درباره مارگرت پیترسن هدیکس
مارگارت پترسون هدیکس (به انگلیسی: Margaret Peterson Haddix)، نویسندهٔ مشهور آمریکایی، متولد نهم آوریل ۱۹۶۴ در شهر واشینگتن کورت هاوسِ ایالت اوهایو است. پدر هدیکس، کشاورز بود و غلات کشت می کرد. او در مزرعهٔ پدری متولد شد و دوران کودکی خود را در زادگاهش گذراند. پس از گذراندن دوران کودکی و نوجوانی، وارد دانشگاه میامی شد و در رشتهٔ خبرنگاری و داستان نویسی تحصیل کرد. او در روزنامه های شهر فورت وین، ایندیانا به عنوان خبرنگار و دبیر فعالیت کرد. هدیکس از سال ۱۹۹۵ فعالیت خود در زمینهٔ نویسندگی برای کودکان و نوجوانان را آغاز کرد. نخستین اثر او با عنوان «فرار از زمان» منتشر شد. این نویسنده پس از استقبال از کتابش، در کنار اشتغال در روزنامه های مختلف، به نوشتن ادامه داد و تاکنون ۳۲ اثر از او منتشر شده که بیش از نیمی از آن ها برای نوجوانان بوده است. شهرت هدیکس، به خاطر مجموعه «فقدان» (The Missing series) و «بچه های سایه وار» (Shadow Children sequence) است. مارگارت هدیکس هم اکنون به همراه همسر و دو فرزندش، در شهر کولومبوس ایالت اوهایو زندگی می کند.
درباره کتاب فرزندان تاریکی1
رمان در دل سایه ها (Among the Hidden) نخستین شماره از مجموعۀ فرزندان تاریکی (Shadow Children) نوشته ی مارگرت پیترسن هدیکس است. این کتاب روایت زندگی لوک گارنر سیزده ساله است که هویتش به عنوان فرزند سوم خانواده مخفی نگه داشته شده. دلیل این اتفاق، منع داشتن فرزند سوم از طرف دولت است که زندگی آزادانۀ لوک را زیر سوال برده. لوک، مانند یک سایه کاملاً در پرده و در حصار دیوارهای خانه بزرگ می شود و حتی بسیاری از مسئولیت های او را دو فرزند دیگر خانواده انجام می دهند. او به خاطر شرایط محیطی اش اغلب تنهاست و از کارهای روزمره و معمولی محروم است. محل زندگی آن ها شهرکی در حال توسعه است. ترس از دیده شدن لوک شرایط را برای او هر روز سخت تر می کند و روزبه روز ممنوعیت های لوک برای پنهان شدن بیشتر می شود. حالا حتی بابت اینکه سرش را از پنجره بیرون آورده هم توبیخش می کنند. خانواده اش مدام نگران لو رفتن هویت لوک هستند و او از وضعیت خود خسته است. تا اینکه روزی متوجه می شود در خانۀ روبه رویی هم فرزند ممنوعه ای وجود دارد. اسم او جن است و برخلاف لوک نمی خواهد سرنوشتش را بپذیرد. آشنایی این دو با هم نقشه های پر مخاطره ای را رقم می زند. کتاب فرزندان تاریکی برای گروه سنی نوجوان نوشته شده است. این اثر همزمان که از دغدغه ای اجتماعی پرده بر می دارد، مخاطب خود را مشغول به خیال پردازی می کند تا با حال و هوای شخصیت ها هم داستان شود. از کتاب های دیگر مجموعۀ فرزندان تاریکی باید به «در دل نفوذی ها»، «در دل فریب خوردگان»، و «در دل بارن ها» اشاره کرد.
جوایز و افتخارات کتاب فرزندان تاریکی 1 در دل سایه ها
- نامزد جایزهٔ کتاب bluestem
- نامزد جایزهٔ کتاب گنبد طلایی ورمونت
- کتاب برگزیدهٔ خوانندگان جوان پنسیلوانیا
- نامزد جایزه ٔ دوروتی کنفیلد فیشر سال 2000
- برندهٔ جایزهٔ خوانندگان جوان کالیفرنیا سال 2001
- بهترین کتاب نوجوان 1998 از نظر انجمن کتابخانه های امریکا
نکوداشت های کتاب فرزندان تاریکی 1 در دل سایه ها
- رمانی مهیج و هوشمندانه... (kirkus reviews)
- ایده ی تفکربرانگیز کتاب برای جذب خوانندگان کافی ست. (ناشران هفتگی)
در بخشی از کتاب فرزندان تاریکی1 در دل سایه ها می خوانیم...
لوک اگر اجازه داشت، سمت پنجره ی آشپزخانه می رفت و به جنگل نگاه می کرد و بر ای بار هزارم سعی می کرد جای کاج و افرا و بلوط هایی که آنجا بودند یا نبودند ردیف ردیف خانه تصور کند. لوک، درست قبل از شام، با نگاهی دزدکی فهمید که دیگر نصف درخت ها قطع شده اند. بعضی ها همان موقع روی زمین افتاده بودند، بعضی در همان وضعیت سربه فلک کشیده ی قبلشان، با زاویه های عجیب، آویزان شده بودند. جای خالی شان همه چیز را شکل دیگری کرده بود؛ مثل موی تازه کوتاه شده ای که خطی آفتاب نخورده از پیشانی را نمایان می کرد. حتی از انتهای آشپزخانه هم، لوک می توانست بفهمد درخت ها سرِ جایشان نیستند؛ چون همه چیز روشن تر، بازتر و ترسناک تر بود. لوک با اینکه جواب را خودش می دانست، پرسید: «اون وقت، وقتی اون آدم ها اسباب کشی کردن اینجا، باید از پنجره ها دور بمونم؟» این سؤال کاری کرد بابا منفجر شود. دستش را روی میز کوبید. «اون وقت؟! همین حالا هم باید دور بمونی! هر ننه قمری می خواد اون بیرون وِل بچرخه تا ببینه اوضاع از چه قراره. می بیننت...» چنگالش را دیوانه وار تکان داد. لوک، مطمئن نبود معنای این حرکت چیست؛ اما می دانست معنای خوبی ندارد. هیچ وقت، هیچ کس به او نگفته بود اگر کسی او را ببیند، دقیقاً چه اتفاقی می افتد. مرگ؟ مرگ بلایی بود که سر توله ی نارسی می آمد وقتی زیر دست و پای خواهر برادرهای گنده ترش می ماند. مرگ مگسی بود که وقتی مگس کش رویش می کوبید، وِزوِزش بند می آمد. سختش بود خودش را با آن مگس له شده یا حیوان مرده ای مقایسه کند که زیر آفتاب خشک شده بود؛ حتی تصورش هم حالش را به هم زد. برادر دیگر لوک، مارک، غرغرکنان گفت: «به نظر من که هیچ انصاف نیست کارهای لوک رو ما انجام بدیم. نمی تونه یه کم بیرون بیاد؟ شاید شب ها بشه!»
شناسنامه کتاب فرزندان تاریکی1
-
نویسنده: مارگرت پیترسن هدیکس
-
مترجم: مروا باقریان
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر پرتقال
- تعداد صفحات: 150
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان نوجوان
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
این کتاب به نوجوانانی که به رمان های تخیلی و هیجان انگیز علاقه دارند و تغییر و تنوع را به رکود و ناامید شدن ترجیح می دهند توصیه می شود. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.