درباره آرکادی استروگاتسکی و بوریس استروگاتسکی
آرکادی و بوریس استروگاتسکی که به نام برادران استروگاتسکی نیز شناخته می شوند، از معروف ترین نویسندگان روسی هستند. آرکادی در سال 1925 به دنیا آمده و بوریس متولد سال 1933 است. این دو برادر در طول سالیان زندگی خود آثار مختلفی را با کمک یکدیگر تألیف کرده اند. عمده ی آثار آن ها در زمینه ی داستان های علمی و تخیلی بوده است. در آغاز کار نوشتن، آن دو تحت تأثیر نویسندگان روسی بزرگ بودند، اما بعد از مدتی توانستند سبک شخصی و منحصربه فرد خودشان را نیز به منصه ی ظهور برسانند. از برادران استروگاتسکی یک کتاب دیگر به نام «پیک نیک کنار جاده» نیز به فارسی ترجمه شده و در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.
درباره کتاب خدا بودن سخت است
کتاب «خدا بودن سخت است» رمانی نوشته ی «آرکادی و بوریس استروگاتسکی» است که نخستین بار در سال 1964 به چاپ رسید. این رمان کوتاه، تلفیقی جذاب از داستان علمی تخیلی و داستان هجوآمیز در دوران «جنگ سرد» است. «آنتون» در قالب مردی اشرافی به نام «دون روماتا»، توسط تاریخ نگارانی کمونیست از آینده، به سیاره ای کهن به نام «آرکانار» فرستاده می شود. او مأموریت دارد که بدون مداخله، فقط پیرامون را مشاهده کند (مانند یک خدا)، در حالی که مردی بی رحم به نام «دون ربا» که وزیر ارشد پادشاه به شمار می آید، دستور قتل روشنفکران و هنرمندانی را صادر می کند که هویت فردیشان، تهدیدی برای قدرت حکومت در نظر گرفته می شود. این داستان تمثیلی تاریک در مورد پیامدهای قدرت بی حد و حصر حکومت، نکوداشتی از قلم هایی است که در مقابل شمشیرها ایستادگی می کنند. کتاب خدا بودن سخت است که به قلم آرکادی استروگاتسکی و بوریس استروگاتسکی، از نویسندگان پرفروش ادبیات روسیه، نوشته شده است با بیان هیجان انگیزی به روایت حوادثی می پردازد که برای یک مأمور مخفی از سیاره ی زمین پیش می آید. او که به سیاره ی دیگری سفر کرده است، با مردمی روبه رو می شود که همچنان در دنیایی شبیه به قرون وسطی زندگی می کنند. اتفاقات جالب این داستان به بهترین شکل خواننده را با خود همراه می سازد. داستان حاضر که با ضوابط ادبیات روسیه نوشته شده و خدا بودن سخت است (Hard to Be a God) نام دارد، در حقیقت رمانی با ماجراهای تخیلی است. وقایع این رمان در زمان آینده اتفاق می افتند. رون روماتا مأموری مخفی است که از سیاره ی زمین به سیاره ی ارکانار فرستاده می شود. مردم این سیاره در پیشرفت تکنولوژی و فرهنگ توفیق چندانی نداشته اند و جامعه شان شبیه به جامعه ی غرب در قرون وسطا است. رون روماتا که از سیاره ی پیشرفته ی زمین به ارکانار رفته است، مأموریت دارد تا هرچه را که می شود نجات داد را از ارکانار خارج کند. او با نقاب شاهزاده ای نجیب وارد ارکانار می شود. نکته ای که درباره ی او باید دانست آن است که او در هیچ نبردی شکست نمی خورد و هیچ کسی هم نمی تواند روماتا را به قتل برساند؛ اما در مقابل او نیز نمی تواند کسی را بکشد. او در طول این سفر به دختری به نام کیرا علاقه مند می شود و می خواهد او را از چنگال وزیر ظالم ارکانار نجات دهد. کشمکش های این قهرمان برای نجات کیرا و به سرانجام رساندن مأموریتش، داستانی است که نویسندگان قصد داشته اند آن را روایت کنند. به نظر می آید هدف غایی آرکادی استروگاتسکی (Arkadiy Strugatskiy) و بوریس استروگاتسکی (Boris Strugatskiy) از نوشتن این رمان، آن است که نشان دهند بیشتر پیشرفت های نوع بشر در حوزه های مختلف، با خون ریزی و ظلم بسیار به دست آمده است. از طرفی باور داشتن محض و ایمان کورکورانه نیز می تواند زمینه را برای تسلط و گسترش ظلم فراهم کند. این رمان که در دوره ی حاکمیت حکومت کمونیستی بر روسیه ی امروز نوشته شده است، یکی از ژرف ترین آثار در ادبیات اتحاد جماهیر شوروی به حساب می آید و از عقل گرایی رایج در روسیه ی آن روز نشأت گرفته است. کتاب خدا بودن سخت است را هادی بهارلو از زبان روسی به فارسی ترجمه کرده و نشر کتاب نیستان کار انتشار آن را بر عهده داشته است.
نکوداشت های کتاب خدا بودن سخت است
- رمانی هیجان انگیز و خواندنی. (نیویورک تایمز)
- یکی از ژرف ترین آثار این دو برادر. (برانز و نوبل)
- یکی از عمیق ترین آثار ادبیات اتحاد جماهیر شوروی. (آمازون)
در بخشی از کتاب خدا بودن سخت است می خوانیم
روماتا درحالی که از بین دندان هایش سوت می زد، لحظاتی به او نگاه کرد. سپس از پشت میز بلند شد و به سوی محل نگهداری غذاها رفت. در آن جا در بین انبوه شلغم ها و انبوه خاک اره ها دستگاه تقطیر الکل بسیار بزرگ پدر کابانی با لوله های شیشه ای می درخشید. اختراع شگفت انگیز یک مهندس ذاتی، شیمیدان بالفطره و استاد دمیدن در شیشه و ساختن اشیای شیشه ای. روماتا دو بار دور این ماشین جهنمی چرخید و در تاریکی دستش به میله ای خورد و با آن چندین بار بدون هدف به اطراف ضربه زد. صداهای تلق تلق و لرزش و قل قل انباری را پر کرده بودند. بوی تهوع آور مشروبات خانگی دست ساز همه جا به مشام می رسید. روماتا از بین شیشه های شکسته که زیر پاشنه های کفشش صدای قرچ قرچ می داد، به سمت گوشۀ دیگر اتاق رفت و لامپ الکتریکی را روشن کرد. آن جا در زیر کوه خرت وپرت ها یک مبدل کم حجم به نام «میداس» در داخل جعبۀ سیلیکاتی جلب توجه می کرد. روماتا خرت وپرت ها را کنار زد و روی یک پنل چند عدد را وارد کرد و درب جعبه را از بالا باز کرد. حتی زیر نور سفید لامپ برقی هم دستگاه بسیار عجیب به نظر می رسید. روماتا چند بیل خاک اره در قیف ورودی دستگاه ریخت و دستگاه به آرامی و با روشن شدن خودکار پنل کنترل شروع به کار کرد. روماتا با نوک چکمه های خود یک سطل زنگ زده را به زیر لولۀ خروجی دستگاه هل داد. در همان لحظه، جینگ جینگ جینگ! چند سکۀ طلایی رنگ با تصویری اشرافی از پیتش ششم، پادشاه آرکانار به کف ضربه خورده و له شدۀ سطل افتاد. روماتا پدر کابانی را به روی تخت پُرسروصدایی منتقل کرد، چکمه هایش را درآورد، او را به سمت راست خواباند و پوست ازبین رفتۀ حیوانی را که معلوم بود مدت هاست تجزیه شده، رویش کشید. در این حین پدر کابانی برای یک لحظه بیدار شد. او توانایی حرکت کردن و به خودآمدن را نداشت.
شناسنامه کتاب خدا بودن سخت است
- نویسنده: آرکادی استروگاتسکی، بوریس استروگاتسکی
- مترجم: هادی بهارلو
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر کتاب نیستان
- تعداد صفحات: 224
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان خارجی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : دارد
اگر به مطالعه ی آثاری از ادبیات روسی علاقه مند هستید و وجود عناصر تخیلی و علمی در داستان را می پسندید، کتاب خدا بودن سخت است می تواند انتخاب مناسبی برای شما باشد. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.