درباره کتاب داستان مسئله اسپینوزا
کتاب مسئله اسپینوزا، رمانی نوشته ی اروین دی. یالوم است که اولین بار در سال 2012 وارد بازار نشر شد. زمانی که پسری شانزده ساله به نام آلفرد روزنبرگ، به خاطر حرف های ضد یهودی اش در مدرسه به دفتر مدیر احضار می شود، به عنوان تنبیه وادار می گردد تا متن هایی درباره ی اسپینوزا را از خودزندگی نامه ی شاعر آلمانی، گوته، حفظ کند. روزنبرگ بسیار متحیر می شود وقتی درمی یابد که شاعر موردعلاقه اش، گوته، یکی از تحسین کنندگان و طرفداران فیلسوف یهودی قرن هفدهمی، باروخ اسپینوزا بوده است. روزنبرگ مدت ها پس از فارغ التحصیلی، همچنان با این «مسئله ی اسپینوزا» درگیر می ماند: چگونه ممکن بوده که نابغه ای آلمانی همچون گوته، از یکی از اعضای نژادی الهام بگیرد که روزنبرگ، آن را بسیار پایین تر از خود می داند و قصد نابودی اش را دارد؟ خود اسپینوزا نیز با تنبیه در زندگی اش ناآشنا نبود. او به خاطر نظرات دینی غیرمعمولش، در سال 1656 و در 24 سالگی از جامعه ی یهودی آمستردام اخراج شد. با این که زندگی اسپینوزا کوتاه بود و او بدون امکانات و در انزوا عمر خود را سپری کرد، این متفکر بزرگ و جریان ساز موفق به خلق آثاری شد که بدون شک مسیر تاریخ را عوض کردند.
این کتاب در دو بخش اصلی نوشته شده است، نویسنده در ابتدا به زندگی اسپینوزا، فیلسوف هلندی پرداخته و سپس زندگی و چگونگی تاثیرپذیری «آلفرد روزنبرگ»، نظریه پرداز حزب نازی از اسپینوزا روایت می شود. صفحات نخست كتاب «مسئله اسپينوزا» خواننده را به يكي از خيابان هاي آمستردام سال ۱۶۵۶ مي برد كه مرد جواني در مسير خلاف هموطنانش كه به سوي كنيسه برای عبادت مي روند، قدم مي زند. وي در برهه اي به سر می برد كه پرسش های اساسی جهان بينی خود را رودرروی اساتيدش مطرح كرده است؛ پرسش هايی كه سنت ديرينه غرب را به چالش كشيدند و ايده های نوينی را به منظور بازسازی آن پيشنهاد دادند. رمان دو ماجراي موازی را در دو دوره متفاوت دنبال مي كند. اولی زندگی اسپينوزا و ديگري هم ماجراي يك نظريه پرداز نازی است كه در جريان جنگ جهاني دوم در پی محو آثار اسپينوزاست. اين رمان به زندگی اسپينوزا و تاثيرپذيری هايی كه «آلفرد روزنبرگ»، تئوريسين حزب نازی از زندگي و شخصيت وی داشته، پرداخته است.
خلاصه کتاب داستان مسئله اسپینوزا
داستانی پرکشش درباره فیلسوف قرن ۱۷ میلادی به نام اسپینوزا و یک مقام عالی رتبه حزب نازی که از فهم مفاهیم ارائه شده توسط اسپینوزا عاجز است حال آنکه گوته روح پرفروغ آلمان ستایشگر اسپینوزا ی یهودی است و این برای آلفرد غیر قابل قبول می باشد. کتاب به تفصیل نه تنها به زندگی این دو می پردازد و علاوه بر بحث فلسفی به بحث روان درمانگری و روانشناسی هم وارد می شود.اسپینوزا تکفیر شده از جامعه کوچک یهودیان آمستردام خود را تنها با خواندن فلاسفه و نوشتن افکارش همانطور که خود می گوید تنها برای فیلسوفان تا آنها افکارش را به دست عامه مردم برسانند و از تراشیدن عدسی برای تلسکوپ و عینک درآمد زایی می کند این کارها تمام نیمه دوم زندگی اسپینوزا را تشکیل می دهد. او فیلسوفی باورمند به وحدت وجود می باشد. دین را از سیاست جدا می خواهد. از غوطه وری جامعه در خرافات به تنگ آمده است و از تورات ایرادهای منطقی و عقلی می گیرد تا آنجا که تورات را نه کلام خدا که کلام انسان می داند از خاخام ها بیزار است حال آنکه در نوجوانی در نظر همه در آینده خاخامی بی نظیر خواهد شد. هیچ یک از کتاب هایش نه تنها به نام خودش بلکه حتی به نام ناشر اصلی هم چاپ نمی شد. خواهان مذهبی بود که تمام انسان ها را شامل می شد. کشف قوانین طبیعی به وسیله عقل و دیدی ابدی از مسايل باور او برای داشتن جهانی رو به کمال می باشد آلفرد معماری خوانده و پایان نامه اش را به طراحی کوره آدم سوزی اختصاص داده است او که در دوران اوج نازیسم کتاب نژادپرستانه ای می نویسد که پرفروش ترین بعد از کتاب نبرد من هیتلر است، افسرده از اینکه هیتلر مانند گذشته اورا به خود نزدیک نمی داند و در آسایشگاهی بستری شده است، روانشناسی را علمی یهودی می داند اما دوست خانوادگی که از کودکی او را می شناسد دکتری روانپزشک است و تنها فردی است که به او تمام احساسات خود را می گوید. آلفرد خواهان پاک کردن خون آلمانی از یهودیان می باشد. در زمان اشغال هلند بوسیله نازی ها کتابخانه موزه اسپینوزا را غارت می کند تا به جواب این سوال برسد اما دریغ که لاتین بلد نیست. به دستور هیتلر دوست روانپزشک ش مجبور میشود به او کمک کند. او با خواندن اسپینوزا و بحث با آلفرد تمام تلاشش را می کند تا او را هر چه سریعتر خوب کند و تا آنجا که می تواند شخصیت ش را درمان کند تا شاید از افکار فاشیستی ش نجات پیدا کند اما با عیادت هیتلر ورق برمی گردد....
اسپیونزا کیست؟
باروخ اسپیونزا فیلسوف هلندی قرن هفدهم است که متاسفانه به دلیل ممنوعیت انتشار آثارش نامش در طول تاریخ به فراموشی نزدیک شده است. اسپیونزا یک فیلسوف یهودی بود که سعی داشت تغییری در تصویر خدا برای یهودیان و مسیحی ها بوجود بیاورد. او در کتاب اخلاق، مشهورترین اثرش به زبان لاتین، سعی می کند تصویر خداوندی که اهل جنگ و خون ریزی و قضاوت کردن است را تغییر دهد. اسپیونزا در کتاب اخلاق خداوند را همه ی چیز معرفی می کند و می گوید طبیعت و کهکشان چیزی جز خداوند نیست.اسپیونزا به دلیل عقایدش که هرگز مخالف وجود خداوند نبود بلکه معتقد بود تصویر مردم از او اشتباه است، از هلند تبعید شد و انتشار آثارش ممنوع اعلام شدند. اروین یالوم در مقدمه ی کتاب مسئله ی اسپیونزا می نویسند:« معتقدم نوشتار اسپیونزا همانند نیچه و شوپنهاور، که زندگی و فلسفه شان را اساس دو رمان پیشین خود قرار دادم، بسیار به رشته ی روانپزشکی و روان درمانی من مربوط است.» او در مقدمه ی کتاب توضیح می دهد که برای نوشتن کتاب مسئله ی اسپیونزا به موزه ی اسپیونزا در هلند سفر کرده بودو موزه ای که امیدوار بود الهام بخش داستان کتابش درباره ی این فیلسوف قرن هفدهم شود. تجربیات یالوم از موزه ی اسپیونزا بسیار جالب است؛ یالوم در بازدیدش از این موزه به کتاب خانه ی شخصی اسپیونزا دسترسی پیدا می کند و همان کتاب هایی را لمس می کند که روزی فیلسوف محبوبش اسپیونزا آن ها را مطالعه می کرد و پرتره ی او را از نزدیک می بیند، اما دیری نمی گذرد که به یالوم اطلاع می دهند که بعد از مرگ اسپیونزا تمام دارایی اش به مزایده گذاشته می شوند و کتاب هایی که در این موزه وجود دارند در واقع تنها نمونه ی کتاب های اسپیونزا هستند و او هرگز این کتاب ها را لمس نکرده است؛ در ادامه به یالوم می گویند که پرتره ی اسپیونزا هم چهره ی واقعی او نیست، بلکه تصویری است که یک هنرمند از روی سه خط دست نوشته ی شخص دیگری درباره ی اسپیونزا کشیده است. یالوم به این شکل تقریبا از الهام گرفتن از موزه ی اسپیونزا ناامید می شود... اما سیر اتفاقات بعدی که رخ می دهد سبب می شوند که اروین یالوم کتاب مسئله ی اسپیونزا را بنویسد.
درباره نویسنده کتاب مسئله اسپینوزا
اروین دیوید یالوم (به انگلیسی: Irvin David Yalom) (متولد ۱۹۳۱، واشنگتن دی سی، ایالات متحده ی آمریکا) , روانپزشک هستی گرا (اگزیستانسیالیست) و نویسنده ی آمریکایی است.او در سال ۱۹۵۶ در بوستون در رشته ی پزشکی و در سال ۱۹۶۰ در نیویورک در رشته ی روانپزشکی فارغ التحصیل شد و بعد از خدمت سربازی، در سال ۱۹۶۳ استاد دانشگاه استنفورد شد. در همین دانشگاه بود که الگوی روانشناسی هستی گرا یا اگزیستانسیال را پایه گذاری کرد. یالوم هم آثار دانشگاهی متعددی تألیف کرده است و هم چند رمان موفق دارد. او جایزه ی انجمن روانپزشکی آمریکا را در سال ۲۰۰۲ دریافت کرد، اما بیشتر به عنوان نویسنده ی رمان های روانشناختی، به ویژه رمان مشهور وقتی نیچه گریست شهرت دارد.

یالوم تحت تاثیر چه کسانی بود؟
به جز «باروخ اسپینوزا»، فیلسوف هلندی، اروین یالوم تحت تاثیر «آرتور شوپنهاور»، فیلسوف بزرگ آلمانی که در حوزه ی اخلاق، هنر، روانشناسی مدرن و ادبیات معاصر فعالیت های فکری مهمی انجام داد، بود. «اتو رانک»، نویسنده و روانکاو اتریشی که از نزدیک ترین همکاران «فروید» بود هم یکی دیگر از فیلسوفانی بود که یالوم تحت تاثیر آموزه هایش بود.
مسئله ی اسپیونزا به فارسی
با وجود این که نثر اروین یالوم کمی پیچیده و تخصصی است، همچنان کتاب هایش به بیش از ده زبان دنیا ترجمه شده اند. «سپیده حبیب»،«کاملیا نجفی»، «نرگش خوزان»،«مهشید یاسائی»،«مهرنوش شهریاری» و «بهاره نوبهار» از مترجمانی هستند که آثار یالوم را به فارسی ترجمه کرده اند. نشر قطره را می توان ناشر تخصصی آثار یالوم دانست. این انتشارات تاکنون نه کتاب از یالوم منتشر کرده است.کتاب مسئله ی اسپیونزا تاکنون با چند ترجمه ی متفاوت در ایران منتشر شده است. «حسین کاظمی یزدی»،«زهرا حسینیان» و «بهاره نوبهار» سه مترجمی هستند که این کتاب را به فارسی برگردانده اند.
«بهاره نوبهار» مترجم جوان و توانای کشور متولد سال 1360 است. او تاکنون شش عنوان کتاب را از نویسندگان بزرگ جهان مانند آنتوان چخوف و اروین یالوم به فارسی برگردانده است. «خواهر» از لوئیس جنسن، «بوسه» از آنتوان چخوف و دو کتاب «دروغ گویی روی مبل» و مسئله ی اسپیونزا از اروین یالوم تعدادی از کتاب های «بهاره نوبهار» است
قسمتی از کتاب مسئله اسپینوزا
پدر منو یک سال پیش در آتش سوزوندن. به چه جرمی؟ اون ها صفحاتی از تورات رو که پشت خونه در خاک دفن شده بود، پیدا کردن. عموی من، پدر ژاکوب، مدت کمی بعد از اون کشته شد. من یک سوال دارم. دنیایی رو در نظر بگیر که یک پسر، بوی تن سوخته ی پدرش رو استشمام می کنه. کجاست خدایی که چنین جهانی رو خلق کرده؟ چرا او اجازه ی چنین کارهایی رو صادر کرده؟ آیا منو به خاطر پرسیدن این چیزها سرزنش می کنید؟ (مسئله اسپینوزا – صفحه ۱۸)
عقاید اشتباه، آرامش متزلزل و دروغین به بار می آورد. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۸۱)
دو هزار سال قبل مردی خردمند به نام زنوفان نوشت که اگه گاوهای نر و شیرها و اسب ها دستانی داشتن که با اون ها تصاویر رو حکاکی کنن، اون ها خدا رو شبیه به خودشون می ساختن. من معتقدم اگه مثلث ها می تونستن فکر کنن اون ها خدایی با ظاهر و خصوصیات مثلث می آفریدن، دایره ها هم خدای دایره ای. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۸۳)
هرچی بی اطلاعی و بی سوادی مون بیش تر باشه، بیش تر به خدا استناد می کنیم. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۱۰۴)
شهرت شامل عقاید دیگران می شه و نیازمند اینه که طبق خواسته ی دیگران زندگی کنیم. برای دستیابی و نگه داری شهرت، باید چیزی که دیگران می پسندن، بپسندیم و از هرچی دوری می کنن، دوری کنیم. بنابراین از زندگی با شهرت یا زندگی سیاستمدارانه فرار کنین. اون یک تله ست. هرچی بیش تر به دست بیاریم بیش تر می خوایم و وقتی میل و اشتیاق مون برآورده نشه، عم مون بیش تر می شه. دوستان به من گوش کنین. اگه خواهان رستگاری هستین، زندگی خودتون رو با تلاش برای چیزی که بهش احتیاج ندارین، تلف نکنین. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۱۲۶)
دین باید از حاکمیت مستقل و جدا باشه. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۱۸۴)
برای من آزادی قیمت نداره. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۱۹۶)
فکر نمی کنم زیر سوال بردن، بیماری باشه. اطاعت کورکورانه بدن سوال کردن، بیماریه. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۱۹۹)
چند شب بعد اکارت و آلفرد با هم رفتند تا سخنرانی سرجوخه هیتلر را بشنوند. بعد، آن ها برای شام به خانه ی اکارت رفتند. هیتلر با اعتمادبه نفس جلو چهل نفر از حضار ایستاد و بدون هیچ مقدمه ای شروع کرد به سر دادن اخطاری پر شور نسبت به خطری که از سمت یهودیان آلمان را تهدید می کند. او فریاد زد: «من آمده ام تا به شما در مورد یهودیان هشدار دهم و بر نوع جدیدی از ضد یهود پافشاری کنم. من بر اساس حقایق، نه احساسات، بر ضد یهود بودن اصرار دارم. ضد یهودی بودن احساسی، تنها منجر به نسل کشی بیهوده می شود. این راه حل نیست. ما به بیش از این احتیاج داریم. خیلی بیش تر از این. ما یک ضد یهودی منطقی می خواهیم. منطق ما را به سمت نتیجه ای تزلزل ناپذیر هدایت می کند: حذف کل یهودیان از آلمان.» (مسئله اسپینوزا – صفحه ۲۱۲)
امیدوارم روزی در جهان باشه که چندین دین در کار نباشه، جهان دارای یک دین باشه که در اون تمام افراد خرد خودشون رو برای تجربه و ستایش خدا به کار ببرن. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۲۷۴)
هدف غایی من پاکسازی نژادیه. از اعماق وجودم می دونم که این کار رو باید در زندگی انجام بدم. اگه بخوام که آلمان دوباره سرپا شه، اگه من آلمانی بدون یهودی می خوام و اروپایی بدون یهودی، باید با هیتلر بمونم. تنها از طریق اونه که می تونم این ها رو محقق کنم. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۳۴۸)
عبارت اسپینوزا که گوته رو بسیار تحت تاثیر قرار داد به یاد بیار: «کسی که واقعا خدا رو دوست داره، نباید انتظار داشته باشه که خدا هم در عوض او رو دوست داشته باشه.» او می گه حماقته که خدا رو دوست داشته باشیم با چشم داشت به دریافت عشق از طرف او. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۳۹۹)
من چی هستم؟ ذات و ماهیت من چیه؟ اون چیه که منو این طور که هستم می سازه؟ اون چیه که منجر به شکل گیری من به این صورت می شه و نه شخص دیگه ای؟ وقتی به موجودیت فکر می کنم، حقیقتی بنیادین بدیهی به نظر می رسه: من مثل هر چیزی که زنده ست، سعی می کنم تا بر موجودیت خودم ثبات داشته باشم. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۴۵۵)
شناسنامه کتاب مسئله اسپینوزا
- نویسنده: اروین د. یالوم
- ترجمه: بهاره نوبهار
- انتشارات: قطره
- تعداد صفحات: ۴۸۰
- نسخه صوتی:دارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی مسئله اسپینوزا
- گوینده: هوتن شاطری پور، کامبیز خلیلی
- ناشر صوتی: انتشارات جیحون
- مدت: 15 ساعت و 42 دقیقه
معرفی رمان کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو










































