به گزارش سایت خبری ساعد نیوز، کودک استثنایی اول یک کودک است ( انسان است با همه خصوصیات و صفات یک انسان ) و بعد کودکی است با خصوصیات و تفاوتهای استثنایی نسبت به سایر کودکان. و همین ویژگیها و خصوصیات است که معلمان و اولیا باید خودشان را با آن سازگار کنند.
در واقع بین تمام خصوصیات روانی و جسمانی و تمام استعدادهای مختلف هر فرد تفاوتهای مشهودی موجود است پس می توان گفت که هر فرد نسبت به افراد دیگر استثنایی است و کلمه استثنایی بطور اعم و به معنای دقیق علمی خود نمی تواند فقط به گروههای خاصی از افراد جامعه اطلاق شود.
بنابراین آنچه که ما اصطلاحاً « کودک استثنایی » می گوئیم بدین معناست که کودک از نظر هوشی و جسمی و روانی و اجتماعی به میزان قابل توجهی نسبت به دیگر همسالان خود متفاوت می باشد و نمی تواند بنحو مطلوب حداکثر استفاده از برنامه های آموزش و پرورش عادی ببرد.
دکتر فرهت میگوید در اینگونه کودکان واکنشها، ویژگیهای خاص دارد بدلیل اینکه کودک رشد فکری کامل ندارد و بدلیل اینکه نمی تواند بر رفتارهای خود کنترل داشته باشد و یا اگر عمل خلافی از او سر زد احساس گناه و تقصیر کند ، چون از نظر شخصیتی نارس و نابالغ است، ناگزیر نیازمند به توجه خاص و آموزش و خدمات فوق العاده ای است.
عنوان کودکان استثنایی در مکاتب امریکا و انگلستان فرق می کند. در امریکا به تمام کودکانی که بنحوی با کودکان طبیعی و همسن خود از نظر فکری ، جسمی ، عاطفی . عقلانی، رفتاری و … فرق داشته باشد استثنایی گفته می شود و مسلماً با قبول این تعریف یک کودک نابغه، نابینا، ناشنوا وعقب مانده ذهنی همه استثنایی هستند.
در انگلستان لغت استثنایی را محدود به تیزهوشی می کنند و سایر کودکانی را که به عللی تحت حجامت و آموزش خاص هستند کودکان ویژه ( Special childern ) می گویند.
چالش های زندگی کودک استثنایی
به صورت کلی کودکان استثنایی از هر نوعی که باشند با برخی چالش های عمومی روبه رو هستند، مسائل و موضوعات مختلفی زندگی این کودکان و خانواده های آن ها را متفاوت و در بسیاری از موارد دشوار می کند. در اینجا برخی از این موارد را بحث و بررسی کرده ایم.
1- طرد توسط جامعه
اولین و شاید سخت ترین اتفاقی که برای این افراد می افتد عدم پذیرش آن ها توسط جامعه و حتی در خیلی از موارد ناملایمات و بدرفتاری جامعه به طرق مختلف با آن ها است. این اتفاق به چندین صورت پیش می آید.
عدم مناسب سازی جامعه برای این افراد: در مکان های عمومی مثل مترو، اتوبوس، پارک و بازار امکانات و شرایط مناسب برای این افراد در نظر گرفته نشده است. مثلا یک کودک نابینا در مترو چگونه راه خود را بیابد و خط عوض کند؟ از پله ها و مسیرهای مورد نظر چگونه عبور کند؟
عدم آگاهی کافی در مورد شیوه برخورد با این اشخاص: مواجه با بی تابی های یک کودک اوتیسم و گریه و فریادهای او برای والدین و مراقبینش کار دشواریست. اما آنچه دشوارتر است این موضوع می باشد که دیگر افراد درکی از شرایط خاص آن ها ندارند و اگر چنین کودکی در شلوغی ها گم شود، افراد در مورد چگونگی برخورد با او اطلاعات کمی دارند.
عدم پذیرش و دید منفی به آن ها توسط سایر افراد جامعه: ثبت نام در مدارس عادی، همبازی شدن در پارک و مسائلی از این دست برای کودکان استثنایی و خانواده هایشان دشواری هایی ایجاد می کند. برخی تصور می کنند اگر با این کودکان در تماس باشند اختلال آن ها را می گیرند و آلوده می شوند و یا از ترس آسیب از آن ها فرار می کنند و آن ها را در بین خود راه نمی دهند.
2- احساس کهتری و حقارت در کودکان استثنایی
اشخاص استثنایی پس از اینکه متوجه تفاوت های خود با دیگر افراد جامعه می شوند، این مسأله برای آن ها بحرانی ایجاد می کند که در نگاه آن ها به خودشان اثرگذار است. البته با این بحران به دو صورت برخورد می کنند. در بعضی این تفاوت منبع الهام برای اثبات توانایی ها و پیشرفت در سایر زمینه ها می شود و در برخی دیگر وجود این نیازهای ویژه سبب در خودرفتگی و فاصله از اجتماع می گردد. وجود دید منفی و جو منفی جامعه نسبت به این اشخاص، مقایسه توسط دوستان، والدین و مراجع قدرت مانند معلم باعث تقویت حس منفی در این افراد می شود.
3- مسائل خانوادگی
معمولا وجود یک فرد با نیازهای ویژه، مسئولیت، بار روانی، تنش و وظایف بیشتر و پیچیده تری را برای اعضای خانواده ایجاد می کند. یک فرد با نیازهای ویژه می تواند مناسبات و تعامل های داخل خانواده را دچار تغییر کند و این تفاوت ها بسته به ویژگی های شخصیتی و روانی، محیط اجتماعی، اقتصادی و عوامل اثرگذار دیگر می تواند به دو صورت ایجاد شود.
در بعضی خانواده ها می تواند منجر به همبستگی بیشتر اعضای خانواده و بستری برای رشد هرچه بیشتر تک تک اعضا و مخصوصا کودک استثنایی شود اما در برخی دیگر از خانواده ها این اتفاق به صورت عکس می افتد و یک چرخه مخرب و آسیب زننده به تک تک اعضای خانواده، حس تنش را منتقل می کند.
4- روابط اجتماعی
در خیلی از موارد این اشخاص در برقراری ارتباط اجتماعی با سایر افراد دچار نقص هستند و این اشکال در روابط می تواند بر اثر کمبود اعتماد به نفس، ویژگی های خاص فرد و پیشفرض های منفی جامعه باشد.
راه های درمان مناسب در زمینه کودکان استثنایی
یکی از دغدغه های اصلی کودکان استثنایی و افراد با نیازهای ویژه یافتن روش های مناسب درمانی است. درمان در افراد با نیازهای ویژه را می توان به چند دسته تقسیم کرد.
درمان های تخصصی: کودکان استثنایی به درمان های تخصصی و مراجعه به مراکز با پزشکان و روانشناسان متخصص نیاز دارند تا در صورت لزوم از دارو درمانی، کاردرمانی و شیوه های رواندرمانی مناسب برای کودک و همچنین خانواده اش بهره گیرند.
درمان های حمایتی: در بعضی موارد درمان تخصصی و مشخص هنوز کشف نشده و این یکی از بزرگترین چالش های کودکان استثنایی است چرا که در این فضا افراد سودجو و سوء استفاده گر به اسم درمان، به اوضاع روانی و اقتصادی این افراد و خانواده هایشان آسیب می زنند. در این گونه موارد فضای تخصصی درمانی یک فضای حمایتی، پیشگیری از پیشرفت اختلال و کمک به افزایش کارایی فرد است و پیگیری راه های تخصصی و مراجعه به متخصص از اهمیت بالایی برخوردار است.
توانمندسازی: در دسته ای دیگر از اختلالات هیچگونه درمان قطعی وجود ندارد یا اگر وجود دارد به ندرت می تواند مسأله اصلی را به طور کامل درمان کند مانند نابینایی که درمان به طور کامل انجام نمی شود. در این گونه موارد درمان تخصصی شامل توانمند سازی فرد در سایر زمینه ها و افزایش کارایی وی با توجه به اختلال و زندگی کارآمد و با کیفیت حتی با وجود این اختلال است.
درمان چقدر می تواند موثر باشد؟
در اکثر موارد اختلالات کودکان استثنایی برگشت پذیر است، به این معنی که ممکن است بخشی از مسیر بهبود و درمان طی شود اما ادامه ندادن به هر دلیلی یا وقفه در درمان می تواند منجر به عود ویژگی های اختلال شود. درمان های کودکان استثنایی انواع مختلفی دارد، انتخاب درمان مناسب با توجه به ویژگی های اختلال و ویژگی های کودک مهم است. متخصصان با توجه به ویژگی های خاص هر کودک و نوع اختلال بهترین درمان را پیشنهاد می دهند.