به گزارش سرویس حوادث ساعد نیوز، بعید است در این دوره و زمانه هنوز چیزی از این پرونده و جریان طولانی دادگاه آن به گوشتان نخورده باشد، اما داستان عجیب این پرونده چند سال قبل و با دستگیری تقریبا غیرمرتبط دومنیک پلیکات آغاز شد. دومنیک که در آن زمان تقریبا 70 سال داشت به این دلیل که سعی کرده بود در یک فروشگاه از بدن زنهایی که دامن پوشیده بودند، عکاسی کند بازداشت شد. پلیس خیلی زود به دومنیک شصت و اندی ساله مشکوک شد و با بازرسی محل زندگی و هارد کامپیوتر دومنیک، مدارکی کشف شد که باعث تولد یکی از جنجالیترین پروندههای آزار جنسی در کشور فرانسه شد.
بنابر توضیح پلیس، بازرسان از محل زندگی دومنیک بیش از 20 هزار عکس و ویدئوی به دقت دستهبندی شده کشف کردند که دومنیک برای برخی از این ویدئوها نامهای عجیبی مانند "متجاوزان به او (جیزل) "، "سوءاستفاده"، "تنها در شب" و عناوین مشابه دیگر انتخاب کرده بود. حتما برایتان جالب که نه، اما عجیب و تلخ خواهد بود اگر بدانید جیزلِ تقریبا 70 ساله تا لحظه تماشای فیلمها و عکسها در اداره پلیس حتی روحش هم از مورد تجاوز قرار گرفتن از طرف شوهرش و البته همدستهای او باخبر نبود.
جیزل بینوا درحقیقت در آن روز متوجه شد که در طول بیش از دو دهه بارها و بارها توسط شوهرش دومنیک و چند ده نفر از همدستهایش در حالی که بیهوش بوده مورد تجاوز و آزار جنسی قرار گرفته و دومنیک تمام این اتفاقها را با دقتی بیمارگونه ضبط و آرشیو کرده است. جیزل البته در این لحظه یک تصمیم مهم و قابل ستایش گرفت. او که میدانست بر طبق قانون فرانسه و لزوم حمایت از قربانیان جنسی میتواند گمنام بماند، اما ترجیح داد به نماد مبارزه با ظلم تبدیل شود و در تکتک لحظات دادگاه با سری بالا حاضر شد و به وضوح اعلام کرد که به عقیده او هیچ قربانی نباید شرمگین باشد و شرم از آنِ متهمان و آزارگران و متجاوزان است.
چند روانشناس به ملاقات با دومنیک پلیکو رفتهاند تا انگیزه وی از این اقدام که جهانیان را در بهت فرو برده است بدانند. اگر شما هم میخواهید بدانید در ذهن این مرد که زندگی دوگانه ای داشته چه می گذشته در ادامهبا خواندن تجربه ملاقات روانشناسان با وی همراه ما باشید.
در ذهن مردی که نقشه تجاوز گروهی به همسرش کشید چه میگذرد؟
دریکی از روزهای سرد ماه فوریه 2021 او در اتاق ملاقات است و از جای برمیخیزد و به دکتر لوران لایت سلام میدهد. دکتر لایت کمابیش از دیدن او شگفتزده میشود. «مردی پاکیزه و آراسته.. که تازه موهایش را اصلاح کرده بود. او با استواری و وقار به طرف من آمد».
این روانپزشک از اولین افرادی بود که وضعیت دومینیک پلیکو را مورد بررسی قرار میداد. هر کارشناس در پی نشانهها و دلایلی بود که چگونه این مرد بازنشسته خوش رفتار توانسته چنین جرم هولناکی مرتکب شود و قربانی خود را بدون بروز هیچ شکی تا این حد و این همه مدت فریب دهد.
دکتر لایت در تمام این سالها از طرف پلیس فرانسه و بازپرسها با صدها متجاوز و متهمان به تجاوز گفتوگو کرده و هرگز به چنین فرد آرامی مثل این برقکار پیشین موخاکستری برنخورده بود که با آرامش در انتظار بازپرسی در مورد دارو دادن و تخدیر همسرش ژیزل و دعوت دهها مرد غریبه برای تجاوز به او در هنگام بیهوشی در اتاق خواب مشترکشان بود.
دکتر لایت بهخاطر میآورد آن زمان فکر میکردم: «یک چیزی اینجا جور در نمیآمد. من هرگز با چنین مورد استثنائی برخورد نکرده بودم».
در پایان همه این دوران فرساینده و چهار ماه جلسات محاکمه که همه مردم را در سراسر فرانسه و نقاط دیگر جهان به خشم آورد و همه آنها شجاعت و شخصیت ژیزل را تحسین کردند و از او الهام گرفتند، شخصیت سرشار از اطمینان دومینیک پلیکو و حضور تأثیرگذار او در سالن دادگاه شهرآوینیون همچنان بیتغییر ماند.
تصور کنید فردی در موقعیت پلیکو قرار داشته باشد، شکارچی جنسی که همه جهان از او بیزارند، فردی متجاوز، رویارو با مجازاتی که به معنای پایان یافتن زندگی او در زندان خواهد بود، بیتردید چنین فردی احساس بدبختی خواهد کرد. فقط لحظات کوتاه و کمیابی در دادگاه، او در برابر حضار گریست که آن هم فقط برای خودش بود.
اما در بیشتر موارد او حالت مقتدرانهای به خود گرفت. در جلسات دادگاه میکروفون را در یک دست میگرفت در حالی که بدنش در صندلی سلطنتی مانندی (برای تامین سلامتی متهم) قرار داشت. گاهی به نظر ملول میرسید، گاهی هم مثل یک رئیس یک سیرک رفتار میکرد که گویی میخواهد به سیرک آشفته (50 مرد دیگری که همراه با او در جلسه دادگاه حضور داشتند) نظم بخشد.
او در جلسه دادگاه با صدای بلند گفت: «من متجاوز به عنف هستم مانند همه افراد دیگر در این مکان، آنها از همه چیز اطلاع داشتهاند». او طوری با اعتماد به نفس حرف میزد که انگار آنچه میگوید نقطه پایانی بر هرگونه بحث و گفتگوی بعدی است.
ما از این رفتار مقتدرانه چه نتیجهای میگیریم؟ از این شخصیت قدرتمند با موهای جوگندمی و عصا و شال سیاه رنگ که در اتاقک شیشهای نشسته بود چه میدانیم؟ این متجاوز سریالی که خشونت و بیرحمیاش تحتالشعاع شجاعت و شخصیت همسر سابقش قرار گرفت؟
دکتر لایت اولین بار آخر تابستان 2020 در اداره پلیس نزدیک شهر کارپنتراس بلافاصله پس از دستگیری به جرم فیلمبرداری از زیر دامن زنی در سوپرمارکت او را ملاقات کرد. از لایت خواستند تا برای بررسی وضعیت روانی پلیکو به اداره پلیس بیاید. او متوجه شد پلیکو بهسادگی جرم خود را انکار میکند درست مانند پدربزرگ آبرومندی که هنگام دزدیدن چند نخ سیگار دستگیر شده باشد.
دکتر لایت در رفتار این مرد متوجه ناهمخوانی و ناسازگاری شد و نشانههایی از اینکه او موضوع مهمی را پنهان میکند. او به پلیس گفت که این مورد نیاز به بررسیهای دقیقتر دارد.
دکتر لایت چند سال پس از دو گفتگوی طولانی با پلیکو در زندان و با 20 نفر دیگر از متهمان ارزیابیهای دقیقتر خود را در دادگاه و در برابر قضات ارائه داد.
دکتر لایت، کارشناس خبره و دقیق تأکید کرد که پلیکو هیچ نشانهای از بیماری روانی شدید ندارد. نمیتوان فقط گفت که او یک «هیولا» است و نه دچار روانپریشی است که نتواند واقعیت را از خیال تشخیص دهد؛ و اکنون با شکاف و زخمی که واکاوی شده است شخصیت پلیکو نمودار میشود.
شواهد آشکارتر ممکن است با مراجعه به فرهنگ مرسوم او را مشابه دکتر جکیل و مستر هاید بداند یا شاید فردی مانند هانیبال لکتر که در فیلم سکوت برهها در سلول زندان همچنان استوار و بیخلل باقیمانده بود.
اما دکتر لایت تصویر معمولیتر و عادیتری از او ارائه میدهد.
او میگوید: «او مثل یک هارد دیسک میماند». اشاره مناسبی برای پلیکو، چون او شواهد ویدئویی جرمهای خود را در حافظه کامپیوترش ذخیره کرده بود.
بعدها دکتر لایت در مصاحبه با بیبیسی در دفتر کارش در شهر کارپنتراس توضیح داد که ذهن پلیکو در طول زمان تقسیمبندی شده بود درست مثل تقسیمبندیهای موجود در هارد دیسک کامپیوتر، تقسیمبندیهایی نفوذناپذیر... طوری که هیچ کدام به دیگری نفوذ نمیکرد. شخصیت دوگانه او قدرتمند بود. ما یا آقای پلیکو «معمولی» یا آقای پلیکو «شبها در اتاق خواب» داشتیم.
در دادگاه از دکتر لایت خواسته شد تا شخصیت «دیگر» پلیکو را توصیف کند و او گفت مجموعهای از ناهنجاریهای عاطفی و جنسی در آن مشاهده میشود. شاید به طور دقیقتر در سند دادرسی که اصل فرانسه آن به رؤیت بیبیسی هم رسیده آمده است:
«خودشیدایی (اگومانیا)، خودشیفتگی آسیبپذیر، ناهنجاریهای عاطفی... انحراف جنسی غیرطبیعی همراه با کانداولیسم (در اختیار دیگران قرار دادن شریک جنسی خود برای لذت جنسی)، تماشاگری جنسی و سومنوفیلیا».
بئاتریس زاوارو، وکیل مدافع پلیکو در آخرین جلسات دادگاه مشتاقانه از نظریه اشتقاق شخصیت پلیکو استقبال کرد. او گفت مرد جذاب جوانی که در سال 1973 ژیزل پلیکو عاشق او شد و به سرعت با هم ازدواج کردند «آن مردی نبود که به او آسیب زد».
اما این نظر دکتر لایت و روانپزشکان دیگری که با آنها مشورت کردیم نبود.
شاید رفتار پلیکو دو وجه متمایز داشته باشد، اما با توجه به نماد هارد دیسک که دکتر لایت استفاده کرده است فقط یک سیستم عامل وجود دارد که خواستههای بیرحمانه و خصوصی و شخصیت عمومی او را هدایت میکند.
راه آسانتر هم این است که بگوییم پلیکو دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی است. اصطلاحی که این روزها روانپزشکان به جای روانپریش یا فرد جامعهستیز (اختلال شخصیتی با الگوی فراگیر و پایدار همدلی ناچیز و نادیده گرفتن و نقض حق دیگران برای منفعت شخصی بهطور طولانی مدت) به کار میبرند. چندین متخصص تشخیص دادهاند که این در مورد ذهن منحرف پلیکو منطقی به نظر میرسد.
او «دیوانه» نیست و نمیتواند از مسئولیت نتایج اعمال خود شانه خالی کند. او نشانههای تثبیتشدهای از اختلال شخصیتی نشان داده است که علامت مشخصه آن عدم وجود همدلی نسبت به انسانهای دیگر است. این نشانهها به دلیل آزار و سوءاستفاده جنسی که در کودکی تجربه کرده است تشدید شده است.
فلورانس رالت میگوید پلیکو شکارچی حیلهگری است
اکنون ما رویاروی پرسش مهم دیگری قرار میگیریم. آیا پلیکو فقط در زمان بازنشستگی خود تبدیل به متجاوز شده است یا او مدتها قبل پیش از دارو دادن به همسرش هم به شکار زنان میپرداخته است.
فلورانس رالت، در عصر یک روز سهشنبه در ردیفهای پشتی یکی از آخرین جلسات دادگاه نشسته بود و با انزجاری آگاهانهای به دومینیک پلیکو نگاه میکرد و اطرافش را خبرنگارانی که در لپتاپهای خود تایپ میکردند گرفته بودند.
او بعدها در مصاحبه با بیبیسی میگوید: «به خوبی میشد آنچه در مازان اتفاق افتاد را حدس زد... این فقط نقطه اوج یک ماجرای طولانی است».
خانم رالت، وکیل و کارشناس پروندههای جنایی از موضوعی بسیار آزارنده در مورد پلیکو آگاهی دارد. اتهام جنایت هولناکی که وحشتناکتر از جرمی است که اکنون برای آن محاکمه و محکوم میشود.
سالها پیش، حدود سال 1990 او برای احقاق حق دو زن که قربانی رفتارهای خشونتآمیز شده بودند مبارزه میکرد.
بیش از 20 سال قبل از تجاوزهایی که اکنون پلیکو به آن متهم شده است در سال 1999 او به آزار و تلاش برای تجاوز به مشاور املاک 23 سالهای با نام مستعار ماریون در حومه پاریس متهم شد. ماریون موفق شد حمله او را دفع کند.
پس از آزمایش دیانای یک قطره خون روی کفش قربانی و تائید تعلق آن به پلیکو، در سال 2021 سرانجام او پذیرفت که در صحنه جرم حضور داشته است، اما انکار کرد که قصد تجاوز به او را داشته است و تحقیقات همچنان ادامه دارد.
رالت به خاطر میآورد: «وقتی به او گفتیم که دیانای او در صحنه جرم کشف شده است او گفت بله من بودم»؛ و این ماجرا به سرعت پرونده قدیمیتر دیگری را پیش کشید. در سال 1991 مشاور املاک جوان دیگری به نام سوفیا نارم مورد تجاوز قرار گرفت و به قتل رسید. هرچند شواهد دیانای از دست رفته است، اما شباهت میان دو صحنه جرم چنان آشکار بود که پلیکو در مورد آن بازپرسی شد که این اتهام را انکار کرد. جستوجو برای ارتباط با اعمال مجرمانه دیگر همچنان ادامه دارد.
خانم رالت انتظار ندارد پلیکو در مورد پروندههای گذشته و مختومه اعترافی کند.
خانم رالت که زمانی برای گفتوگو در کنار پلیکو نشسته است هم مانند دکتر لاین از رفتار «آسوده و متین و موقر» او حیرت کرده است. او میگوید: «پلیکو تا زمانی که با شواهد انکارناپذیر مواجه شود همچنان همه چیز را انکار میکند».
خانم رالت اکنون او را در دادگاه آوینیون تماشا میکند و همان رفتار را در او مشاهده میکند. او همچنین متوجه شده است که پلیکو به شدت و با اشک و گریه تجاوز و آزار دخترش کارولین را انکار میکند با اینکه عکسهای بیشرمانهای از او در خواب و بیاطلاع از او گرفته است.
رالت میگوید: «کارولین متقاعد شده است که پدرش از او سوءاستفاده جنسی کرده است، اما چون هیچگونه شواهدی مانند دیانای نداریم که در برابر پلیکو قرار دهیم البته مسلم است که او تا جایی که بتواند این موضوع را انکار میکند». او معتقد است رنج این تردید برای کارولین به همان اندازه رنج قربانی تجاوز جنسی که دقیقاً میداند چه بر سرش آمده به او آسیب روانی میزند.
پلیکو برای تجاوز و قتل سوفیا نارم در سال 1991 هم مورد بازپرسی قرار گرفته است
رفتار پلیکو در دادگاه نسبت به خانوادهاش اغلب افشاکننده بود. دکتر لایت، روانپزشک اشاره میکند متهم خودشیفتهوار بر عشقی که همسر و فرزندانش زمانی نسبت به او داشتند تأکید میکند نه بر خیانتی که به اعتماد آنها کرده است.
دکتر لایت میگوید: «برای پلیکو این زندگی همچون داستانی عاشقانه شروع شده است و او نمیخواهد به آن بیاعتنا بمانند».
خانم رالت برای مشاهده نشانههای دیگری به دادگاه آمده است. از همه مهمتر او میخواهد نسبت به این حس خود مطمئن شود که همه جرائم پلیکو به طور دقیق از پیش طراحی و برنامهریزی شده است.
او میگوید: «متجاوزان سریالی... به طور معمول انگیزه و میل شدیدی برای این کار دارند. آنها مرتکب تجاوز میشوند. سپس میروند و فراموش میکنند، اما در مورد پلیکو اصلاً اینطور نیست».
خانم رالت اقدامات هدفمند مهاجم ماریون در دفتر مشاوره املاک را در سال 1999 به خاطر میآورد. شیوهای که مهاجم بهانهای برای بازگشت به اتومبیل خود میتراشد و با اطمینان طناب و یک شیشه اتر را برای بیهوش کردن مشاور املاک میآورد. خانم رالت سپس اشاره میکند که مردی که اکنون در اتاقک شیشهای دادگاه آوینیون نشسته است همان تسلط بر خود را نشان میدهد و این شاهد دیگری است برای اینکه او واقعاً مجرم حیلهگری است.
«وقتی میگوید او به دلیل میل و هوس شدید دست به اینکارها زده است اصلاً اینطور نیست. او کاملاً آرام و طراحیشده عمل میکرده است».
همان روز که خانم رالت در دادگاه آوینیون حضور داشت من در کنار او نشسته بودم. ژیزل پلیکو سمت راست و چند متر آنطرفتر نشسته بود. دهها نفر از متهمان در برابر ما نشسته بودند. دومینیک پلیکو سمت چپ دادگاه نشسته بود.
در وقفه میان جلسه دادگاه من به سوی دومینیک پلیکو رفتم. برمبنای قانون فرانسه خبرنگاران حق ندارند با متهم صحبت کنند. من فقط جلو رفتم و همانطور که در اتاقک شیشهای نشسته بود و دستش روی میز بود او را نگاه کردم. سپس سرش را به طرف من برگرداند و حدود 20 ثانیه خیره به من نگاه کرد هرچند برای من بسیار بیش از 20 ثانیه گذشت.
حالت چهره او هیچ تغییری نکرد. او حتی پلک نزد و پس از آن مثل مردی که از روی ملال کانالهای تکراری تلویزیون را عوض میکند از من رو برگرداند.