درباره کتاب بازگشت شازده پسر
این کتاب داستانی است که در ادامه شازده کوچولو نوشته شده و زمانی را به تصویر می کشد که پسرک بزرگ شده و دیگر به زندگی در سیاره اش رضایت نمی دهد؛ او بار دیگر سفری را در پیش می گیرد که رازهایی جذاب از زندگی را برایش برملا می سازد و حقیقت انسان را به او نشان می دهد. “بازگشت شازده پسر” همچون “شازده کوچولو” رمانی است برای تمام سنین که تاکنون به بیش از 35 زبان دنیا ترجمه شده و توجه افراد بسیاری را به خود جذب کرده است.
خلاصه داستان بازگشت شازده پسر
شازده پسر دیگر در سیاره ی خود احساس شادی و خوشحالی ندارد، او یک بار دیگر از آن بیرون می آید تا جهان را وارسی کند. در نهایت سفر به یاد ماندنی و جذاب دیگری را شروع می کند.ادامه ی این داستان کلاسیکِ درخشان و محبوب، که در کتاب بازگشت شازده پسر آورده شده، قصه ای مجذوب کننده برای تمامی سنین است، این کتاب به ما یادآور می شود که چه چیزهایی انسان واقعی را می سازد و در همان حال، جشنی باشکوه برای زیستن با تمامی حکمت ها، زیبایی ها و شگفتی ها دایر می کند.شازده کوچولو شخصیت اصلی این کتاب، عواطف بشری را به آسان ترین شکل ممکن، تجزیه و تحلیل می کند و عناصری که بر اثر غوطه ور شدن در علایق مادی و پول پرستی از سرشت انسانی دور شده اند را تحت اسم افراد بزرگ به باد سخره می گیرد. اکنون در کتاب بازگشت شازده پسر نیز الخاندرو گیلرمو روئمز داستان شازده کوچولو را ادامه می دهد.رمان شازده کوچولو درباره ی خلبانی بود که مشکلی برایش پیش می آید و در یک صحرا گم می شود. در شازده کوچولو ما با او همراه می شویم و چیزهای حیرت آور بسیاری را تجربه می کنیم. اما در این کتاب زمانی که یک راننده شازده پسر را پیدا می کند، ما بیشتر درگیر گفتگوهای بین راننده و شازده پسر می شویم. راننده به عنوان یک راهنما در این کتاب قرار گرفته است و به شازده پسر و همچنین به ما می گوید که می توانید در این جهان، با وجود تمامی مشکلات، زشتی ها و چیزهای منفی، خوب باشید و با عشق زندگی کنید. راننده، شازده پسر را که دیگر بزرگ شده و شازده کوچولو نیست را وارد جهان بزرگ و پیچیده آدم بزرگ ها می کند.
درباره نویسنده بازگشت شازده پسر
الخاندرو گیلرمو روئمز (Alejandro Guillermo Roemmers) در سال 1958 در بوئنوس آیرس متولد شد. یک بازرگان موفق، با انتشار "بازگشت شاهزاده جوان"، او را به عنوان نویسنده به رسمیت شناخته و به صورت بین المللی به ارمغان آورد. او در بوینوس آیرس، آرژانتین زندگی می کند.
قسمتی از کتاب بازگشت شازده پسر
بهترین راه برای حل یه مشکل اینه که مثل یه مشکل بهش نگاه نکنیم بلکه مثل یه اشکال یا یه چالش در نظرش بگیریم. در واقع، مانع هم همین طوره، اما تو می تونی با یه طرز فکر مثبت بهش نزدیک بشی. این کار ذهنت رو متمرکز می کنه و در آینده مسیرت رو به سمت راه حل های بیشتر باز می کنه. تو باید بابت مشیت الهی که تو رو با سختی های عجیب وغریب مواجه کرده شاکر باشی. (کتاب بازگشت شازده پسر – صفحه ۲۲)
احساس گناه ماه رو فلج و از حل بسیاری از مشکلات دور می کنه. قبول کردن مسئولیت باعث می شه اون احساسات ناپدید بشن و بهمون اجازه می ده کارهای مثبت بیشتری انجام بدیم؛ کارهایی مثل جبران کار اشتباهی که کردیم، و یا حرکت کردن به جلو و تکرار نکردن رفتاری که از همون اول باعث شده احساس گناه کنیم. (کتاب بازگشت شازده پسر – صفحه ۲۵)
بعضی وقت ها مردم مثل صدف هستند؛ تنها کاری که باید انجام دهیم این است که صبر کنیم تا خودشان مرواریدی که در درون خود پنهان کرده اند را آشکار کنند. (کتاب بازگشت شازده پسر – صفحه ۳۳)
اگه من نتونم بدون تو زندگی کنم اون وقت من برده ام و تو ارباب. (کتاب بازگشت شازده پسر – صفحه ۴۴)
مواظب افرادی باش که به بهانه لطف کردن در حقت رویاهات رو از بین می برن، چون اونها هیچ چیز خوب دیگه ای ندارن که جای رویاهات رو پر کنه. (کتاب بازگشت شازده پسر – صفحه ۴۸)
دوست جوان من، موضوع اینجاست که جامعه ما این قدر چیزهای جدید برامون به وجود آورده که مردم دلشون می خواد همه اونها رو داشته باشن، و متوجه نمی شن که دارن مسیر رو اشتباه می رن تا زمانی که در به دست آوردن آخرین چیز شکست بخورن. تو قبلا هم دیدی اونها پیش از اینکه قبول کنن دارن اشتباه می کنن و نیاز به تغییر دارن به هر چیزی که از اونها حمایت کنه، هر چقدر هم کوچیک باشه، دودستی می چسبن. مشکل اینجاست که تا وقتی اونها آخرین چیز رو به دست بیارن خیلی چیزای بنیادی و اصلی رو از دست دادن. این افراد مثل شعبده بازانی هستن که هفت تا کلاه رو به صورت هم زمان توی هوا نگه می دارن. فکر کن: اونها این کار رو فقط با هفت تا انجام می دن! موضوع دیگه اینه که مردم به محض اینکه به چیزایی که می خواستن بهشون دست پیدا کنن می رسن، فقط می دنن چیز بعدی که می خوان چیه؛ به خاطر همین هم در نهایت چیزی که فکر می کردن هدف نهایی شون بوده الان دیگه هدف نهایی شون نیست. این افراد در واقع زندگی شون رو سر یه جستجوی بی فایده تلف می کنن و از این شاخه به اون شاخه می پرن، انگار همه اون چیزایی که به دست آوردن سنگ هایی بودن برای رد شدن از رودخانه ای که اونها هرگز موفق به رد شدن از اون نخواهند شد. (کتاب بازگشت شازده پسر – صفحه ۵۹)
اگه عشق بورزی و ببخشی خوشبخت خواهی بود، چون در عوض به تو عشق ورزیده می شه و بخشیده می شی. اگه عاشق نباشی نمی تونی ببخشی چون بخششِ تو هیچ وقت بزرگ تر از عشقت نمی شه؛ و در نهایت، غیرممکنه بتونی به دیگران عشق بورزی و اونها رو ببخشی بدون اینکه اول عاشق خودت باشی و خودت رو بخشیده باشی. (کتاب بازگشت شازده پسر – صفحه ۸۶)
خوشبختی از بودن میاد نه از داشتن؛ از تقدیر و قدردانی بابت هرآنچه که الان داری، نه عجله برای به دست آوردن چیزایی که نداری. گاهی اوقات نداشتن بعضی از چیزها می تونه ریشه خوشبختی ما باشه، چون همین چیزها هستن که باعث می شن دیگران تکمیل کننده ای برای ما باشن. اگه ما کامل بودیم و همه چیز داشتیم چطور می تونستیم باهم ارتباط برقرار کنیم؟ (کتاب بازگشت شازده پسر – صفحه ۹۷)
شناسنامه کتاب بازگشت شازده پسر
- نویسنده: آلخاندرو گیلرمو روئمرز
- ترجمه: حامد رحیمی
- انتشارات: کتاب کوله پشتی
- تعداد صفحات: ۱۱۲