درباره کتاب منگی
کتاب منگی، رمانی نوشته ی ژوئل اگلوف است که اولین بار در سال 2005 منتشر شد. در مکانی غیرمعمول، بین فرودگاه و سوپرمارکت، یک کشتارگاه قرار دارد. مردی جوان و مجرد که در کنار مادربزرگ بدخُلقش روزگار می گذراند، در این کشتارگاه کار می کند. مرد جوان از کار خود راضی نیست و رویای بهبودی شرایط زندگی اش را در سر می پروراند اما در جهان تاریک این رمان، به این راحتی ها نمی توان به دنبال رسیدن به آرزوها بود. رمان منگی، داستان روتین های یک زندگی معمولی است اما اگلوف از همین روزمرگی های پوچ، تصویری فراموش نشدنی و شاعرانه را خلق می کند که با چاشنی طنزی گزنده و خردمندانه، طعم و بویی متفاوت به خود گرفته است. کتاب منگی با شخصیت های جذاب و صحنه های غافلگیرکننده، اثری است که مخاطبین را راضی خواهد کرد.
خلاصه کتاب منگی
منگی" روایت کارگران کشتارگاهی است در فرانسه که راوی داستان، یکی از کارگران جوان است و با زبانی عامیانه و ساده زندگی کارگری را روایت می کند. در این روایت عامدانه نشانی از اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری نیست، آن هم در کشوری مثل فرانسه که این نوع نهادها غیر قابل چشم پوشی اند، از این روی نمی توان منگی را اثری رئالیستی خواند، بلکه از نظر من اثری کاملا نمادین است.اشتباه است اگرتصورکنیم"منگی" فقط تصویرسازی از فضای خشن کارگری و کشتارگاه است، بلکه در لایه ای عمیق تر، درخشش آگاهی است درانبوه نا آگاهی: هم چون چراغی در تاریکی محض.راوی همان چراغ روشن است در تاریکی. کارگری که از شرایط واقعی و دهشتناک زیستی اش مطلع است و هر چه تلاش می کند به اطراف روشنایی ببخشد ثمری ندارد.این تلاش در تمام فصول ابتدایی تا دو فصل آخر ادامه دارد. در فصل های انتهایی راوی خسته شده و هنگامی که در می یابد کسی علاقه و میلی به دانستن ندارد، دست از تلاش بر می دارد و سکوت اختیار می کند.
- کشتارگاه نزدیک فرودگاه است و راوی چند بار در کتاب می گوید همیشه به هواپیماهایی که قصد دارند بلند شوند و یا فرود بیایند با دست علامت می دهد که حالا برخیزند. و زمانی که هواپیمایی سقوط می کند راوی خود را سرزنش می کند که اگر علامت داده بودم سقوط نمی کرد.
- جعبه سیاه نشان از حقایقی است که راوی پیشتر باز کرده و از درونش خبر دارد، اما دوستش- بورچ هیچ اشتیاقی به کشف جعبه سیاه ندارد و فقط برای این که دل دوستش را نشکند، می گوید: مشتاقم توش را ببینم.
- در صحنه ای دیگر که یکی از کارگران زیر پاهای گاو می میرد و راوی و دوستش برای دادن خبر مرگ، به خانه کارگر می روند، هر چه تلاش می کنند واقعیت را که مرگ شوهر است به زن بگویند، اما زن این فرصت را به آنها نمی دهد و به نحوی راوی و دوستش واقعیت را ناگفته، باز می گردند که باز هم نشان از عدم علاقه آدم ها به شنیدن واقعیت و رسیدن به آگاهی از شرایط موجود دارد.
- روز کریسمس راوی بورچ را دعوت می کند خانه اش. حالا دیگر جعبه سیاه بعنوان شیئ تزئینی گوشه خانه نشانده شده که شاید نشان از خود سانسوری راوی دارد که نمی خواهد آگاهی هایش را بازگو کند.
- از طرفی راوی قصد رفتن دارد. هرچند هرگز موفق نمی شود برود. اما نوعی میل به رهایی است که هرگز او را آرام نمی گذارد.
ویژگی های کتاب منگی
- برنده ی جایزه ی لیور انتر سال ۲۰۰۵
درباره نویسنده کتاب منگی
ژوئل اگلوف، زادۀ سال ۱۹۷۰ در موزل فرانسه. اگلوف ازجمله نویسندگان نسل های جدید ادبیات فرانسه است که در کنار رمان نویسی به فیلمنامه نویسی نیز مشغول است.او تحصیلات خود را در رشتۀ تاریخ، در استراسبورگ به پایان رساند و سپس به مدرسۀ سینمایی ای. اس. ای. سی رفت تا تحصیلات خود را در رشتۀ سینما ادامه دهد. اگلوف بعدها، هم رمان نوشت و هم در سینما فیلمنامه نویس و دستیار کارگردان بود.بسیاری از منتقدان ادبی، او را از بهترین نویسندگان نسل نو ادبیات فرانسه می دانند و این علاقه به آثار او به حدی است که برخی اگلوف را کافکای ادبیات فرانسه نامیده اند.اگلوف در آثارش با ترکیب هوشمندانۀ رنج و طنز، روایت های خاصی را می آفریند که خواندن روایت را به پیش می برد. شاید همین طنز موجود در آثارش است که تلخی ها و سیاهی های روایت هایش تعدیل و خواننده با او همراه می شود.آدم های رمان های اگلوف، از ماجرای اصلی به دورند و انسان هایی اند در حاشیه با مسائل مخصوص به خود. آن ها عموماً سهمی از جهان مدرن ندارند و با بدیهیات زیستی و محیطی دست و پنجه نرم می کنند.

درباره مترجم کتاب منگی
اصغر نوری متولد 1355 تبریزاست. اومترجم، نمایشنامه نویس، کارگردان تئاتر می باشد. وی تحصیلات خود را در رشته کارشناسی زبان و ادبیات فرانسه از دانشگاه تبریز به اتمام رسانده است.
قسمتی از کتاب منگی
روال عادی اینجا، یه سری داد و فریاده که تو رودخونه های خون غرق می شن، تکون های شدید و لرزیدن ها، چشم هایی که از کاسه درمی آن، زبون هایی که آویزون میشن، بهمن های دل و روده، سرهایی که قل می خورن، گاوهایی که پوستشون مثل موز کنده میشه، خوک های رنگ پریده که نصف بیشترشون شقه شده، و حیوون هایی که از پا آویزون شده ن، پشت سر هم می آن و هی کوچیک تر و کوچیک تر می شن، و ما، صورت مون پرِ خون و چکمه هامون پر عرق، سخت کار می کنیم، وول می خوریم، داد می زنیم، گاهی وقت ها بلندتر از حیوون ها، به هم فحش می دیم یا چیزی شبیه فحش، واسه لاشه ها از ته دل آوازهای اپرایی می خونیم، واسه خوک ها ترانه های رکیک، وقت نفس کشیدن نداریم، باید ریتم رو حفظ کنیم، ساختمون تو دل و روده ها، دست ها زیرورو می کنن و کاردها می بُرن.
وقتی باد از غرب می آد، بیشتر بوی تخم مرغ گندیده می ده . از شرق که می وزه، مثل بوی گوگرده که گلومون رو می زنه. وقتی از شمال می آد، دودهای سیاه یه راست می آن رو سرمون. و وقتی باد جنوب بلند می شه، که کم برامون پیش می آد، خوشبختانه، واقعاً بوی گه می ده، هیچ جور دیگه نمی شه گفت. ما، وسط همه ی اینا، خیلی وقته که دیگه به شون محل نمی ذاریم. آدم دست آخر عادت می کنه. آدم به همه چی عادت می کنه.
همیشه یه ساعتی هست که تمومی نداره. شبیه ساعت های دیگه ست، جوری که بهش شک نمی کنیم. بعد، واردش می شیم و توش گیر می افتیم. ساحل اون طرفی رو می بینیم، ولی خیال می کنیم هیچ وقت اونجا نمی رسیم. بیهوده دست و پا می زنیم، انگار هر چی زمان می گذره، داریم ازش دورتر می شیم. وقتی ثانیه ها می چسبن به ته کفش هامون، وقتی داریم هر دقیقه رو مثل یه توپ آهنی دنبال خودمون می کشیم، خیال می کنیم اون بیرون، روزها و شب ها پشت سر هم می آن و میرن، فصل ها جای هم رو می گیرن و ما اینجا فراموش شده ایم.
معرفی کتاب صوتی منگی
کتاب صوتی منگی که جایزه ی لیورانتر را برای ژوئل اگلوف به ارمغان آورد، روایتگر زندگی ملال آور جوانی بی نام است. او در کشتارگاه کار می کند و همواره با خود می گوید که بالاخره یک روز از این محل متعفن برای همیشه خواهد رفت. رمان منگی، اثری کاملاً نمادین است و این جوان مجهول نماینده ی تمام انسان های دنیای مدرن محسوب می شود.در رمان منگی (Etourdissement) شخصیت اصلی داستان نامی ندارد و این اقدام هوشمندانه ی ژوئل اگلوف (Joel Egloff) باعث می شود شما به راحتی خود را جای آن شخص بگذارید و ارتباط برقرار کنید. در حقیقت برای هر کدام از شنوندگان رمان منگی این امکان وجود دارد که جای قهرمان داستان باشند.شخصیت اصلی داستان، جوان کارگری است که از صبح تا شب در کشتارگاه کار می کند و از بوی بد آنجا دیگر جانش به لبش رسیده است. برخی از منتقدان کشتارگاه، داستان را نمادی از زندگی مدرن می دانند؛ چرا که به همان اندازه پر سر و صدا و ناخوشایند است.راوی داستان که کارگر ساده ای است با لحنی عامیانه ماجرا را شرح می دهد و همین موضوع به صمیمیت آن اضافه می کند. او زندگی سختی دارد و از وضعیت خود راضی نیست و در مواجهه با شرایط بد به خود می گوید: «بالاخره روزی از اینجا خواهم رفت.» این جوان تا شب زیر دست کارفرمایی ظالم کار می کند که از کارگران خود در سخت ترین وضعیت ممکن کار می کشد و آن ها را به مرز جنون می رساند. شخصیت دیگر رمان منگی مادربزرگ راوی است که او شب ها برای استراحت به خانه اش می رود.برداشتی سطحی است اگر رمان منگی را اثری بدانید که می خواهد وضعیت کشتارگاه های فرانسه را به تصویر بکشد. در حقیقت ژوئل اگلوف با به تصویر کشیدن زندگی روزمره و ملال آور جوانی عادی، رمان خود را مانند آینه ای در مقابل تان قرار می دهد و باعث می شود تصویر حقیقی خودتان را در این کتاب بیابید. به همین دلیل تا آخرین لحظات، نگران و پیگیر سرنوشت راوی هستید. از طرف دیگر، نویسنده ی این رمان جذاب و شنیدنی، سابقه ی فیلمنامه نویسی و کارگردانی دارد و همین موضوع قدرت توصیفات کتاب را بیشتر می کند.
نکوداشت های کتاب صوتی منگی
- سرشار از انسانیت. (Goodreads)
- غافلگیرکننده و بامزه. (Amazon)
- فراموش نشدنی! (Critiques Libres)
شناسنامه کتاب منگی
- نویسنده: ژوئل اگلوف
- ترجمه: اصغر نوری
- انتشارات: افق
- تعداد صفحات: ۱۱۲
- نسخه صوتی: دارد
- نسخه الکترونیکی: ندارد
مشخصات کتاب صوتی منگی
- گوینده: حامد فعال
- ناشر صوتی: استودیو نوار
- مدت: 2 ساعت و 51 دقیقه
معرفی رمان گور به گور اثر ویلیام فاکنر










































