معرفی رمان دریاس و جسدها اثر بختیار علی

  سه شنبه، 25 خرداد 1400   زمان مطالعه 8 دقیقه
معرفی رمان دریاس و جسدها اثر بختیار علی
دریاس و جسدها جدیدترین کتاب ترجمه از بختیار علی، نویسنده کُرد است که پرکارترین و پرتیراژترین نویسنده کرد لقب گرفته است. این کتاب پس از دو سال نهایتا در تابستان ۹۸ از سوی نشر ثالث با ترجمه مریوان حلبچه‌ای منتشر شد.

درباره کتاب دریاس و جسدها

کتاب دریاس و جسدها نوشته بختیار علی با ترجمه مریوان حلبچه ای منتشر شده است. رمان دریاس و جسدها که محوریت نگاهش مرگ و مرگ اندیشی است روایتی جذاب را دنبال می کند.

این کتاب با مراسم تشییع و دفن یک ژنرال برجسته آغاز می شود که بار دوم است به خاک سپرده می شود اما در سرزمین خودش. این مراسم خاکسپاری به ظاهر ساده است اما با پیش رفتن داستان اهمیت جسدها و بدن ها را نشان می دهد.

داستان در روایتی دیگر قصه ی دو برادر الیاس و دریاس را بازگو می کند دو برادر که یکی یعنی الیاس زندگی عادی ای پیش می گیرد و بعد از مدرسه یک سلمانی می زند و همیشه در چایخانه است و با مردم ارتباط خوبی دارد از طرفی دیگر دریاس بعد از مدرسه به خارج از کشور می رود و تاریخ می خواند و برمی گردد اما نمی تواند با دیگران ارتباط خوبی برقرار کند و فقط برادرش را نزدیک و امین می داند، جامعه به دلیل فساد و فشار آبستن قیام است اما هیچ اتفاقی نمی افتد. این کتاب مرگ و اندیشیدن به مرگ را با نگاهی متفاوت پی میگیرد.

خلاصه داستان دریاس و جسدها

کتاب «دریاس و جسدها» داستان شهری است که مردمانش در تب وتاب انقلاب هستند و امید دارند که انقلاب اتفاق بیفتد و حکومت فاسدشان کنار برود؛ چراکه مردمان این شهر به شدت از دست حاکمان ستمگر ناراضی هستند.

جسدها خود مرده ها نیستند بلکه تاریخ هایی اند که نباید فراموش شوند، تاریخ هایی که باید «به یاد آورده شوند». این یادآوری مفهومی عکسِ «خاطره» دارد. نه، مسأله در یاد نگه داشتن نیست بلکه مسأله نپریدن از روی گذشته است. نپریدن از روی آن چه از نظر زمانی گذراست. تأکید است بر آن چه نگذشته است، بلکه اکنونی است که ما ادامه ی آن هستیم، یعنی مسأله یاد و یادآوری و خاطره نیست. این کتاب مرگ و اندیشیدن به مرگ را با نگاهی متفاوت پی می گیرد.

درباره نویسنده دریاس و جسدها

بختیار علی، متفکر و نویسنده ی بزرگ کُرد - متولد 1960- در سلیمانیه عراق می باشد. دانشجوی دانشگاه اربیل بوده است و در تظاهرات دانشجویی سال 1983 مورد اثابت گلوله قرار می گیرد و اولین باری که مچ هایش پوسته ی فلزی دستبند را احساس می کنند و خود را پشت میله های زندان می بیند، در همان سال های دانشجویی است. شاید پس از این ماجرا بوده که بختیار علی احساس می کند به فضای آزاد تری برای گذران زندگی و ادامه ی فعالیت های ادبی اش نیاز دارد و این می شود که خاک زادگاهش را با بغضی غریب می بوسد و در آن سال ها سرزمین مادری را وداعی تلخ می گوید. او مدتی در ایران پناهنده می شود و بعد به سوریه و از آنجا به کشور موسیقی و فلسفه –آلمان- می رود و هنوز هم در آلمان زندگی می کند و قلم می زند.

دگر سال 1992، بختیار علی سی و دو ساله، مجموعه شعر "گناه و کارناوال" را منتشر کرد که توجه برخی را به خود جلب نمود. اما این، آن چیزی نبود که بختیار علی می خواست. پنج سال تمام در غربت نوشت و خط زد و پاره کرد، تا نخستین رمانش به نام "مرگ تک فرزند دوم" را به چاپ رسانید و حاصل پنج سال عرقریزی روح او، توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرد. پس از آن در سال 1998 رمان "غروب پروانه" را نوشت که تحسین منتقدان بسیاری را برانگیخت و در زمان کوتاهی به زبان های زیادی از جمله عربی، آلمانی، انگلیسی، ترکی و.. ترجمه شد.
حالا دیگر نام بختیار علی فراتر از مرزهای کردستان رفته بود. باز هم چهار سال دیگر بر سفیدی کاغذ قلم رقصاند؛ تا در سال 2002 رمان "آخرین انار دنیا" را به چاپ رسانید. رمانی که بختیار علی را صاحب سبک کرد و به عقیده ی بسیاری از منتقدان، مهمترین رمان ادبیات کرد، همین رمان" آخرین انار دنیا" است.
او در سال های بعد، به ترتیب "تلاش در جنگل های فردوس" و "پاسخ در زمان فقدان سوال" را به چاپ رسانید. در سال 2004 مجموعه شعر "ایمان و جنگاورانش" را نوشت. در سال 2005 یک مجموعه مقاله به نام "خواننده ی کشنده" و رمان شاهکار دیگری با نام" شهر موسیقیدان های سفید" به کارنامه ی پربار ادبی خود افزود. و انتشار این رمان به زبان های زنده ی دنیا، در نهایت او را به یک چهره ی جهانی در دنیا تبدیل کرد. همچنین وی در سال 2008 رمان "غزل نویس و باغ های خیال"، در سال 2009 "قصر پرندگان غمگین" در سال 2010 "عمویم جمشید خان" و در سال 2012 رمان "کشتی فرشتگان" را به چاپ رسانیده است و هنوز هم فعالانه و خستگی ناپذیرمشغول نوشتن است. همچنین بختیار علی علاوه بر هشت رمانی که در کارنامه ادبی خود دارد، تعداد 10 مجموعه شعر نیز از او به چاپ رسیده است که به دو مورد آن در بالا اشاره شد.
همچنین در ایران، برخی از آثار بختیار علی از جمله رمان "آخرین انار دنیا" و "شهر موسیقیدان های سفید" و "قصر پرندگان غمگین" توسط مترجمانی چون رضا کریم مجاور، مریوان حلبچه ای، عباس محمودی و آرش سنجابی به فارسی برگرداننده شده اند.

قسمتی از کتاب دریاس و جسدها

ترس بزرگ مردم شهر همیشه این بوده، که چیزی تازه بیاید و آن ها به آن عادت نداشته باشند. هر کاری می کردند تا چنین زخمی سر باز نکند و خود را در برابر چنین موقعیتی نبینند. از هرچیز تازه ای تا سرحد مرگ می ترسیدند. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۲۸)

دریاس چند بار خواست مادرش را به بیمارستان ببرد، اما پیرزن بیمار، حتی دم مرگ هم حرف نشنو و سرسخت بود و گفت: نمی خواهم وسط بوی دارو، غرغر پرستار و ناله بیمارها بمیرم، خوش ترین مرگ این است که آدم در سکوت بمیرد. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۶۷)

انسان قربانی خوش باوری و سادگی خود است. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۸۹)

تنها چیزی که در شهر برایش واضح و آشکار بود، ظلم شدید حکومت و آن دو خانواده فاسد بود که قدرت را در دست گرفته بودند. اما آدم ها اگر در قیام مرتکب اشتباه شوند، شاید برای ده نسل و صدها سال دیگر زیر بار ظلم دیگری بروند. چیزی که دریاس را از درون تکان داده بود و نمی گذاشت آرام بماند، این بود که احساس می کرد بزرگ ترین اشتباه زندگی اش این است که تاریخ خوانده بود. اگر چنین نبود، بعید نبود حالا با برادرش، الیاس، دنبال امیدی می رفت. احساس می کرد خواندن تاریخ او را به شخصی نومید و بدقلق و مردد بدل کرده است. او را به کسی تبدیل کرده که می خواهد مدام همه چیز را از دور ببیند. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۱۶)

سیاستمداری که بخواهد نامیرا و جاودان باشد و در وجدان مردم همواره زنده بماند، باید به روح حقیقی این مملکت برگردد. باید مثل پیامبران معجزه داشته باشد. افسانه خود را بسازد. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۴۷)

شرق از روزگار موسی و مسیح و محمد تا همین حالا تغییر چندانی نکرده، مردم دنبال رهبری روحی می گردند تا برایشان مرز و قاعده تعیین کند، خطی بکشد و درست و نادرست را مشخص کند. برای کشتن و کشته شدن آماده باشد. هم روی صلیب برود و خود را فدا کند و هم سر از تن جدا کند. باید این ها را به مردم تقدیم کنیم. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۴۸)

در یادداشت هایش نوشته بود: «دقت می کنم و می بینم مردم شهر دنبال تفکر و اندیشه جدیدی نیستند، بلکه شیفته رهبر جدیدند. وقتی از دورانی به دورانی دیگر می روند، تنها چیزی که تغییر می دهند رهبرانند. فکر می کنم هرکس بخواهد رهبرشان را از آن ها بگیرد یا حرمتش را لکه دار کند، انگار با آتش بازی می کند.» (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۶۳)

دریاس گرچه نمی دانست نفع واقعی کارشان چیست، اما خوشحال بود که کاری برای مرده ها می کند. همین که مرده ها را لمس می کند و با احترام به باغ منتقلشان می کرد، کمی از احساس غریبی اش کم می شد. احساسی که آن جسدها در دلش می آفریدند، با زنده ها حس نمی کرد. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۸۴)

تو از مورخانی هستی که بوی زباله دان تاریخ بیشتر جذبت می کند تا بوی کاخ پادشاهان و رهبران، این طور نیست؟ (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۹۸)

حقیقت چیزی نیست که با روش و استدلال منطقی اثبات می شود، چیزی است که بی آن که بدانیم چرا یا منطقی در کار باشد، ما را از پیِ خود ببرد. چیزی غیرمنطقی تر اما حقیقی تر از عشق می بینی؟ غیرمنطقی تر اما حقیقی تر از جنگ؟ (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۲۲۶)

این ملت ها شبیه هنرمند مجسمه سازند. مجسمه سازی که شروع به کار می کند و مجسمه ای می سازد، تمام عشق و توان خود را به کار می بندد، ماه ها و سال ها سرگرم کار می شود و حس می کند آنچه ساخته مجسمه رویاهایش است. ناگهان روزی می فهمد مجسمه، همانی نیست که آرزوی ساختنش را داشته، اما به سادگی نمی تواند از آن بگذرد. آن را سال ها می گذارد و به دقت نگاهش می کند و روز به روز بیشتر می فهمد چه اشتباه بزرگی کرده است. اگر روزی نتواند مجسمه را بشکند، اگر خشم خود را بر آن خالی نکند، روحی سست و مرده می شود، به کسی بدل می شود که از درون می گندد. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۲۳۹)

شناسنامه کتاب دریاس و جسدها

نویسنده: بختیار علی

مترجم: مریوان حلبچه ای

ناشر: ثالث

تعداد صفحات: 272


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
از سراسر وب   
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها