درباره کتاب شهرهای ناپیدا
کالوینو در شهرهاى ناپیدا در باب زندگى انسان شهرى مى نویسد. اما نه آنچنان ملموس که بیشتر شبیه شعرى است برآمده از تخیل نویسنده. شهرهایى جادویى، خاص و آمیخته به اغراق. شهرهایى که شاید زمانى همانندى بر کره خاکى به نامى دیگر داشته اند، شهرهایى سراسر خیالى و مکان هایى خوف انگیز و زشت که شاید هر کلانشهرِ اکنونى در تلاشش براى بهتر و درخشان تر شدن روزى به آن قعر برسد.روند پدیدار شدنِ این مجموعه در ابتداى کتاب از زبان کالوینو شرح داده شده که بسیار خواندنى است. شرحِ اینکه چگونه پرونده هایى براى هر یک از خصوصیات شهرى گردآورده و سعى کرده شهرهایى با خصوصیات مشترک را درون چند دسته طبقه بندى کند، از آن رو در سطور پیش رو به تفصیل نمى آید که شوق خواننده را براى سرک کشیدن به صفحات کتاب نکُشد.از شهرها گفتن به تنهایى شاید کارى حوصله سر بر به نظر آید اما کالوینو براى این کتابش جامه اى دوخته که هم قامتِ نامِ سیاح خوش آوازه ی ونیزى، مارکوپولو است. داستان در حالى از زبانِ این جهانگرد روایت مى شود که قوبلاى خان، امپراطور مغول، بر سریر پادشاهى تکیه کرده و سعى مى کند با اشارات و علایمِ نامفهومِ این مرد بیگانه، از چند و چون شهرهاى امپراطورى اش با خبر شود.در ابتدا امکان ارتباط کلامى میان قوبلاى خان و مارکو وجود ندارد. مارکو با این زبان بیگانه آشنا نیست بنابراین بخش اعظم کتاب شامل تفکراتِ مارکو آمیخته به خاطراتش از این شهرهاست. از سوى دیگر مارکو حتم دارد تمام آنچه از شهرها مى گوید براى خان بزرگ قابل درک نیست زیرا علایم و نشانه هاى او از شهرها مى تواند برداشتى چند وجهى ارائه دهد. و در این میان فضاى خالى بین اشارات مارکو و درک قوبلاى خان مى تواند حقایق را از این رو به آن رو کند. و این همان جادوى موثر کتاب است که کالوینو با ردپاى مارکو به تمام جهان کشانده است.
ویژگی های کتاب شهرهای ناپیدا (نامرئی)
- برنده جایزه ی فرترینلی سال 1972
- کالوینو برنده ی جایزه ی جهانی فانتزی (World Fantasy Award) به دلیل دستاورد زندگی هنری اش نیز هست.
خلاصه داستان شهرهای ناپیدا
قوبلای خان سالخورده، امپراطور مغول، و مارکو پولوی جوان، سیاح ونیزی، در باغی نشسته اند. قوبلای خان احساس می کند که پایان امپراطوری اش نزدیک است. مارکو پولو توجه میزبانش را به داستان هایی از شهر هایی جلب می کند که حین سفر هایش در سراسر امپراطوری، از آن ها بازدید کرده است: شهر ها و خاطرات، شهر ها و آرزوها، شهر ها و معماری شان، شهر ها و مردگان، شهر ها و آسمان، شهر های تجاری و شهر های پنهان. در جایی از این رمان، متوجه این موضوع می شوید که کالوینو، اصلا درباره ی شهر ها [به معنی متعارفی که ما از کلمه ی «شهر» می شناسیم]سخن نمی گوید. شهر های کالوینو، نه از فولاد و سیمان، بلکه از ایده ها و افکار ساخته شده اند. هر شهر، نشانگر آزمایش و امتحان کردن یک فکر است، یا همانطور که مارکو پولو در جایی به قوبلای خان می گوید: تو از عجایب هفت یا هفتاد گانه ی یک شهر لذت نمی بری، بلکه جوابی که [آن شهر] به یکی از سوالاتت می دهد، لذت بخش است. رمان شهرهای ناپیدا (نامرئی) کالوینو، سفری سوررئال و پست مدرن به زبان تخیل است و آمیزه ای دلپذیر از حالات روحی و بدنی واحساسات و ماورا است.
درباره نویسنده شهرهای ناپیدا
ایتالو کالوینو، نویسنده، خبرنگار، منتقد و نظریه پرداز ایتالیایی است که فضای انتقادی آثارش او را به مهم ترین داستان نویس ایتالیا در قرن بیستم مبدل کرده است. سه گانه «نیاکان ما» و مجموعه داستان های کوتاه شهرهای نامرئی و شش یادداشت برای هزارهٔ بعدی از تحسین شده ترین آثار او هستند.
ایتالو کالوینو (Italo Calvino)، در سانتیاگو دِلاس وگاس در کوبا به دنیا آمد. پدر و مادرش هر دو گیاه شناس بودند و تأثیر آن ها در طبیعت گرایی آثار وی و شناخت دقیقش از گیاهان و محیط زیست مشهود است. وی تا پنج سالگی در کوبا ماند، سپس به ایتالیا رفت و بیشتر زندگی خود را همان جا سپری کرد.کالوینو تا هجده سالگی در سان رمو ماند، سپس، در سال ۱۹۴۱ به تورین رفت. در سال ۱۹۴۳ به نهضت مقاومت ایتالیا در جنگ جهانی دوم و بریگاد گاریبالدی، و پس از آن به حزب کمونیست ایتالیا پیوست.کالوینو در سال ۱۹۴۷ با نوشتن پایان نامه ای دربارهٔ جوزف کنراد در رشتهٔ ادبیات از دانشگاه تورین فارغ التحصیل شد و سپس به همکاری با روزنامهٔ محلی حزب کمونیست لونیتا پرداخت. در همین سال، پس از انتشار کتاب راه لانهٔ عنکبوت با مضمون نهضت مقاومت که برای او جایزهٔ ریچنه را به ارمغان آورد، با برخی مشاهیر ادبی ایتالیا از قبیل ناتالیا گینزبرگ و الیو ویتورینی آشنا شد. او در این سال ها با مجلات کمونیستی مختلفی همکاری می کرد.کالوینو در سال ۱۹۵۰ به اتحاد جماهیر شوروی سفر کرد. یادداشت های این سفر در روزنامهٔ لونیتا چاپ شد و برای او جایزه به ارمغان آورد.در دههٔ پنجاه کالوینو به نوعی تخیل ادبی تر نزدیک به حکایت های پندآمیز گرایش پیدا کرد که در آن هجو اجتماعی و سیاسی با تفننی طنزآمیز همراه است. چند کتاب از جمله شوالیهٔ ناموجود و مورچهٔ آرژانتینی را منتشر کرد و با نشریات کمونیستی و مارکسیستی همکاری کرد، تا این که در سال ۱۹۵۷ به شکل غیرمنتظره ای از حزب کمونیست کناره گیری کرد و نامهٔ استعفایش در نشریهٔ «لونیتا» چاپ شد. کتاب بارون درخت نشین هم در همین سال منتشر شد.به رغم سخت گیری های موجود در آن دوران برای ورود بیگانگان متمایل به دیدگاه های کمونیست، توانست با دعوت بنیاد فورد به آمریکا سفر کند و شش ماه آنجا بماند. کالوینو چهار ماه از این شش ماه را در نیویورک گذراند و به گفتهٔ خودش کاملاً تحت تأثیر دنیای جدید قرار گرفت. در این مدت با ایستر جودیت سینگر هم آشنا شد، که چند سال بعد در سفری به کوبا، در هاوانا با او ازدواج کرد. کالوینو در این سفر به زادگاهش کوبا نیز رفت و با ارنستو چه گوارا هم دیدار کرد.کالوینو در طول دههٔ ۶۰ به همراه الیو ویتورینی نشریه ادبی منابو را منتشر کرد. از این دوره به بعد، کالوینو بی آن که از طنز دور شود و یا خوانش بسیار شخصی خود را از کلاسیک ها را منکر شده باشد، به داستان های مصور و علمی-تخیلی با ترکیب بندی شکل گرایانه روی آورد. در این زمینه می توان از «مارکو والدو»، «کمدی های کیهانی»، «کاخ سرنوشت های متقاطع» و «شهرهای نامرئی» نام برد. مرگ ویتورینی در سال ۱۹۶۶، روی کالوینو که یکی از معدود دوستان زندگیش را از دست داده بود تأثیر عمیقی گذاشت. پس از آن بود که سفرهای زیادی به پاریس داشت و با رولان بارت ملاقات کرد و فعالیت هایی در زمینهٔ ادبیات کلاسیک در دانشگاه سوربن و دیگر دانشگاه های فرانسه انجام داد. به این ترتیب آثار چاپ شده از او در طول دههٔ هفتاد (از جمله «اگر شبی از شب های زمستان مسافری») چاشنی یا درون مایه ای از ادبیات کلاسیک دارند.ایتالو کالوینو در دهه ۱۹۶۰ به زادگاهش کوبا برگشت و در هاوانا با ارنستو چه گوارا دیدار کرد. در اواخر دهه ۱۹۶۰ به همراه ویتورینی نشریه معتبر منابو را منتشر کرد و عضویت در کارگاه داستان نویسی (اولیپو) را پذیرفت و از این طریق با (رمون کنو) نیز آشنایی شد.کالوینو از پایان همین دهه با حفظ سبک اصلی و طنز خاص خود روی به ادبیات علمی - تخیلی و فانتزی آورد و داستان هایی چون مارکووالدو، کمدی های کیهانی و شهرهای نامرئی را نوشت. در سال ۱۹۸۱ نشان افتخار فرانسه به او اعطا شد و چهار سال بعد بر اثر خونریزی مغزی در سیه نا چشم از جهان فرو بست.کالوینو در طول حیات ادبی خود در ژانرهای گوناگونی قلم زده است، داستان کوتاه، رمان، مقاله و رساله علمی و ادبی نوشته و تحقیقات فراوانی کرده است. مشخصه بارزِ نوشته های او از هر سنخی که باشد (کالوینویی) بودن آنهاست چرا که سبک و سیاق خاص او در تمامی آثارش به چشم می خورد.کالوینو نویسنده ای مبدع و نوآور است. خلاقیت او در قصه نویسی از موضوع داستان تا طرح و چگونگی پرداخت آن اعجاب آور است. رولان بارت او و بورخس را به دو خط موازی تشبیه کرده و از کالوینو به عنوان نویسنده پُست مدرن نام می برد. کالوینو نویسنده ای است که جایی چنان روشن همه چیز را به طنز می گیرد و جایی جهانی خلق می کند سراسر ابهام و رمز و راز و از این رو بر غنای داستان می افزاید.شروع فوق العاده کتاب (اگر شبی از شب های زمستان مسافری) گویای تسلط و توانایی او بر شیوه های داستان گویی مدرن است: «تو داری شروع به خواندن داستانِ جدید ایتالو کالوینو می کنی، آرام بگیر، حواست را جمع کن و ...»در دهه ۱۹۵۰ میلادی مطالعه بر روی افسانه های ایتالیایی را آغاز می کند که حاصل آن چاپ کتاب افسانه های ایتالیایی است. سه گانه معروف او: ویکنت شقه شده، شوالیه ناموجود، بارون درخت نشین اوج خلاقیت و پرواز فکری کالوینو در آثار تخیلی اش خواننده را حیران می کند. تسلط او در جمع مباحث علمی و جذابیت داستان نویسی راه ها و شیوه های نوین در چشم انداز ادبیات معاصر جهان خلق کرده است.اومبرتو اکو نویسنده و اندیشمند هموطن کالوینو در مقاله ای تحتِ عنوان (نقش روشنفکران) از کتاب بارون درخت نشین و پرسوناژ اصلی آن به عنوان یکی از کلیدهای مهم درک مسئولیت روشنفکران نام می برد. و مطالعه آثار کالوینو را به همه توصیه می کند. غالب آثار مهم این نویسنده به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده اند.
درباره مترجم
بهمن رییسی دهکردی(۱۵ آبان ۱۳۳۴ در شهرکرد) تحصیلات ابتدائی و متوسطه خود را در شهرکرد گذراند. سیکل دوم را در دبیرستان سعدی اصفهان تمام کرد و در سال ۱۳۵۳ عازم ایتالیا شد. تحصیلات دانشگاهی را در دانشگاه دولتی رم گذراند و دکترای معماری و شهرسازی خود را پیرامون شهر کاشان به پایان رساند. هم کنون در دفتر خصوصی خود در ایتالیا به شغل معماری مشغول است و در دبیرستانها، هنرستان ها و انستیتوهای تکنولوژی این کشور تدریس می کند. در اوقات فراغت، خود را با برگرداندن آثار نویسندگان معاصر ایتالیایی سرگرم می کند. او تا کنون کتابهائی از ایتالو کالوینو، آنتونیو تابوکی، اینیاتسیو سیلونه، الی ویزل و آندره آ کامیلری به فارسی ترجمه کرده است.
یادداشت مترجم
چاپ اول شهرهای ناپیدا توسط انتشارات اینائودی در سال ۱۹۷۲ منتشر شد. کتاب حاضر از روی نسخه انتشارات موندادوری چاپ ۲۰۰۲ ترجمه شده است.
ناشر ایتالیایی در مقدمه می نویسد: «برای انتشار مجدد شهرهای ناپیدا در مجموعه کتاب های “اسکار” این انتشارات، از نوشته های ایتالیایی نویسنده که تاکنون منتشر نشده است و همچنین از متن کنفرانس او تحت عنوان “ایتالو کالوینو در شهرهای ناپیدا” که در ۲۹ مارس ۱۹۸۳ به زبان انگلیسی برای دانشجویان دانشگاه نیویورک ایراد شد، استفاده کرده ایم.» در ترجمه پیش رو سعی شده است خدشه ای به آن وارد نشود و نثر کالوینو با دقت و رعایت امانت به فارسی برگردان شود. در اینجا بر خود لازم می دانم از خانم زهرا تعمیدی که در کار ویرایش این اثر ارزشمند تمامی تلاش خود را به کار گرفته اند تشکر کنم. از آقایان اردشیر رئیسی و نادر صفایی نیز قدردانی می کنم که زحمات ارتباط و پیگیری چاپ در ایران را به عهده داشتند.
قسمتی از کتاب شهرهای ناپیدا
از موج برگشت خاطرات، شهر همانند اسفنج باد مى کند و به خود شکل مى دهد. توصیفى از زئیره آن گونه که امروز جلوه مى کند، باید تمام گذشته ى شهر را نیز در برداشته باشد. اما شهر از گذشته ى خود حرف نمى زند، آن را همانند خطوط کف دست در اختیار دارد، حک شده در برق گیر، در دسته ى بیرق ها و در هر قطعه اى که به نوبه ى خود از مُهر ، دندانه، شکاف و هر نوع نشانه اثرى داشته باشد. (رمان شهرهای ناپیدا – صفحه ۳۰)
آناستازیا، شهر فریبکار، از چنین قدرتى که به قولى شرّ و به قولى خیراست بهره مند است: اگر هشت ساعت در روز، به عنوان تراشکار سنگ هاى قیمتى و عقیق هاى رنگارنگ کار کنى، زحمت تو که به آرزو شکل مى دهد در حقیقت خود از آرزو شکل مى گیرد و تو فکر مى کنى که از تمام آناستازیا لذت مى برى در حالى که برده ى اویى. (رمان شهرهای ناپیدا – صفحه ۳۲)
از مارکو پرسید: «روزى که تمام نشانه ها را بشناسم، عاقبت خواهم توانست مالک امپراطورى خود باشم؟»
مرد ونیزى پاسخ داد: «عالیجناب، در این فکر نباش: آن روز خودت نیز نشانه اى خواهى بود در میان نشانه هاى دیگر.» (رمان شهرهای ناپیدا – صفحه ۴۵)
جهنم آدم ها مربوط به آینده ى آنها نیست؛ اگر جهنمى در کار باشد، همین است که در مقابل ماست. جهنمى که هر روز در آن زندگى مى کنیم و با در کنار هم بودن آن را تشکیل مى دهیم. براى رنج نبردن از این وضع دو راه حل وجود دارد. راه اول براى بسیارى از آدم ها آسان است: جهنم را قبول مى کنند و جزیى از آن مى شوند و دیگر آن را نمى بینند. دومى راهى است پرخطر که نیازمند توجه، شناخت و استمرار است. جستجو و توانایى تشخیص اینکه چه کسى و چه چیزى در میان جهنم، جهنمى نیست، و اینکه آن را تداوم بخشید و براى آن جاى باز کرد. (رمان شهرهای ناپیدا – صفحه ۲۰۶)
شناسنامه کتاب شهرهای ناپیدا
- نویسنده: ایتالو کالوینو
- ترجمه: بهمن رییسى
- انتشارات: کتاب خورشید
- تعداد صفحات: ۲۰۶