توضیح بدهند که تلقی شان از این اصطلاح چیست. شاید دلیلش همان گرایشی باشد که برخی با آن موافق نیستند. بارها گفته ام که سینما برای من هدف نیست، وسیله است. خُب، این اعتقاد و نوع نگاه من به سینما است. دلیل دیگرش را باید در شرایطی جست و جو کرد که سینماگران هم نسل من در آن به فیلم سازی روی می آورند. برای ما، سینما بیش از آن که وسیله سرگرمی و تفریح باشد، امکانی برای طرح موضوع و آگاهی بخشی و بیان یک موقعیت بود. این تلقی در جامعه ای مثل جامعه ما، سینما را به سوی همان تعهدگرایی سوق می دهد. در جامعه ای که بسیاری از معضلات و مشکلات اولیه اش هنوز حل نشده است، سینما چنین معنا و تعریفی دارد. در جامعه ما سینما وظیفه دارد با وسواس و حساسیت به واقعیت ها بپردازد. هرچند ظاهراً این تعریف کم کم دارد رنگ می بازد ...»
کارگردان فیلم خون بازی
رخشنده بنی اعتماد که بیشتر با نام رخشان شناخته میشود، متولد ۱۴ فروردین ۱۳۳۳ در تهران، کارگردان، فیلم نامه نویس، تهیه کننده، مستندساز، از اعضای آکادمی اسکار فارغ التحصیل رشته کارگردانی سینما در دانشکده هنرهای دراماتیک تهران (دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر) است. در سال 1352 به عنوان منشی صحنه وارد تلویزیون شد. تا سال 1359 چندین فیلم مستند کوتاه را کارگردانی کرد. در همین سال با جهانگیر کوثری (تهیه کننده، مجری، فوتبالیست، گزارشگر فوتبال و روزنامه نگار ایرانی) ازدواج کرد که حاصل آن یک دختر به نام باران (بازیگر) و پسری به نام تندیس است. سال 1360 به عنوان منشی صحنه در فیلم آفتاب نشین ها فعالیت کرد و این نخستین تجربه سینمایی او بود. فیلم سینمایی گل های داوودی در سال 1363 دومین تجربه سینمایی اش بود. سال 1366 نخستین فیلم سینمایی بلندش را با نام خارج از محدوده کارگردانی کرد سپس بازنویسی و کارگردانی فیلم سینمایی زرد قناری را انجام داد. کارگردانی و فیلمنامه نویسی فیلم سینمایی نرگس به عنوان بهترین کارگردان در دهمین جشنواره فیلم فجر انتخاب شد. او به عنوان داور در مراسم و جشنواره های بسیاری حضور داشته است. برخی از این جشنواره ها عبارتند از: جشنواره فیلم فجر سال 1369، جشنواره فیلم های آموزشی رشد تهران 1371، برگزیدن منتخب کانون کارگردان های سینمای ایران سال 1372، جشنواره تورین و مرور بر آثار (ایتالیا) 1995، جشنواره بین المللی لوکارنو (سوئیس) 1996، جشنواره محیط زیست (ژاپن) 1997، جشنواره دهلی نو (هند) 1998، جشنواره فیلم های دانشجویان سراسر کشور (ایران) 1377، جشنواره فیلم های مستند کیش 1378، جشنواره لایپزیک (آلمان) 1378، رئیس هیئت داوران بخش بین المللی جشنواره فیلم فجر 1379، جشنواره بین المللی فیلم مونترال (کانادا) 1380، جشنواره سینمای جوان ایران 1380، جشنواره سراسری فیلم دانشجویان ایران 1381، جشنواره بین المللی فیلم مسکو (روسیه) 1381، جشنواره قاهره (مصر)، جشنواره کارگردانان جوان فیلم های کوتاه سونی (ایران)، در جشنواره آسیا پاسیفیک (ایران) 1382، رئیس هیئت داوران بخش آسیا جشنواره فجر (ایران) 1384، جشنواره فیلم پروین اعتصامی 1385، جشنواره بین المللی فیلم مستند «سینما حقیقت» (ایران) 1386، جشنواره محله «جشنواره فیلم شهر» (ایران) 1387، بخش بین الملل «جشنواره فیلم شهر» (ایران)، جشنواره فریبورگ (سوئیس) 1388، جشنواره آسیایی رم (ایتالیا) 1389، جشنواره تصویر سال (ایران)، جشنواره دانشجویی دانشگاه هنر (تهران)، رئیس هیئت داوران جشنواره دبی (امارات)، جشنواره تصویر شهر (ایران) 1390، جشنواره تصویر سال (ایران)، جشنواره شانگهای (چین) 1391، رئیس هیئت داوران بخش بین الملل جشنواره سینما حقیقت (ایران) 1392، رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم بوسان (کره جنوبی)، جشنواره تصویر سال (ایران) 1394، رئیس هیئت داوران جشنواره فیلمهای ایرانی پراگ (چک) 1395، رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم وزول (فرانسه)، آکادمی علوم و هنرهای سینما بخش نویسندگان و جشنواره ونیز (ایتالیا) در سال 1396. کارنامه هنری ایشان بدین شرح است: کارگردانی فیلم ها: خارج از محدوده/ زرد قناری/ پول خارجی/ نرگس/ روسری آبی/ داستان های جزیره (اپیزود سوم، باران و بومی) / زیر پوست شهر/ روایت سه گانه (اپیزود سوم، ننه گیلانه)/ گیلانه/ خون بازی/ قصه ها/ فیلم های مستند: فرهنگ مصرفی سال/ اشتغال مهاجرین روستایی در شهر/ تدابیر اقتصادی جنگ/ تمرکز/ بهار تا بهار/ گزارش ۷۱/ این فیلم ها رو به کی نشون میدین؟/ آخرین دیدار با ایران دفتری/ زیرپوست شهر/ روزگار ما/ فرش سه بعدی (یک فیلم از مجموعه فرش ایرانی)/ خانه دوم (تهیه کننده)/ حیاط خلوت خانه خورشید/ ما نیمی از جمعیت ایرانیم/ فردا می بینمت الینا/ اتاق ۲۰۲ (یک اپیزود از مستند کهریزک چهار نگاه)/ یاران دانش و مهر / آن سوی آیینه ها/ کنسرت آیینه ها/ کنسرت خداوندان اسرار/ محک خانه من/ همه درختان من/ یک ساعت از یک عمر / آی آدم ها/ سری فیلم های کارستان (مشاور هنری)/ مادر زمین (کارگردان: مهناز افضلی)/ طبرستانی ها (کارگردان: محسن عبدالوهاب)/ بنیان گذار محک (کارگردان: محسن عبدالوهاب)/ پنبه تا آتش (کارگردان: بهرام عظیم پور)/ شاعران زندگی (کارگردان: شیرین برق نورد)/ پازلی ها (کارگردان: مهدی گنجی)/ نویسندگی فیلم ها: نرگس/ روسری آبی/ بانوی اردیبهشت/ داستان های جزیره (اپیزود سوم، باران و بومی)/ زیر پوست شهر/ روایت سه گانه (اپیزود سوم، ننه گیلانه)/ گیلانه/ خون بازی/ قصه ها/ تهیه کنندگی: نرگس/ زیر پوست شهر/ خون بازی/ حیران/ قصه ها. جوایز و افتخارات ایشان عبارتند از: برنده بهترین کارگردانی از دهمین دورهٔ جشنوارهٔ فیلم فجر برای فیلم سینمایی نرگس/ برنده بهترین فیلمنامه از سیزدهمین دورهٔ جشنوارهٔ فیلم فجر برای فیلم سینمایی روسری آبی/ برنده بهترین کارگردانی از کانون کارگردان های سینمای ایران برای فیلم سینمایی روسری آبی/ برنده پلنگ برنزی از چهل و هشتمین جشنوارهٔ فیلم لوکارنو برای فیلم سینمایی روسری آبی/ برنده جایزهٔ فیپرشی از سی و ششمین دورهٔ جشنوارهٔ بین المللی فیلم تسالونیکی برای فیلم سینمایی روسری آبی/ برنده جایزهٔ فیپرشی از بیست و دومین جشنوارهٔ بین المللی فیلم مونترآل برای فیلم بانوی اردیبهشت/ برنده بهترین کارگردانی از چهارمین جشن سینمای ایران برای فیلم سینمایی زیر پوست شهر/ برنده جایزهٔ ویژهٔ سنت جورج طلایی از بیست و سومین جشنوارهٔ بین المللی فیلم مسکو برای فیلم سینمایی زیر پوست شهر/ برنده جایزهٔ نتپک از سی و ششمین جشنوارهٔ بین المللی فیلم کارلووی واری برای فیلم سینمایی زیر پوست شهر/ برنده جایزه جایزهٔ نتپک از پنجاه و پنجمین دورهٔ جشنوارهٔ فیلم لوکارنو برای فیلم سینمایی روزگار ما/ برنده جایزه هیئت داوران (بهترین کارگردانی) از بیست و دومین دورهٔ جشنوارهٔ فیلم فجر برای فیلم سینمایی روایت سه گانه (اپیزود سوم، ننه گیلانه)/ برنده جایزه هیئت داوران (بهترین کارگردانی) از دهمین دورهٔ جشنوارهٔ دفاع مقدس برای فیلم سینمایی گیلانه/ برنده جایزهٔ نتپک از جشنواره بین المللی فیلم های آسیایی وزول برای فیلم سینمایی گیلانه/ برنده جایزه دستاورد کارگردانی از اولین دورهٔ جوایز اسکرین آسیا پاسیفیک برای فیلم سینمایی خون بازی/ برنده بهترین فیلمنامه از بیست و پنجمین دورهٔ جشنوارهٔ فیلم فجر برای فیلم سینمایی خون بازی/ برنده جایزهٔ بزرگ هیئت داوران از سی امین جشنوارهٔ بین المللی فیلم زنان کرتی برای فیلم سینمایی خون بازی/ برنده بهترین کارگردانی از یازدهمین جشن سینمای ایران برای فیلم سینمایی خون بازی/ برنده بهترین فیلمنامه از هفتاد و یکمین جشنوارهٔ فیلم ونیز برای فیلم سینمایی قصه ها/ برنده جایزهٔ بزرگ هیئت داوران از هشتمین دورهٔ جوایز اسکرین آسیا پاسیفیک برای فیلم سینمایی قصه ها
محسن عبدالوهاب کارگردان و فیلم نامه نویس اهل ایران است. وی فعالیت سینمایی را از سال ۱۳۵۹ با تدوین فیلم های مستند و داستانی آغاز کرد. او کارگردانی فیلم های به دنیا آمدن و لطفاً مزاحم نشوید را برعهده داشته است.
بازیگران فیلم خون بازی
باران کوثری، بیتا فرهی، مسعود رایگان، بهرام رادان، فرید ولی زاده
ساير عوامل فیلم خون بازی
- کارگردان: رخشان بنی اعتماد،محسن عبدالوهاب
- نویسندگان: رخشان بنی اعتماد،فرید مصطفوی ؛محسن عبدالوهاب ،نغمه ثمینی
- تهیه کننده: جهانگیر کوثری ،رخشان بنی اعتماد
- مدیر فیلمبرداری:محمود کلاری
مشخصات فیلم خون بازی
- ژانر :اجتماعی،خانوادگی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 6.6 از 10