درباره هرنان دیاز
هرنان دیاز آلونسو (بوینوس آیرس، ۱۹۶۹) معمار آرژانتینی-آمریکایی است. او مدیر/مدیر اجرایی سای-آرک در لس آنجلس و بنیان گذار و مدیر دفتر طراحی زفیروتارک (مستقر در لس آنجلس) است. او معمار، طراح و استاد دانشگاه آرژانتینی است که به دلیل رهبری سای-آرک در گذار به تکنولوژی های دیجیتال و ایفا کردن نقشی کلیدی در شکل گیری برنامه درسی تحصیلات تکمیلی در دههٔ گذشته مشهور است. به عنوان مدیر سای-آرک او مسئول یک مؤسسه با بیش از ۵۰۰ دانشجو و ۸۰ استاد است، که بسیاری از آن ها افراد شناخته شده ای در زمینه معماری و طراحی اند. در کنار رهبری سای- آرک، آلونسو مدیر شرکت زفیروتارک است که برای تولید کارهای گروتسک و مضطرب کننده که پاسخ به محیط زیست را به چالش می کشد شناخته شده. علاوه بر این دیاز آلونسو برنده برنامه معمار جوان MoMa PS1 در سال ۲۰۰۵، جایزه AR+D برای معماران نوظهور و تقدیر ویژه P/A سال ۲۰۱۳ شده است.
درباره کتاب در دور دست
همه آدم ها تنها و رنج دیده هستند و می توان خطوط این تنهایی و رنج دیدگی را روی صورتشان دید. اما هر کسی به شیوه ای و در زمان خاصی این رنج درونی عمیق را احساس می کند! کتاب در دوردست (In the distance) روایتی خاص، متفاوت و سراسر انسانی است که هرنان دیاز (Hernán Díaz) با هنرمندی بی نظیر خود آن را نوشته است. در این کتاب داستان پسر نوجوانی به نام هاوکن را می خوانید که قرار است همراه با برادرش از گوتنبرگ سوئد به نیویورک سفر کند. او در مسیر سفر برادرش را گم می کند و درنهایت سر از کشتی کالیفرنیا در می آورد! هاوکن در بدمخمصه ای گیر می کند؛ درحالی که نه زبان انگلیسی بلد است و نه چندان پولی برای تهیه غذا و جای خواب دارد. اما تصمیم می گیرد که هر طور شده به دنبال برادرش برود و او را پیدا کند و همین تصمیم مسیر زندگی اش را به طور کامل تغییر می دهد! هاوکن در سفری که پیش روی اوست، به یک بینش و سلوک درونی می رسد و از این نوجوان کم تجربه ی تنها، یک مرد دردمند و دنیادیده می سازد که همواره تمایل دارد تا به تنهایی درونش پناه ببرد. داستان کتاب در دوردست یک قصه ی معمولی نیست. بلکه شما را فراتر از مرزهای جغرافیایی، نام و اصالت های خانوادگی و یا نژاد و ملیت در مسیر انسانیت و رشد شخصیتی پیش می برد. با خواندن این کتاب می توانید سفری به درون خویش داشته باشید و آنچه را برای شناخت خود و تغییر در زندگی نیاز است به دست آورید.
جوایز و افتخارات کتاب در دوردست
- نامزد نهایی جایزه پولیتزر (2018)
- برنده ی جایزه ی بین المللی ویلیام سارویان
- عنوان یکی از ده کتاب برتر پابلیشرز ویکلی (2017)
- نامزد نهایی جایزه PEN/Faukner برای داستان (2018)
- فینالیست جایزه انستیتو تحقیقات مهاجرت New American Voices
نکوداشت های کتاب در دوردست
- رمانی پر از تعلیق. روایتی باشکوه و باورپذیر از تنهایی. صدایی نو و متفاوت. دیوانه وار، غمگین و ظریف. (Publishers Weekly)
- یک کتاب عجیب، اثرگذار و تداعی کننده تنهایی و اندوه! (New York Times)
- آنچه دیاز در کتاب خود به نمایش گذاشته، یک شاهکار نادر است که از سنت های ادبی و سینمایی استفاده می کند و تداعی کننده چیزی کاملاً تازه و عجیب برای ماست!دردوردست یک داستان غم انگیز و لطیف در دوران بلوغ است که در گذشته ای تاریخی اتفاق می افتد که هم آشنا و هم در عین حال شبیه چیزی است که تا به حال با آن مواجه نشده ایم! (The Guardian)
- این اثر از مرز ملیت ها و نژادها گذشته است و داستانی سراسر انسانی را روایت می کند. (Otra Parte)
- دیاز در اثر درخشان خود، تجربه غریبه بودن و ذهن پس از تروما را روایت می کند. (Remezcla)
- رمان دیاز یک موجود خاص و یکی از معدود آثار داستانی است که شما را از نظر احساسی و تخیلی به مکانی کاملاً جدید منتقل می کند. (Paul La Farge)
- هرنان دیاز در این رمان، به شکل کاملا هنرمندانه، یک منظره پست مدرن را خلق می کند. (3:AM Magazine)
- اولین رمان فوق العاده و داستان حماسی آمریکایی! (Keaton Patterson, Brazos Bookstore)
- این اثر نوعی اسطوره شناسی آمریکایی است که بخشی از این حقیقت را پرورش می دهد: آیا همه ما مهاجر به دنیایی نیستیم که امیدوار بودیم بهتر باشد؟ (Christopher Phipps, East Bay Booksellers)
در بخشی از کتاب در دوردست می خوانیم
به نظر می آمد سپیده دم نزدیک است. طلوعی قطعی، اما هنوز ناپیدا که هاوکن را به جانب خود می کشاند. به نقطه ای در دوردست خیره شده بود و تردیدی نداشت که خیلی زود به رنگ سرخ درمی آید و ترسیم گر مسیری می شود که مستقیم به لینوس می رسد. باد موافق نشانه ی خوبی بود. امدادی که او را به جلو هل می داد و رد پایش را هم پاک می کرد. با کمی خوش شانسی، کسی را سراغ او نمی فرستادند و غیبتش تا اواخر صبح یا حتی ظهر به چشم نمی آمد. اما کافی بود که زن هاوکن را فرابخواند. نگهبان ها خیلی زود از راه پله ها بالا می رفتند و به اتاقش پا می گذاشتند. بعد از مدتی دویدن، سربرگرداند نگاهی به چراغ های شهر بیندازد. در کمال تعجبش دیگر اثری از کلنگستون نبود. اکنون که باد در جهت مخالف می وزید متوجه برخورد انبوه ذره های شن و خاک به صورتش شده بود. اوایل میدان دیدش به سایه ی تخته سنگ ها و بوته ها محدود شده بود. یکی دو قدم مانده به آن ها تازه متوجه حضورشان می شد. تصویرهایی ناواضح که عاقبت همگی ناپدید شدند. توفان شن حتی شب را هم اسیر خود کرده بود. نیروی تندباد به همراه ذره های خاک و شن عنصری جدید را پدید آورده بود. برخلاف ماهیت زمخت و خشکش بیش تر به آب نزدیک بود تا هوا و خاک. برای تنفس باید رو برمی گر داند. همچنان میان توفان می دوید که غرشی گوش هایش را کر کرد. چشم ها و دهان را محکم بست. اما این تنها باد ناملایم نبود که دید هاوکن را کور کرده بود. باز نگه داشتن چشم ها میان چنان تاریکی عمیقی فایده ای نداشت. مدام سکندری می خورد. اما هر افتادنی فرصتی کوتاه بود برای دراز کشیدن و گریز از جریان سهمگین خاک و شن بالای سر. هر چند سریع بلند می شد و با نفس های بریده بریده از راه بینی، دوباره حرکت بی هدف خود را از سر می گرفت.
شناسنامه کتاب در دور دست
- نویسنده: هرنان دیاز
- مترجم: وحید پور جعفری
-
زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر سنگ
- تعداد صفحات: 256
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان خارجی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
همه علاقه مندان به ادبیات داستانی، به ویژه رمان های وسترنی از خواندن این اثر درخشان لذت خواهند برد. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا به حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.