با چند معمای چالش برانگیز همراه باشید. جواب معما ها در انتهای مطلب آمده است.
درنگ: قبل از مشاهده جواب سعی کنید نهایت تلاشتان را برای حل آن انجام دهید.
معمای شماره 1- دو پدر و دو پسر به مغازه ای وارد می شوند و هریک یک شکلات به قیمت ۵۰۰ تومان می خرند اما مبلغی که باید به فروشنده پرداخت کنند ۱۵۰۰ تومان است. چطور ممکن است؟
معمای شماره 2- دختری زمانی که من ۱۲ سال سن داشتم نصف سن مرا داشت. حالا من ۶۴ ساله هستم، او چند ساله است؟
معمای شماره 3- هفت خواهر به یک کلبه رفتند و تصمیم گرفتند که هر کدام کاری را شروع کنند.اولین خواهر خواندن یک رمان را شروع کرد، دومین خواهر تصمیم گرفت پنکیک درست کند، خواهر سوم تصمیم گرفت شطرنج بازی کند، خواهر چهارم جدول حل کرد، خواهر پنجم لباس ها را شست و خواهر ششم تصمیم گرفت گل و گیاهان را آبیاری کند. خواهر هفتم چه کاری انجام می داد؟
معمای شماره 4- حاکم مستبد یک جزیره نمی خواست که بیگانگان در این جزیره سکونت کنند، او می خواست مثل یک پادشاه منصف به نظر برسد، بنابراین یک قانون کلی ارائه کرد. طبق این قانون، هر فردی که می خواهد در این جزیره سکونت کند، بایستی بیانیه ای که درباره زندگی آن ها تعیین شده را قبول کند.
در این بیانیه آمده : ” اگر بیگانه ای حقیقت را بگوید به او شلیک می شود و اگر دروغ بگوید او را دار می زنند. ”
معمای شماره 5- جیمز سه روز در بیمارستان بوده است. او نه بیمار بود نه صدمه دیده بود، با این حال بعد از مرخص شدن از بیمارستان باید او را حمل می کردند.چرا؟
معمای شماره 6- پادشاه به دخترانش گفت که هرکدام سه قوری یکسان را با یک مقدار آب پر کنند و همزمان روی اجاق بگذارند. آب کتری هرکس سریع تر به جوش بیاید، شوهرش وارث پادشاه خواهد بود. قوری کوچکترین دختر که اصلا نمی خواست ازدواج کند زودتر از همه جوش آمد.چرا؟
معمای شماره 7- دو مرد نسبت به هم، دايي وخواهر زاده اند. يعني اولي دايي دومي و خواهر زاده اوست، دومي نيز دائي اولي و خواهرزاده وي مي باشد. چطور چنين چيزي ممكن است؟
معمای شماره 8- جهانگردي توسط قبيله اي وحشي دستگير شد. اما به او اجازه داده شد تا جمله اي بگويد.ولي بدين شرط كه اگر جمله او صحت داشته باشد او را در روغن جوشان بسوزانند و اگر غلط باشد، با تيرزهرآگين مورد هدف قرار دهند. جهانگرد هوشيار با كمي فكر پاسخ داد كه موجب نجات او از مرگ شد. به نظر شما پاسخ او چه بود؟
معمای شماره 9- اگر اتوبوسی رابا 43 مسافر از مشهد به سمت تهران برانید ودر نیشابور 5 مسافر را پیاده کنید و 7 مسافر جدید را سوار کنید ودر دامغان 8 مسافر پیاده و 4 نفر را سوار کنید و سرانجام بعد از 14 ساعت به تهران برسید حالا نام راننده اتوبوس چیست؟
معمای شماره 10- اگر تنها یک کبریت داشته باشید و وارد یک اتاق سرد و تاریک شوید که در آن یک بخاری نفتی یک چراغ نفتی و یک شمع باشد اول کدامیک را روشن می کنید؟
معمای شماره 11- پسربچه ای در حال قدم زدن در جنگل بود که به یک کلبه متروکه رسید. او تصمیم گرفت که وارد کلبه شود اما به محض ورود، در کلبه بسته شد و اتاق نیز کاملاً تاریک بود. پسر بچه توانست کلید برق را پیدا کند اما برق نداشت. ناگهان وی از گوشه ای از کلبه صدایی شنید که به او می گفت می تواند از یکی از سه در کلبه خارج شود. این سه در عبارتند از:
- پشت اولین در هزاران مار سمی هستند که نیش آن ها در کسری از ثانیه او را خواهند کشت.
- پشت دومین در یک صندلی الکتریکی و یک مامور اعدام هست که هر کسی را ببینید خیلی زود با استفاده از صندلی الکتریکی خواهد کشت.
- پشت سومین در نیز یک شیر گرسنه هست که شدیداً گرسنه بوده و روزهای زیادی است که نتوانسته غذا بخورد.
در نهایت پسربچه از یکی از این درها خارج می شود. به نظر شما کدام در بوده و به چه طریقی؟
***
***
***
***
***
***
و اما پاسخ ها
جواب معمای شماره 1: افرادی که وارد مغازه شدند پدربزرگ، پدر و پسر هستند.
جواب معمای شماره 2: او ۵۸ ساله است. وقتی من ۱۲ ساله بودم او ۶ ساله بود و حالا من ۶۴ سال سن دارم. ۶-۶۴ برابر است با ۵۸
جواب معمای شماره3: خواهر هفتم با خواهر سوم شطرنج بازی می کند.
جواب معمای شماره4: اگر بیگانه بگوید ” من محکوم به اعدام شدم ” می تواند به راحتی حاکم را به زانو درآورد. اگر این درست باشد، حاکم باید به او شلیک کند، اما این جمله درست نیست و می دانیم که اگر این جمله درست نباشد بیگانه را باید دار بزنند اما این به این معنی است که او حقیقت را گفته است.
جواب معمای شماره5: جیمز تازه در بیمارستان به دنیا آمده است.
جواب معمای شماره 6: دو دختر بزرگتر در کتری هایشان را مدام برمی داشتند که چک کنند جوش آمده با نه، به همین دلیل زمان بیشتری طول کشیده تا آب کتریشان جوش بیاید.
جواب معمای شماره 7: هر چند كه اين نوع خويشاوندي به ندرت اتفاق مي افتد، ولي غير ممكن نيست. دو مرد را در نظر مي گيريم كه زنشان فوت كرده وهر كدام يك دختر دارند. اولي دختر دومي را به عقد خود در مي آورد و دومي نيز دختر اولي را به زني مي گيرد و آن دو پدر زن يكديگر و در عين حال داماد هم محسوب مي شوند. هر كدام از آنها صاحب پسري مي شوند. اگر كمي فكر كنيم، متوجه خواهيم شد كه هر يك از اين دو پسر نسبت به ديگري هم دايي محسوب مي شوند و هم خواهر زاده
جواب معمای شماره8: جهانگرد پاسخ داد: «با تير زهرآگين مورد هدف قرار مي گيرم» و بدين ترتيب از مرگ رهايي يافت.
جواب معمای شماره9: خوب خودتونید دیگه «نام خودتان».
جواب معمای شماره 10: کبریت
جواب معمای شماره11: پسرک از دری که صندلی الکتریکی پشت آن قرار دارد خارج می شود زیرا در کلبه برقی وجود ندارد که مامور اعدام با استفاده از آن او را اعدام کند.