درباره کتاب شایو
کتاب شایو؛ پایین رفتن خورشید، رمانی نوشته ی نویسنده ی فقید ژاپنی، اوسامو دازای درباره ی افول و سقوط خانواده ای ثروتمند و اشراف زاده ژاپنی بعد از جنگ است. شایو؛ پایین رفتن خورشید داستانی درباره ی رنج اعتیاد، فقر و پوچی مردم ژاپن بعد از بحران جنگ است.
کتاب شایو؛ پایین رفتن خورشید را با ترجمه ی مرتضی صانع در اختیار دارید.
کتاب شایو؛ پایین رفتن خورشید اولین رمانی است که از اوسامو دازای به فارسی ترجمه شده است. داستان شایو؛ پایین رفتن خورشید در ژاپن بعد از جنگ اتفاق می افتد. حال و هوای خانواده ای که حالا باید با از دست دادن ثروت و سقوطشان بسازند. راوی داستان، دختر خانواده است. او پدرش را از دست داده و برادرش هم به جنگ رفته و مدت هاست که از او خبری نیست. در این حال او به تنهایی از مادر مریضش مراقبت می کند. خانواده ای از طبقه ی اشراف، که حالا به دلیل مشکلات مالی مجبور شده اند به کلبه ای در حومه ی شهر بروند و آن جا زندگی را از سر بگیرند. زندگی که در دام سقوط افتاده است و روز به روز افولش واضح تر می شود...
خلاصه داستان شایو
پس از جنگ،ژاپن دچار یک تحول اجتماعی عظیم شد زیرا جامعه ژاپن با شوک شکست و اشغال ژاپن توسط نیروهای آمریکایی و متحدان آنها روبه رو بود.اوسامو دازای در کتاب شایو این تحول را پس زمینه داستان خود قرار داده تا داستان سقوط یک خانواده کوچک اشرافی را نشان دهد.
کازوکو در این رمان ، دختر مجرد یک اشراف زاده بیوه را روایت میکند. جستجوی او برای فهم خود در جامعه ای که فاقد کاربرد آن باشد ، اصلی ترین دقدقه رمان دازای است. این یک داستان غم انگیز است ، و از لحاظ ساختاری رمانی است که همتراز نویسندگانی همچون یاسوناری کاواباتا ، برنده جایزه نوبل می باشد - تعاملات اجتماعی محیطی و کم ارزش است ، باید تفاوت های ظریف ترسیم شود ، و برای خوانندگانی که بیشتر به اشکال رمانتیک غربی عادت دارند ، این امر به نظر می رسد که کاملا آرزو است.
مادر کازوکو بیمار می شود و به دلیل شرایط مالی مجبور می شوند در یک کلبه حومه شهر زندگی کنند.برادرش ، که در طول جنگ معتاد به تریاک شد ، مفقود شده است.کازوکو هنگام بازگشت ، سعی می کند با رمان نویس Uehara ارتباط برقرار کند.این جابجایی عاشقانه فقط به تعمیق بیگانگی وی از جامعه می انجامد.
رمان های ژاپنی بسیاری از فقر و گرسنگی و شرایط بسیار بد بعد از جنگ نوشته شده است و این رمان هم ازین قائله مثتثنا نیست.
«شایو» رمانی درباره افول است. زندگی و هر آنچه رنگی از زندگی دارد همواره آمیخته به فراز و فرود است. از این حکم طبیعت گریزی نیست و ناگزیر هر دوره را پایانی است: حتی دوران امپراتوری و دوران جلال و جبروت. ژاپن که برای خود شأن و منزلتی داشت پس از جنگ جهانی دوم از عرش به فرش کشیده شد. رمان «شایو» راوی بخشی از این افول است. این رمان ماجرای خانواده ای از طبقه ی اشراف را روایت می کند که به دلایلی، از جمله بحران هویت اجتماعی و چشیدن طعم شکست در جنگ، مانند بسیاری دیگر از مردم این سرزمین به خردی افتاده است. راوی دختر خانواده است. پدرش مرده و برادرش به جنگ رفته و مدت هاست که خانواده از او بی خبر است. او به تنهایی از مادر مریض احوالش نگهداری می کند.
دختر راوی رمان اما عاصی است. سهم خود را از زندگی می جوید. با خود در جدال است و آرام ندارد. اصالت مادر را می ستاید و در مقابل از بی عرضگی و محافظه کاری خود بیزار است. «شایو» از پایان یک دوران سخن می گوید. قلم دازای نیز در این رمان به شدت جذاب است؛ جذابیتی که متن ترجمه آن را به خوبی بازتاب می دهد. مترجم این رمان علیرغم جوانی، در نخستین تجربه حرفه ای ترجمه خود موفق بیرون آمده است.
درباره نویسنده شایو
اوسامو دازای نویسنده ای ژاپنی است که باوجود عمر کوتاهش تاثیر زیادی بر ادبیات ژاپن گذاشت. حتی نویسنده های بنامی مثل هاروکی موراکامی و کوبو آبه از وی تاثیر پذیرفته اند.
قسمتی از کتاب شایو
ما حالا هم مرده ایم تا به شکل دیگری به زندگی بازگردیم. گرچه گمان نمی کنم رستاخیزی همچون رستاخیز مسیح برای مردم عادی شدنی باشد. مادر بین حرف هایش می گوید گذشته ها گذشته و در عین حال وقتی امروز صبح سوپ را می چشید به یاد نائوجی افتاد و آن ناله ی کوچک را سر داد. بی شک زخم های خاطرات من هم التیام نیافته اند. (کتاب شایو – صفحه ۲۵)
بله، نادان ام. ازم سوءاستفاده شده، چون نادان ام. می خوای از شرم خلاص شی چون نادان ام. بهتره دیگه اینجا نمونم نه؟ فقر… فقر دیگه چه کوفتیه؟ پول… پول دیگه چیه؟ از این چیزا سر در نمیارم. من همیشه به عشق اعتقاد داشته ام… به مهرِ مادرم… دستِ کم تو این موارد. (کتاب شایو – صفحه ۴۰)
مادر، من تازگی ها به چیزی رسیده ام که آدم رو کاملا از بقیه جونورها جدا می کنه. اینکه آدم سخنگوئه، آگاهی داره، اصول و سامان اجتماعی خودش رو داره رو خودم می دونم، ولی مگه باقی حیوون ها هم (بدونِ در نظر گرفتن اختلاف درجه ها) این ها رو ندارن؟ حتی احتمال داره اون ها دین هم داشته باشن. آدم به اشرف مخلوقات بودنش می نازه، ولی انگار اساسا کوچکترین اختلافی با بقیه ی جونورها نداره. ولی مادر، به یه چیزی رسیده ام که آدم رو بی چون و چرا از اون ها جدا می کنه. شاید سر در نیاری. نیرویی ویژه ی آدمی: راز داشتن. منظورم رو می فهمی؟ (کتاب شایو – صفحه ۴۲)
هرچه پیشتر می رفتم برایم روشن تر می شد که آینده چیزی جز رخدادهای بد و ناگوار برایمان کنار نگذاشته. (کتاب شایو – صفحه ۴۵)
فلسفه؟ دروغ است. اصول اخلاقی؟ مشتی دروغ اند. ایده آل ها؟ دروغ اند. قانون؟ دروغ است. صداقت؟ دروغ است. پاکی؟ راستی؟ بی ریایی؟ از دم دروغ اند. (کتاب شایو – صفحه ۵۰)
گواهی دلیرانه ی دکتر فاوست مبنی بر اینکه لبخند دوشیزه ای م بیارزد به تمام تاریخ، فلسفه، آموزش، دین، قانون، سیاست، اقتصاد و دیگر شاخه های دانش اندوزی و یادگیری. یادگیری نام دیگر بیهودگی است. تلاش انسان هاست برای انسان نبودن. (کتاب شایو – صفحه ۵۱)
ترجیح می دهم کسانی که دستم می اندازند که «تنها راه بقا، رو به زوال بودنه» به جای اهانت بی پرده، توی رویم بگویند برو بمیر. راست و پوست کنده. ولی آن ها هیچ وقت نمی گویند «بمیر.» هرزه های دورنگِ محافظه کار. (کتاب شایو – صفحه ۵۳)
انسانیت؟ بچه شده اید؟ انسانیت یعنی کوبیدن رفقا برای رفاه شخصی. درجه ای از قتل است. دیگر چه فرقی می کند. فقط حکم مرگ در آن نیست. خودمان را گول نزنیم. (کتاب شایو – صفحه ۵۳)
جنگِ ژاپن نمایشی از نومیدی و بیچارگی ست. می خواهی در نمایشی از نومیدی بمیری؟ نه، خیلی ممنون. ترجیح می دهم به دست خودم بمیرم. (کتاب شایو – صفحه ۵۳)
تنها از یک چیز می توان مطمئن بود: آدمی برای بقا باید ادا دربیاورد. (کتاب شایو – صفحه ۵۵)
آه زندگی پر رنج است. مُهری است که باور جهانیِ کاش زاده نمی شدیم تا تصدیق می کند. از این رو هر روز، سپیده دم تا شامگاه، در نومیدی انتظار چیزی را می کشم. کاش از زاده شدنم شاد بودم. از زنده بودنم، از اینکه جهانی هست و مردمانی. شما اخلاقیاتی که سد راهتان باشد به کناری نمی اندازید؟ (کتاب شایو – صفحه ۷۵)
همان طور که آدم حق زندگی دارد. حق مردن نیز باید داشته باشد. (کتاب شایو – صفحه ۱۱۲)
شناسنامه کتاب شایو
نویسنده: اوسامو دازای
ترجمه: مرتضی صانع
انتشارات:کتاب فانوس
تعداد صفحات: ۱۲۶