ساعدنیوز
ساعدنیوز

معرفی فیلم حیران

  دوشنبه، 24 آبان 1400   زمان مطالعه 10 دقیقه
معرفی فیلم حیران
فیلم به کارگردانی شالیزه عارفپور در سال 1387 ساخته شده است. این فیلم محصول کشور ایران و در ژانر عاشقانه و خانوادگی می‌باشد. در این فیلم باران کوثری، مهرداد صدیقیان، فرهاد اصلانی، خسرو شکیبایی و ژاله صامتی به هنرمندی پرداخته‌اند.

خلاصه داستان فیلم حیران

«حیران» نخستین فیلم سینمایی شالیزه عارفپور محصول سال ۱۳۸۷ است. داستان درباره جوان افغانی است كه عزت نفس و غرور دارد و با پرداخت اجاره خانه ای كه چندان الزامی هم به آن نیست، پول لازم برای شهریه دانشگاهش و كارت دانشجویی اش را از دست می دهد و تبدیل به یك مهاجر كاملاً غیرقانونی می شود كه ...

نکاتی درباره فیلم حیران

اولین سکانسی که در این فیلم نشان داده می شود، تصاویری از جمعی مهاجران افغانستانی در اردوگاه است که در آن «سروصدا» و «همهمۀ» مهاجران به گوش می رسد از یک سو، «تکیه» بر دیوار و «رفتن» به این طرف و آن طرف از سوی دیگر، نشانه های هستند که درماندگی و بی حوصلگی را در ذهنِ مخاطب مجسم می کند. این نشانه ها با جمله ای توصیف می شود: «همش غریبه است، هیچ نگاهی آشنا نیست»! جمله ای که جان کلام را می رساند، در ابتدای فیلم توسط ماهی ـ که وظیفۀ روایتگری دارد ـ گفته می شود. در واقع، با قرار دادن و مشخص نمودنِ افغانستانی ها به «دیگری» یا همان «غریبه» سعی شده است تا رابطۀ جدا سازی و تفکیک بین مهاجران و ایرانیان صورت گیرد. البته، «چنین کفایت نظری به این دلیل است که دستگاه های نظری در سنت خویش تلاش می کنند تا رابطۀ میان «خود» و «دیگری» مفهوم سازی کند…[زیرا]، در امر انسانی، فرهنگی و اجتماعی نیز چنین رابطه ای میان خود و دیگری معنا پیدا می کند»(عبداللهیان، ۲۵:۱۳۸۷) اما، همین مفهومِ «خودی» و «دیگری» بودن که نشانه های هویت اند و تعلقات فرد را به گروه های اجتماعی خاصی می رساند، عاملِ بی حرمتی و تحقیر انسان ها نیز می شوند. به همین دلیل است، زمانی که حیران به خواستگاری ماهی می رود، با برخوردِ شدیدِ «پدرِ» ماهی مواجه می شود و با تندی تمام حیران را از خانه اش بیرون نموده ـ عملی که مغایر فرهنگِ ایرانی است ـ تهدید می کند: «اگه دفعۀ بعدی دور و برِ دخترم پیدات بشه، قلمِ پاتو طوری می شکنم که چار دست و پا بری افغانستان. همین روزا یه کاری می کنم که جُل و پلاسِ تو جمع کنی، گُم شی بری افغانستان». ترس از «دیگری» است که سبب می شود تا آداب و معاشرت فرهنگی نادیده گرفته شود و برخوردی، دور از شأن انسانی با خواستگار که حکم مهمان را دارد، صورت گیرد. از سوی دیگر، این سکانس، موضوع خواستگاری را طوری بیان می کند که گویا دزدی وارد منزلی شده و چیز های با ارزشی را با خود می برد. «هجوم عباس» به حیران و «بیرون نمودن» او از خانه و «ناسزا گویی» هایی که بدرقۀ حیران می شود، گواهی است بر اینا مدعا.در اینجا، چیزی که حساسیتِ بیشتری را موجب می شود، نه مفهوم «دیگری» بلکه، مفهومِ «افغانی» بودن است که ترسِ بیشتری را نیز القاء می کند. مثلاً، زمانی که مادر ماهی، پس از تهدیدات عباس (پدر ماهی) با ماهی صحبت می کند، نتیجۀ آن را با پدر بزرگ چنین نقل می کند: «میگه تهران دانشجویه، اومده اینجا خرج دانشگاه شو در بیاره، شاگردِ اوله، بگو شاگردِ اول دنیا، آخرش اینه که افغانیه، آخه آقا جون، تا اسم افغانی میاد چهار ستون بدنم می لرزه». این جملات، با حرکاتِ بدنی ـ مثل، ضربه زدن به پهلو که معنی بدبخت و سیاه روز شدن را در ذهن متبادر می کند ـ گفته می شود و بلافاصله، با لحنِ تند ادامه می دهد: «کم بلا سرمون آوردن»؟ این کنایه ها، ضمنا نشان دهنده روندِ «طبیعی سازی» بدخصالی نسبت به افغانستانی ها ـ یعنی «دیگری» یا «غریبه» بودن ـ تداعی گر «دشمن» نیز می شود. زیرا، دیالوگی که از سوی یک مادر با چنین حرکات و لحنِ درماندگی گفته شود، لاجرم احساسِ کین و نفرت بیشتری تولید می کند. این احساس در مخاطب زمانی تشدید می شود که مادر ماهی متوجه می شود که دخترش همچنان با حیران در ارتباط است و به کنایه به دختر می گوید: «یه عمر به بابات به چشم یک جنگ زده نگاه کردن، حالا بیان، بگن که دخترتو دیدیم ترک افغانی». خاتمۀ این جمله با ضربۀ همراه است که مادر به خودش وارد می کند. این نوع بیان و حرکت، رمزگان کنایه ای هستند و حالتی را در ذهن تداعی می کند که گویا بدترین اتفاقِ ممکن افتاده است. این «دیگری» در کانتکس افغانستانی بودن، در ذهن تصوری بدی ایجاد می کند و تمامی ابعاد انسانی را تحت شعاع قرار می دهد.در سکانس دیگری، پدرِ ماهی هنگام صبح برای سرکشی به اتاق دخترش می رود و پس از کشیدن پتو به روی ماهی، دست به سر گذاشته و به حسرت به وی خیره می شود، درست مانند کسی که عزیزی از دست داده است، به چپ و راست تکان می خورد. پس از این حرکت، پدر با پدر بزرگ که از فرط بی خوابی سیگار می کشد، چنین درد دل می کند: «خواب و بیداری مو گم کردم، چشمامو که بهم می زارم به خیالم پسره ماهی مو می بره…کاش سیل اومده بود، دار و ندار مو می برد، بچه ام داره از دستم میره». بدین سان، «غریبه» در کانتکس افغانستانی با نشانه های که معنی بدبخت شدن، بیچاره شدن، ترس و هراس همراه است، نه به مفهومِ «دیگری» که مبتنی بر تشخیص یا تشخص هویتی است بلکه، در مفهوم دشمن بیشتر نمایانده می شود تا «حس همزات پنداری»در مخاطب به وجود آید و از سوی، زیر ساخت های فیلم نیز ساخته شود.در سکانسی که ماهی به زور با پدر بزرگش به تهران آمده تا حیران را ببیند، پس از اینکه وارد ساختمان نیمه کاره می شود، سراغ حیران را از کارگر افغانستانی می گیرد که در همانجا مشغول کار است. این کارگر، دست از کار می کشد تا حیران را مطلع سازد. حیران پس از اینکه متوجه حضور ماهی در ساختمان می شود باعجلۀ زیاد خود را به او می رساند. اما، زمانی که رو در روی ماهی می ایستد، دست به صورتش می گیرد. حرکتی که نشان دهندۀ رابطه غالب و مغلوب است تا رابطۀ عاشق و معشوق. اما، در آن سو، ماهی چنان به او می نگرد که گویی تمام دنیایش را تماشا می کند و بدین سان حسِ عشقِ والاتری نسبت به حیران در ذهن متبادر می کند. در این سکانس، گاه چهره حیران را که دست به صورت دارد و سرش پائین است، نشان می دهد و گاه چهرۀ ماهی را که خیره و نفس نفس زنان حیران را تماشا می کند. این تعویض پلان چند بار تکرار می شود تا به درستی، رابطۀ بالا و پائینی یا مهتری و کهتری را در عشق نشان دهد. در صورتی که انتظار می رود رابطۀ دوستی مستلزم رابطه برابری است تا رابطۀ مهتری و کهتری.در سکانسی که حیران پس از ازدواج، همراه خانمش به دیدار دوستان خود به خوابگاه می رود، پلانی که قصد توصیف خوابگاه دانشجویی دانشجویان افغانستانی را دارد، ساک مسافرتی، لباس های کار که بر دیوار آجرشده ای آویزان اند و چند عکس از احمد ظاهر خواننده معروف افغانستانی نشان داده می شود و از سویی، دو دانشجوی افغانستانی به جای درس و مطالعه در حال مهره بازی کردن هستند. این نشانه ها، دلالتی است بر بی نظمی و بی تفاوتی دانشجویان افغانستانی نسبت به درس و تحصیل در دورۀ دانشجویی. همینطور، که حیران در ابتدا، دانشجو معرفی می شود، همیشه در کارخانه ها، شرکت ها و سرفلکه و مرغداری ها نشان داده می شود تا در یک محیط دانشگاهی؛ این تصور را برجسته می کند که مهاجر افغانستانی اعم از دانشجو ـ که گفته می شود کار نمی کنند و فقط درس می خوانند ـ و غیر دانشجو تفاوتی چندانی ندارد و به عبارتی بازار کار ایران را تصاحب نموده اند. شاید، در این سکانس ها که در آن حیران به دنبال تأمین هزینۀ زندگی خود و همسرش است و نشان دادنِ دشواری های مهاجرت که هدف اصلی است؛ اما، در حقیقت تشکیل اجزائی روابطی است که در آن هدف اصلی فیلم محصور است. بدین سان، تصویر نمودنِ دانشجوی افغانستانی در حال کارگری، هیچ معنی در ذهن نمی رساند جز بدبختی و حیرانی.نکته ای که عصارۀ این فیلم را می رساند، گذاردنِ اسم «حیران» به نوزاد از سوی ماهی است. شاید، در ابتدای امر، این تفهیم به وجود آید که نسبت عشق ماهی به حیران سبب شده است که اسم فرزند خود را حیران بگذارد. اما، باید گفت که فرزندی که در غیاب پدرش متولد شده است ـ یعنی، زمانی که حیران به خاطر ابطال اقامت در ایران از سوی نیروی انتظامی دستگیر و به اردوگاه منتقل می شود ـ اسم گذاری آن دقیقاً مصداق حیرانی و سرگردانی پدرش خواهد بود. به این معنی، فرزند او همانند پدرش، هیچ اقامتی در ایران ندارد؛ زیرا، شناسنامه ای برای او صادر نشده است و نخواهد شد. بدین سان فرزند او نیز متحمل وضعیتی خواهد شد که پدرش آن وضعیت را سپری نموده است. بدین گونه که نسل اندر نسل حیرانی و سرگردانی را شامل حال مهاجران افغانستانی خواهد شد. این امر، با «فرار» مجدد ماهی از نزد پدرش ـ که از شهرستان به تهران آمده تا ماهی را با خود به شهرستان ببردـ به وضوح نشان داده می شود. زمانی که ماهی می خواهد به دیدن حیران در اردوگاه سفید سنگ مشهد برود، سربازی از ترددِ او جلوگیری می کند و او را به داشتن فرزندی که از نظر آنان هویتش نامشخص است، مواخذه می کند.اسم فیلم که «حیران» به معنی سرگشته و سرگردان است، حکایت از دربدری دانشجوی افغانستانی و متحیر نمودنِ دانش آموز ایرانی دارد. زمانی که این «اسم» در ابتدای فیلم نشان داده می شود، صدای ماهی این تحیّر را زمزمه می کند: «خدایا، من کجای قصه ام؛ اولش، وسطش، یا آخرش». به نظر می رسد که کارگردان نشان می دهد، این تحیّر نه فقط مختص ماهی است که عاشق حیران شده است و یا برعکس، بلکه قصه ها و رابطه هایی را بازگو می کند که در آن صدها دختر و پسر ایرانی و افغانستانی گرفتار این ماجرا اند. هرچند، در این فیلم دختر شهرستانی است که عاشق پسر افغانستانی شده است و این تصور برجسته می شود که فقط شهرستانی ها با صداقت و سادگی که نسبت به شهری ها دارند، گرفتار این نوع عشق شده اند که طی آن حاضر است حتی پدر و مادر خود را ترک کند و در کنار عشق خود باشد، حتی اگر این عشق «افغانستانی» باشد و ناملایمتی ها و حیرانی هایی را نیز به همراه داشته باشد.نشانه ها که به عنوان رمزگانِ اجتماعی بکار برده شده اند ـ مانند، نشانه ها در محل های کار حیران، یا خوابگاه دانشجویی دانشجویان افغانستانی ـ یک «ساختی» را به وجود می آورد که در آن آوارگی و سرگردانی برجسته می شود تا موضوعات اجتماعی یک دانشجو. این ساخت با نشانه های صوتی که به صورت دیالوگ بین خانوادۀ ماهی در باره حیران ایراد می گردد، رابطۀ منطقی تری به خود می گیرد. مثلاً، تهدید شدن حیران از سوی عباس(پدر ماهی)، درد دل مادر ماهی با پدر بزرگ در مورد حیران که شاگرد اول دانشگاه است و… همۀ این نشانه ها حکایت از ساختی دارد که در آن سعی می شود تا ماهی را از آن برحذر دارند تا مبادا گرفتار حیرانی و سرگردانی شود. در واقع، در سطح کلان تر، این فیلم بر آن است تا دختران ایرانی را از سختی و حیرانی ازدواج با مهاجران افغانستانی آگاه سازد.بدین سان، باید گفت که همه نشانه ها و یا رمزگان اجتماعی در این فیلم ساختی را تشکیل داده اند که گویای حیرانی و سردرگمی مهاجران افغانستانی است. سرگردانی که ادامه دارد، حتی در قشر دانشجویانی که دغدغه جز درس خواندن ندارد.

کارگردان فیلم حیران

شالیزه عارف پور در آثاری همچون روز باشکوه، حیران، بانوی اردیبهشت، کیسه برنج، بازی های پنهان، بوی پیراهن یوسف، درد مشترک، همسر، شانس زندگی، خانه خلوت، آواز تهران، دو نیمه سیب، ایستگاه متروک، مومیایی 3، داستان های جزیره، مرد عوضی به عنوان «بازیگر»، «کارگردان»، «منشی صحنه»، «دستیار اول کارگردان»، «برنامه ریز» حضور داشته است.

شالیزه عارف پور

بازیگران فیلم حیران

باران کوثری، مهرداد صدیقیان، فرهاد اصلانی، خسرو شکیبایی، ژاله صامتی

ساير عوامل فیلم حیران

  • کارگردان: شالیزه عارف پور
  • نویسندگان: شالیزه عارف پور، نعمه ثمینی
  • تهیه کننده: رخشان بنی اعتماد
  • طراحی صحنه و لباس: امیر ثابتی

مشخصات فیلم حیران

دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
مازیار لرستانی: من خودم گیج ام توی مسیر یابی ولی مجبورم در اسنپ کار کنم! می‌گفتند شناسنامه بیار بعد که شناسنامه آمد گفتند ریش ات کامل نیست! (214 نظر) همزاد نرگس محمدی، با شباهت صد در صدی پیدا شد+عکس/یکی از یکی معروف تر و هنرمندتر (186 نظر) مهراوه شریفی نیا: خودم رو پذیرفتم با نقایصم، صورت استخونی ندارم لپ دارم همه ام بچگی می کشیدن دماغ زیبایی ندارم بزرگ هم نیست بخوام عمل کنم خوشحال میشدم اگر سربالاتر بود+ویدئو (122 نظر) بهاره رهنما: به من میگید پیرزن ناراحت نمیشم چون من پیرزن جذابی هستم/ هر چی پیرتر هم بشم دوست داشتنی تر میشم+ویدئو (119 نظر) قباد ایرانی یا قباد ترکیه‌ای؛ نگاهی به استایل و چهره اسماعیل حاجی اوغلو بازیگر نقش شهاب حسینی در سریال شهرزاد+عکس/ بنظرتون کدوم یکی خوشتیپ‌ترن؟ (115 نظر) خلاقیت خنده دار اوستا بنا با طراحی توالت در سقف حمام حماسه آفرید / هنر نزد ایرانیان است و بس😂 (102 نظر) علی دایی: من پنت هاوس ندارم یه خونه 418 متری دارم؛ اگر می‌خواستم جور دیگری زندگی کنم 20 برج 20 طبقه داشتم+ویدیو (94 نظر) حدیث فولادوند بازیگر نقش فوزیه: من خیلی شبیه فوزیه هستم همین باعث شد گریم سنگینی نداشته باشم/ رسیدن به نقش خیلی مشکل بود (84 نظر) ستاره سادات قطبی؛ 27 سال داشتم که با شهرام شکیبا آشنا شدم، به پسر شهرام گفتم علی ،من مامانت نیستم،اما همه جوره هواتو دارم، تمام سعیمو میکنم تا راضی باشی (80 نظر) رهبر معظم انقلاب:هم پدرم، هم مادرم و هم خود من می‌خواستم طلبه بشم؛ از کلاس پنجم دبستان، عملاً درس طلبگی را در داخل مدرسه شروع کردم (77 نظر) خلاقیت تحسین برانگیز میوه فروش تهرانی با نوشته جالب در مغازه حماسه آفرین شد/ نمونه واقعی یک فرشته زمینی+عکس (75 نظر) دارا حیایی: به پول امین حیایی احتیاجی ندارم؛خونه 50متری خودمو به خونه 300متری بابام ترجیح میدم؛ کمک خانواده خیانته، فردا همسرم چه فکری در مورد من میکنه+ ویدئو (71 نظر) مهران مدیری: رفته بودم مراسم ختم برگشتم دیدم یه خانوم زده به ماشین من داره گریه میکنه خواستم جنتلمن باشم گفتم اشکالی نداره اما بعدش که رفت نشستم گریه کردم🤣+ویدیو (67 نظر) نعیمه نظام دوست: کورتن مصرف کردم پناه بردم به غذا در حال حاضر نعیمه نظام دوست هستم یک چاق بی پول! فکر میکردم پف کردم نگو چاق شدم😂 (67 نظر) مهران مدیری: دختر که هیچ، گربه هم به هنرمند نمی دهم! شهرزاد رو میخوام ترشی بندازم پسرمو هم زن نمیدم +فیلم (57 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
فال شمع روزانه امروز جمعه 25 آبان 1403
فال روزانه امروز جمعه 25 آبان ماه 1403
درخواست تصویب قانون برای حجاب خانم‌های بلاگر
فال ابجد روزانه جمعه 25 آبان 1403
کامل ترین تعبیر خواب سگ و معنای انواع مختلف خواب این حیوان / تعبیر دیدن سگ در خواب از نظر حضرت یوسف و ابن سیرین
آیا می دانستید مردم در جوکرتایم به صورت وحشیانه ای به گریه افتادند؟ لبخندی که به قیمت ریخته شدن خون مردم شهر تمام شد!
روایت شیرین رهبر معظم انقلاب از نقش دخترشان در بهبود یافتن دست ایشان بعد از ماجرای ترور: خدا فرزند دختری به ما داد که به من خیلی اُنس داشت و...
سایت رهگیری مرسولات پستی؛ روش های پیگیری مرسوله پستی از طریق کد رهگیری
فال قهوه با نشان روز جمعه 25 آبان ماه 1403
فال حافظ با تفسیر روز جمعه 25 آبان 1403 + فیلم
مراحل مهم آماده کردن خودرو برای سفر / اگر قصد سفر داری حتما این 6 تا نکته رو چک کن تا وسط جاده نمونید
در جواب کم سعادتیم چی بگیم؟ / 36 جمله مناسب در پاسخ به "کم سعادتیم"
داستان های هزار و یک شب / شب هشتم : شاهزاده جادوشده و ماهیان (بخش دوم)
گرشا رضایی: همه خوانندگان ایرانی به لطف کامپیوتر خواننده شدند!/ نگرانی گرشا رضایی از پیشرفت هوش مصنوعی و انقراض خوانندگان انسانی!
لیلا بلوکات: در ابتدا قرار شد جوانی های زلیخا را من بازی کنم و خانم آهو خردمند نقش پیری زلیخا را بازی کند!
منتخب روز   
وقوع زمین‌لرزه‌ 4.3 چند شهر خراسان رضوی را لرزاند انگشتر رهبر معظم انقلاب برای روز خواستگاری +ویدیو/ انگشتری که عشق را جاودانه می‌کند کشف جسد مرد میاندوآبی در زرینه‌ رود / او 14 روز گم شده بود! اتهام آدم‌ربایی برای زنی که می‌خواست شوهرش را سورپرایز کند! قرار شرم آور سیامک برای رسوایی دختر 22 ساله / اعتراف سیاه در کلانتری 4 کشته و 14 مجروح در واژگونی اتوبوس زائران حسینی در مسیر قروه به زنجان با 45 سرنشین قتل ناموسی دختر با شلیک گلوله در جنوب تهران توسط پدرش / از دامادم حرفی شنیدم که خونم را به جوش آورد پشیمان نیستم سگ هار جان کودک 9 ساله را در خوزستان گرفت/بیشتر مراقب کودکان باشید ننه لیلا، مادر جیب‌برهای ایران بود | جزئیات گفت و گو با دختر جیب‌بری که مدعی است نزد حرفه‌ای ترین جیب‌بر ایران آموزش دیده است! مردی سر همسرش را با کلنگ شکافت/ «10 روز بود به خاطر اختلاف خانوادگی با من روابط عاطفی نداشت» قتل دختر 19 ساله در باشگاه زیر زمینی بوکس/پسر رزمی کار از قصاص نجات یافت جزئیات دقیق پرونده قتل دوست صمیمی بر سر معامله / اولیای دم چرا بعد از 7 سال قاتل را بخشیدند؟