درباره پاتریک دویت
پاتریک دوویت (به انگلیسی: Patrick deWitt) نویسندهٔ کانادایی است که در سال ۱۹۷۵ متولد شده است. او در جزیرهٔ ونکوور٬ بریتیش کلمبیا به دنیا آمد و بعداً در کالیفرنیا و واشنگتن زندگی کرد. وی اخیراً در پورتلند، اورگن ساکن است. اولین کتاب او استحمام (۲۰۰۹) به فهرست کتاب های نیویورک تایمز راه یافت. رمان دومش برادران سیسترز به شدت مورد توجه قرار گرفت و در تمام جوایز ادبی کانادا نامزد شد.
درباره کتاب برادران سیسترز
برای شما که اکنون مشغول مطالعه ی معرفی کتاب برادران سیسترز (The Sisters Brothers) هستید، احتمالاً این عنوان کمی غریب و نامعمول باشد. درواقع سیسترز نام خانوادگی چارلی و ایلای، دو آدم کش حرفه ای در حدود سال 1851 است... با ادامه ی این معرفی همراه باشید، دست در دستان پاتریک دوویت (Patrick deWitt)، نویسنده ی زبردست این رمان جذاب بگذارید و خود را به یک داستان مهیج در ژانر وسترن دعوت کنید. همه ی ماجرای این رمان از آنجا شروع شد که فردی مرموز برادران سیسترز را استخدام کرد تا هرمن کرمیت وارم را به قتل برسانند. این گونه شد که چارلی و ایلای در پی هرمن (و احتمالاً در سودای اندوخته ای عجیب وغریب از طلا) راهی کالیفرنیا شدند. اما از آنجایی که اغلب اتفاقات در زندگی برخلاف تصور ما رقم می خورد و اکثر نقشه های ما انسان ها نقش برآب می شوند، نقشه ی برادران سیسترز نیز از این قاعده مستثنی نماند و همه چیز خلاف آنچه که باید و تصور می شد، رخ داد. درواقع، متفاوت با گمانِ ابتدایی خودشان... بااین وجود تصور نکنید که می توانید داستان کتاب برادران سیسترز را حدس بزنید. چرا که این تصور، گمانی بس عجولانه خواهد بود! ماجراجویی هایی که پاتریک دوویت در این اثر بر سر راه برادران سیسترز قرار می دهد، شما را وادار می کند تا آخرین صفحه با آن ها همراه باشید. به شیوه ای که کنار گذاشتن کتاب قبل از به پایان بردن آن کاری بس دشوار خواهد بود. زبان ساده، صمیمی و شوخ طبعانه ی نویسنده در کنار ترجمه ی شیوای پیمان خاکسار باعث شده تا این اثر به یکی از جذاب ترین و البته پرمخاطب ترین رمان ها تبدیل شود. گفتنی ست برادران سیسترز اولین بار در سال 2011 منتشر و با استقبال خوانندگان و منتقدان مواجه شد. به شیوه ای که لیست جوایز و افتخارات آن بسی بلندبالا و طولانی است.
جوایز و افتخارات کتاب برادران سیسترز:
- بهترین کتاب سال آمازون
- بهترین کتاب سال واشنگتن پست
- بهترین کتاب سال پابلیشر ویکلی
- بهترین کتاب سال Hudson
- فینالیست جایزه ی من بوکر (2011)
- در فهرست برترین کتاب های «کمدی سیاه»
- برنده جایزه ی کتاب اورگان (2012)
- مدال یادبود استفان لیکاک (2012)
- نامزد جایزه گیلر (2011)
- برنده جایزه ی Governor General
- جایزه انجمن نویسندگان کانادا (2012)
- جایزه ی انجمن کتابفروشان کانادا
- برنده ی جایزه ی Prix des libraires du Québec (2013)
- برنده ی جایزه ی Rogers Writers' Trust
- نامزد مدال اندرو کارنگی (2011)
- نامزد جایزه والتر اسکات
- نامزد جایزه ی گودریدز در بخش داستان تاریخی
- برنده جایزه ی The Rooster
نکوداشت های کتاب برادران سیسترز:
- پاتریک دوویت درست مثل تارانتینو می داند که چطور نوع نگاه ماجراهای خون بار را خنده دار جلوه دهد. (کلیولند پلین دیلر)
- به شکل عجیبی خنده دار، به شکل خیره کننده ای خشونت آمیز و غرق در اندوه. (واشنگتن پست)
- با یک راوی پیچیده و هیجان انگیز. (آمازون)
- یک شاهکار طنزآمیز فراموش نشدنی. (Barnes & Noble)
- چقدر عالی، چقدر خنده دار و چقدر غمگین. (آیریش تایمز)
جملاتی از متن کتاب برادران سیسترز
- بیشتر مردم به ترس ها و حماقت هایشان زنجیر شده اند و جرات ندارند بی طرفانه قضاوت کنند که مشکل زندگی شان چیست. بیشتر آدم ها همین طور زندگی شان را بی هیچ رضایتی ادامه می دهند بدون این که تلاش کنند تا بفهمند سرچشمه نارضایتی شان از کجاست یا بخواهند تغییری در زندگی شان ایجاد کنند. سرآخر می میرند در حالی که هیچ چیز در قلبشان نیست.
- میفیلد چند لحظه به من خیره شد و بعد رو کرد به چارلی. پنج تا سکه طلای بیست دلاری عقاب نشان انداخت روی میز و چارلی با کف دست جمع شان کرد. دوتایشان را به من داد و من هم گرفتم. تصمیمم بر این بود که پول را حتی مسخره تر از قبل خرج کنم. فکر کردم دنیا چه جور جایی می شد اگر پول طوقی نبود بر گردن و روحمان.
در بخشی از کتاب برادران سیسترز می خوانیم:
وقتی که چارلی و جادوگر پیر چشم به چشم هم دوخته بودند سکوتی طولانی حاکم شد. بالاخره پیرزن دوباره سرش را پوشاند و کارش را از سر گرفت و چارلی هم روی زمین دراز کشید. من هم به جای این که روی تشک بخوابم کنار او روی زمین دراز کشیدم. از پیرزن می ترسیدم و فکر می کردم اگر کنار هم باشیم خطر کمتری تهدیدمان می کند. این قدر بی حال بودم که علی رغم اضطرابم زود وارد مرحله ی رویا شدم. خواب دیدم در همان اتاق هستم، فقط با این فرق که ایستاده ام و پیکر غرق خواب خودم را تماشا می کنم. پیرزن از جا بلند شد و بالاسر ما ایستاد، بدن من شروع کرد به لرزیدن و عرق کردن ولی چارلی از جایش جُم نخورد. پیرزن دولا شد و با دست هایش دهان چارلی را باز کرد. از فضای تاریک میان چین وچروک ها مایعی غلیظ و سیاه به آرامی جاری شد و در دهان چارلی ریخت و من که خواب نبودم و داشتم خودم را نگاه می کردم شروع کردم به جیغ کشیدن، پشت سر هم می گفتم که دست از سر برادرم بردار. کابوسم با این صحنه ناگهان تمام شد و از خواب پریدم. چارلی کنارم بود و داشت نگاهم می کرد، طبق عادت ناهنجار همیشگی اش با چشمان باز خوابیده بود. پشتش پیرزن نشسته بود و توده ی خرمهره های روبه رویش به شکل چشمگیری کوچک شده بود، معلوم بود که زمان زیادی گذشته. از پشت میز تکان نخورد ولی سرش به شکل غیرمعمولی چرخید و خیره شد به تاریک ترین کنج اتاق. نمی دانم چه چیزی نظرش را جلب کرده بود، ولی این قدر به تاریکی خیره ماند که دیگر بی خیال شدم و دوباره سرم را زمین گذاشتم. چند لحظه بعد دوباره به خوابی فرو رفتم که فرق چندانی با مرگ نداشت.
فهرست مطالب کتاب
- مقدمه ی مترجم
- بخش یک: مشکل اسب ها
- بخش دو: کالیفرنیا
- بخش سه: هرمَن کِرمیت وارم
- مؤخره
شناسنامه کتاب برادران سیسترز
- نویسنده: پاتریک دوویت
- مترجم: پیمان خاکسار
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر چشمه
- تعداد صفحات: 279
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان خارجی_ طنز
- نسخه الکتریکی:دارد
- نسخه صوتی : دارد
امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید. همچنین برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم .